به گزارش مشرق، شاید خیلیها تصور میکنند، ارجوقرب جانبازان از سایرین بیشتر است، هم مزایا زودتر به دستشان میرسد و هم قوانین با شتاب بیشتری اثرش را روی زندگیشان میگذارد، اگر اعتراضی هم داشته باشند گویی صدایشان رساتر است اما اینطور نیست.
حقوق و مزایایی که میگیرند، آنقدر نیست و چالههایی که برای آن کندهاند همانطور پر نشده باقیمانده و قوانینی مثل «حالت اشتغال» هم عملا ره بهجایی نبرده، گاهی قانون خوب، قربانی نبود بودجه میشود، اما سؤال این است که وقتی مجاری تأمین اعتبار برای قوانین مشخص نیست، پس چرا قوانین اینچنینی تصویب میشود تا هم مشمولان قانون امیدواری بیثمر پیدا کنند و هم وجهه دستگاههای اجرایی مقابل کارمندانش مخدوش شود؟ ماجرا ازاینقرار است که از یکسو در قانون «حالت اشتغال»، به حقوق جانبازان افزودهشده و از سوی دیگر با توجه به قانون «تعیین سقف حقوق و مزایا» از آنان بازپس گرفته میشود!
«محمدحسین مرادی» جانباز نابیناست که از این مسئله گله کرده و میگوید: «قوانینی در مجلس تصویب میشود و مسئولان نسبت به اعطای مزایا و تسهیلات وعده میدهند اما در عمل اتفاقی نمیافتد.
بسیار این موضوع در رسانهها انعکاس مییابد که به جانبازان اینوآن مزایا را اعطا کردهایم و یا خانه و ماشین در اختیارشان قرار دادهایم اما در عمل اینگونه نیست. بهعنوانمثال در ارتباط با مسائل حقوقیمان معاف از مالیات هستیم و قانون حالت اشتغال گفته دوپایه حقوق به حقوقتان اضافه میشود و اگر بهعنوانمثال ۱۵ ماه سابقه جبهه داشته باشید، این میزان بهحق و حقوقی که دریافت میکنید، افزوده خواهد شد.
این قوانینی هست که مجلس گذرانده، اگر قانون، حقوقی به ما اضافه کرده، چرا آن را در قالب قانونی دیگر با عنوان «سقف حقوق و مزایا» پس میگیرید؟ بهعنوانمثال حقوق ما این مقدار شده است و میگویند چرا این مقدار دریافت میکنید، مگر سقف حقوق نیست؟ در پاسخ میگوییم برای بهتر شدن زندگی جانبازان این تسهیلات را در اختیارمان قرار دادهاند و عجیب است که اکثر آنان که سقف حقوق شامل حالشان شده، جانبازان شرکت نفت هستند.
بعد هم چه سقف حقوقی وقتیکه خط فقر ۱۰ میلیون تومان است؟ نکته دیگر همین است که هر ۱۰ سال یکبار باید به ما اتومبیلی بدهند یا اجازه واردات داده شود که موافق واردات نیستیم، اما در همه رسانهها و جامعه اینطور بازتاب داشته که اتومبیلی را در اختیارمان گذاشتهاند، درحالیکه اینگونه نیست. سوای همه اینها وارد هر ادارهای که میشویم، مردم تصور میکنند ما حقشان را خوردهایم. خاطرم هست در مراجعه به ادارهای توانستیم بعد از۲۰ سال، حق جانبازی قطع نخاعی را زنده کنیم و کارمند حسابداری آن اداره شاکی بود که چرا باید اینهمه پول را به جانباز داد!
گفتم کل دنیا را داخل توپ پینگ پنگ قرار بده، وقتی توان گرفتنش را ندارد و قطع نخاع است، چه ارزشی دارد، حتی اگر تمام دنیا را هم به او بدهید باز فرقی نخواهد کرد، این جانباز حتی نمیتواند یک مگس را از خود دور کند، چرا باید بهحق او معترض باشیم؟ این حرفها برای ما سنگین است.»این جانباز در ادامه تأکید میکند: «ما طلبی از کسی نداریم و به وظیفه خودمان عمل کردیم.
من از سال ۶۲ مجروح شدم و بااینحال، سال ۶۵ تا ۶۷ به جبهه رفتم و سال ۶۸ هم با نابینایی در جبهه حضور داشتم اما دید مسئولان نسبت به جانبازان و ایثارگران غلط است و به همین علت در جامعه فرهنگسازی نکردهاند و ارزشها را پاس نداشتهاند، برای همین است که وقتی به ادارهای مراجعه میکنیم، نگاه خوبی ندارند و میگویند یکبار رفتهاید جبهه و مجروح شدهاید اما یکعمر است که تسهیلات دریافت میکنید، درحالیکه جانباز یکبار مجروح شده و تا پایان عمر مجروح است و خیلی از آنان نمیتوانند فرزندشان را در آغوش بگیرند، چون قطع نخاع هستند و یا برخی جانبازان کنترل ادرار ندارند و هرروز شرمنده خانواده خود میشوند و جانبازان شیمیایی در هوای آلوده و وضعیت فعلی کرونا نمیتوانند از منزل خارج شوند و مرتب اکسیژن به آنها وصل است و هزینه داروهایشان زیاد است.»
این جانباز نابینا به مشکلاتش در حوزه درمان و بیمه تکمیلی هم اشاره دارد و میگوید: «بیمه تکمیلی نداریم، فقط بیمه شرکت نفت را داریم. اگر به شهری مراجعه کنیم که دارای بیمارستان شرکت نفت نباشد، دچار مشکل میشویم، برای بنیاد هم ظاهرا هست اما ما تاکنون استفاده نکردهایم و درکل هزینههای داروهایمان گران است چون برخی از این داروها تحت پوشش شرکت نفت هم نیست و پزشکان میگویند باید نمونه خارجی آن را مصرف کنید، مثلا داروی پلاویکس تا همین مدتی قبل ۵۸ هزار تومان بود، اما بهیکباره ۱۶۴ هزار تومان شد و باز بهتازگی ۳۵۰ هزار تومان برای یک بسته ۲۸ تایی قرص، پول پرداخت کردهام. ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان در ماه برای داروهایم هزینه میکنم.
ما خودمان را با شرایط اقتصادی جامعه وفق دادهایم. من نابینا هستم و نمیتوانم رانندگی کنم و برای استفاده از اتومبیل شخصی باید رانندهای را استخدام کنم که حداقل ماهیانه ۴ میلیون تومان هزینه دارد. معمولا با تاکسی تردد میکنم که این هم، هزینهای مازاد را به من تحمیل میکند. از طرفی صاحب ۵ فرزندم که یکی از آنها در مرکز توانبخشی بهزیستی تهران به خاطر اختلال دوقطبی بستری است، چون گفتهاند که باید دور از محل زندگیاش باشد و جای مناسبی هم در اهواز برای فرزندم نبود.
شرکت نفت تا سال ۹۷، هزینه کمی را برای این موضوع پرداخت میکرد اما بعدازآن، این کمکهزینه قطع شد و ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بهغیراز هزینههای دارویی و سایر مخارج را پرداخت میکنم. هزینه سفر به تهران با هواپیما هم سنگین است و رفتوبرگشتم ۱.۵ میلیون تومان است. مجبورم بهجای هفتهای یکبار، بیست روز یکبار برای دیدن فرزندم به تهران بروم. بنابراین انتظار داریم که مسئولان به اجرای قانون حالت اشتغال وفادار باشند و آن را داخل سقف حقوق نبرند.»
*روزنامه رسالت