به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: مدیر مسئول روزنامه آفتاب یزد در سرمقالهای نوشت: محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور طی ۸ سال گذشته سخن غیردقیق زیاد گفته اما بخشی از سخنان وی که در واکنش به اظهارات صادق خرازی بود تقریبا درست است. نیازی به پرداختن به سخنان خرازی نیست؛ به هرحال بخش اعظم جریان اصلاحات با توجه به کارنامه پر غلط دولت حسن روحانی تلاش دارند به جامعه القاء نمایند ارتباطی با دولت او ندارند.
جامعه، اصلاحطلبان را باعث و بانی روی کار آمدن حسن روحانی میدانند و در عالم واقع نیز چنین است. گردانندگان ستادهای انتخاباتی روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ چه کسانی بودند و کدام فعالین رسانهای بازوی پروپاگاندای این ستادها بودند؟ اصلاحطلبان در این دولت نقش پررنگی داشتند و دارند. غیرممکن است این جریان بتواند دولت روحانی را سه طلاقه کرده و به کناری نهد!!
به هر حال یک بخش از سخنان محمود واعظی قابل اعتنا بود. او گفته است: «آنها (اصلاحطلبان) با نگاهی به گذشته ببینند قبل از این دولت چه شرایطی داشتند و فعالیتهای آنها در چه حدی بود. این دولت همفکران آنها را در استانداریها و سمت معاونت وزیر به کار گرفت و امروز بهجای تشکر، طلبکار هم شدند و حرفهای بیربط میزنند و الان که زمان انتخابات شده در پی یک سری حرفهای بیپایه و اساس هستند.»
به هر حال یار غار حسن روحانی قصد داشته هم منتی بر سر اصلاحطلبان بگذارد و هم به جامعه بگوید این جریان نیز در چگونگی خروجی این دولت نقش داشته و آنطور که خودشان میگویند نیست؛ یعنی کنار گود نیستند بلکه داخل گود و اتفاقا پست و مقامهای مهمی هم داشتهاند. به نظر نگارنده سخن واعظی نزدیک به صواب است. اگر در ایران شفافیت وجود داشت و نهادهای مختلف پشت شیشهها و در برابر دیدگان مردم بودند، میشد آمار دقیقی استخراج کرد که چقدر از پستها در این دولت از آن اصلاحطلبان بوده و چقدر به صورت کلی این جریان از حضور دولت روحانی منتفع شده است. به صورت تحلیلی باید اذعان کرد که فعالین جریان اصلاحات طی ۸ سال گذشته در جای جای دولت حضور پر رنگ داشتند و اتفاقا تصمیمگیر و تصمیمساز نیز بودهاند.
بیایید منصف باشیم شاید برخی این ادعا را نقض کنند اما غیرقابل انکار است که در دو دولت روحانی، به اندازه قابل اعتنایی فعالین سیاسی اصلاحطلب منافع سیاسی و اقتصادی داشتهاند و دارند. حتی بازوهای رسانهای اصلاحطلبان نیز که در ستاد رئیسجمهور حضور داشتند از این موضوع جدا نیستند و آنان نیز مثل فعالین سیاسی این جناح بهره کافی و وافی بردهاند و میبرند.
برخی از فعالان سیاسی جریان اصلاحطلب نیز که به دلیل برخی محدودیتهای قضائی و حقوقی نتوانستهاند به صورت رسمی وارد دولت شوند به صورت غیررسمی و اصطلاحا پروژهای به هدفهای سیاسی و اقتصادی خود رسیدهاند.
اینکه این روزها برخی زمزمهها شنیده میشود مبنی بر اینکه حتی اصلاحطلبان حاضر هستند در صورت لزوم از علی لاریجانی حمایت کنند صرفا به این جهت است که میز و صندلی و ایضا حق مشاورهها و پروژهها قطع نشود. متاسفانه باید اذعان نمود جریان اصلاحات گروگان مطامع برخی فعالین این جریان است. آنانکه به نام اصلاحطلبی در حال کاسبی هستند و این روزها دلواپس اتمام این کاسبی هستند. ای کاش آن دسته از اصلاحطلبان واقعی که این موضوعات را لمس کردهاند وارد میدان میشدند و فکری به حال تتمه آبروی این جریان مینمودند.