متاسفانه خانواده او به دلایل مشکلات مالی نتوانسته بودند او را در زمان کودکی درمان کنند و وی تا دوره بزرگ سالی با این مشکل دست و پنجه نرم کرد. او خود در این مورد می گوید: من در ابتدا متوجه نبودم که با دیگران متفاوت هستم و دلیل آن هم رفتار خوب خانواده و اطرافیان با من بود. اما پس از رسیدن به سن بلوغ و ورود به جامعه بود که من متوجه شدم که تفاوتهایی با دیگران دارم. متاسفانه بسیاری از مردم با من برخورد مناسبی نداشتند و حتی تعدادی تصور می کنند که بیماری من واگیردار است و صورت خود را در مقابل من می پوشانند. من چند بار سعی کردم که ازدواج کنم اما به خاطر این بیماری موفق نشدم.
او در زمانی که به اندازه کافی رشد کرد به دنبال شغلی گشت تا نهایتا در یک دفتر روابط عمومی به عنوان یک کارمند ساده استخدام شد. وی پس از جمع کردن پول کافی به پزشک مراجعه کرد. پزشکان بیماری وی را سندرم " haemangioma " تشخیص دادند که در آن توموری در بدن به وجود می آید که پر از رگهای خونی اضافی و ناخواسته است. وی در هندوستان به زیر تیغ جراحان رفت که متاسفانه به دلیل خونریزی عمل وی ناموفق بود.
وی سپس با دکتر " میلتون وانر" در نیویورک تماس گرفت تا در مورد مشکل خود مشورت بگیرد. این پزشک بیماری وی را "لکه سرخ" تشخیص دادند که به دلیل درمان نشدن رشد کرده و به این شکل در آمده است. این پزشک در مورد شرایط محمد می گوید: بیماری "لکه سرخ" قابل درمان است اما در این مورد به دلیل عدم درمان و بزرگ شدن عضو کار برای درمان بسیار سخت شده است. اما همچنان امیدهایی برای درمان وجود دارد.
محمد امیدوار است که بتواند با انجام عمل جراحی از این شرایط نجات پیدا کرده و به زندگی عادی خود بازگردد. وی در حال حاضر با مادر و خواهر خود زندگی می کند. پدر او در سال 2008 میلادی فوت کرده است.