به گزارش مشرق، نگاهی به روابط آمریکا با اروپا به عنوان متحد سنتی «واشنگتن» پس از پایان دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ»، نشان میدهد مسائل زیادی در این رابطه وجود دارند که حل نشده اند.
دلیل این موضوع، امتناع سران اروپایی از دیدار با «مایک پمپئو»، وزیر خارجه دولت ترامپ بود که منجر به لغو آخرین سفر وی به قاره سبز در قامت وزیر خارجه آمریکا شد.
بیشتر بخوانید:
دستور بایدن برای بررسی اثر تحریمها روی مبارزه با کرونا
نشریه «اکونومیست» یادداشتی را که به موضوع روابط بین آمریکا و اروپا در دوره ریاست جمهوری ترامپ اختصاص داده، با اشاره هوشمندانهای به مقایسه سخنرانی «مایک پنس»، معاون ترامپ و «جو بایدن»، رییس جمهور جدید آمریکا در کنفرانس ۲ سال پیش امنیتی «مونیخ» آغاز کرد؛ سخنرانیهایی با سرزنش متحدان از سوی پنس و وعده بازگشت از سوی بایدن.
به نوشته نویسنده یادداشت، کابینه جدید آمریکا که با چهرههای متعددی از کابینه «باراک اوباما» پر شده، تلاشی از جانب بایدن برای عمل به وعده ترمیم اتحاد آسیب دیده با اروپاست.
در مقابل، اروپاییها نیز برای ارائه مجموعه مفصل پیشنهادات خود به دولت جدید آمریکا لحظه شماری میکنند و دعوت کمیسیون اروپا از بایدن را میتوان در راستای این اشتیاق برای حل و فصل طیف گستردهای از مسائل و اختلافها دید اما برخلاف پیش بینیها، باید گفت که اتحاد آسیب دیده آمریکا و اروپا، با توجه به روندهای بین المللی نیاز به بازبینی دارد.
در این چارچوب باید آینده روابط آمریکا و اروپا را در سه دسته مورد بررسی قرار داد.
از منظر نویسنده، دسته نخست موضوعهای مدنظر، پیروزیهایی نسبتا آسان برای بایدن رقم خواهند زد.
وی برخلاف ترامپ که اتحادیه اروپا را دشمنی برای فقیر کردن آمریکا توصیف کرد و ناتو را منسوخ میدانست، به توافق اقلیمی «پاریس» میپیوندد، خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی را لغو میکند، خروج نیروهای نظامی آمریکا از آلمان را که از سال گذشته آغاز شد، متوقف میکند، تعرفههای اعمال شده بر فولاد و آلومینیوم اروپا را برمی دارد.
اروپاییها در این دوره، شاهد کمک آمریکا به اصلاح ساختار نابسامان تجارت جهانی «WTO» و حل اختلافهای دیرپا بر سر یارانههای صنعت هوافضا و تایید مجدد ماده ۵ دفاع متقابل ناتو از جانب آمریکا خواهند بود.
اتحادیه اروپا و انگلیس در این دسته از موضوع ها، خواهان پیوستن مجدد آمریکا به برجام میشوند.
دسته دوم موضوعها را باید موضوعهای بلندپروازانهای دانست که به باور نویسنده در قالب جلسات نمایشی با هدف طرح اصولی برای هدایت سیاست در طیف وسیعی از موضوعها برگزار میشود.
و اما در دسته سوم، باید موضوعهایی را که نیازمند کاهش تنش میان طرفین است، قرار داد.
موضوعهایی مانند ایده خودمختاری استراتژیک اروپا در دفاع مطرح شده توسط فرانسه، تهدید تحریمهای ثانویه آمریکا علیه نهادهای مرتبط با پروژههایی که مورد پسند کنگره آمریکا نیستند، پروژه نورد استریم ۲ و ...
نویسنده ضمن اشاره به موارد مذکور، از رقابت رو به رشد آمریکا با چین به عنوان چالشی جدی که همه سیاست خارجی آمریکا را متاثر کرده اشاره کرده و نوشت «پیش بینی میشود که توافق سرمایه گذاری اتحادیه اروپا با چین به رغم نگرش رقیب سیستمی به وی، به موضوعی اساسی در روابط آمریکا و اروپا تبدیل شود و اروپاییها را در معرض انتخاب دشواری قرار دهد.»
در پایان یادداشت آمده است، اگرچه اروپاییها در مورد همکاری با چین متفق القول نیستند، اما میدانند که این روابط، تعادل سیاسی در اروپا را برقرار میکند.