به گزارش مشرق به نقل از مهر، معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد با مستمسک قرار دادن فهرست بلندبالا از گیرندگان هدیه رئیسجمهور، عزت نفس خبرنگاران را به چالش کشید و دست به تحقیر فعالان رسانه زد؛ گویی که میخواست پاسخ نقدهای دلسوزانه آنان درباره مصوبه اخیر دولت مبنی بر لزوم درج منبع خبر را بدهد.
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، عصر دیروز به بهانه برگزاری نشست توسعه کیفی مطبوعات ـ تهذیب رسانه و رونمایی از آخرین کتابش با عنوان «بیداری در باغ مومیایی»، سخنانی به زبان جاری کرد که از سوی اصحاب رسانه، جز توهین به حرفه شریف خبرنگاری و بیاحترامی به جامعه رسانهای، تفسیر دیگری از آن نمیشود داشت.
محمدجعفر محمدزاده، که سعی داشت به ظاهر خود را از واکنش رسانهها نسبت به مصوبه اخیر هیأت دولت درباره لزوم درج منبع خبر در اخبار و گزارشهای مطبوعاتی، خشنود نشان دهد، با پیش کشیدن همین قضیه، ابتدا این مصوبه را برداشتی از نص صریح قرآن خواند و سپس، هر آنچه بوی تحقیر از آن به مشام میرسید به جامعه خبری نسبت داد؛ از جمله اینکه «وقتی پای هدیه رئیس جمهور به میان میآید، 15 هزار خبرنگار داریم» یا «خبرنگار نباید از سر بیکاری پا به عرصه خبر گذاشته باشد».
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که با این گفتههای خود، دو نشان را با یک تیر زده بود، تلاش میکرد ابتدا موضوع ضرورت درج منبع خبر را که از تصمیمات عجیب هیأت دولت است و واکنشهای گستردهای در میان اهالی رسانه و حتی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی داشت، یادآوری کند و سپس، فضای رسانهای کشور را دارای جوی ناخالص و دربرگیرنده نیروهایی قلم به مزد و اهل چشمداشتهای مالی نشان دهد.
محمدزاده با پیش کشیدن موضوع هدیه رئیسجمهور، تعداد افراد ثبتنام شده برای دریافت این هدیه را 15 هزار نفر اعلام کرد و این پرشماری را دلیلی برای تعریف نشدن صحیح واژه خبرنگار برشمرد. او البته نگفت که خبرنگاران خدوم و زحمتکش و اهالی رسانه که در شرایط گوناگون، دست به تولید محتوا برای مطبوعات و خبرگزاریها میزنند، چه رنجهایی برای دریافت این هدیه کمارزش کشیدهاند و از مردادماه سال گذشته تا واپسین روزهای سال 90 چه وعدهها که از خود او و همکارانش، چه در معاونت مطبوعاتی و چه در نهاد ریاست جمهوری نشنیدهاند.
محمدزاده در این نشست ـ که خود متکلم وحده بود و قرار نبود هیچ خبرنگاری نمایندگی همکارانش را برای پاسخگویی به این اظهارات توهینآمیز عهدهدار شود ـ هیچ نگفت که سایت سمان، با وجود دریافت تمام اطلاعات و جزئیات فردی و خانوادگی خبرنگاران، چرا در اعطای هدیه رئیس جمهور، مرجع سرشماری نیروهای حرفهای رسانه نشد و قاعدهای برای این منظور در نظر گرفته نشده بود.
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حالی سایت سمان را پیش کشید که بارها درباره مرجعیت همین پایگاه سخن رانده و راستیآزمایی و صدور پروانه حرفهای خبرنگاری را از نتایج درج اطلاعات خبرنگاران در آن مطرح کرده است. حالا اگر نیروهایی خارج از چارچوب تحریریه مطبوعات و خبرگزاریها برای دریافت هدیهای که اعطای آن بیش از 7 ماه کش و قوس دارد، ثبتنام میکنند و حتی این هدیه را در شرایط بیحساب و کتاب میگیرند، آیا مقصر خبرنگارانی هستند که سالها با مناعت طبع و عزت نفس، کار حرفهای خود را پی گرفتهاند و رنج و سختی روزنامهنگاری را در شرایط دشوار زمانه ما بر خود هموار کردهاند؟
آقای معاون در فراز دیگری از گفتههای خود اظهار داشتهاند که سرای روزنامهنگاران ایران برای ارائه آموزشهای تخصصی به خبرنگاران تأسیس شد؛ چون «خبرنگار نباید از سر بیکاری پا به عرصه خبر گذاشته باشد». به گمان نویسنده این یادداشت، تعداد کسانی که از سر بیکاری وارد مشاغل دیگری از جمله مدیریت فرهنگی کشور میشوند، به مراتب بیش از افرادی است که از روی ناچاری حرفه خبرنگاری را برای خود برمیگزینند. روزنامهنگاران کشور ما با وجود چالشهای گوناگون از جمله نبود سعه صدر در میان برخی مسئولان و توسل آنان به شیوههای کاملاً زورمدارانه علیه رسانه، از جمله تحریم رسانههای منتقد، عاشقانه به کار میپردازند و در این مسیر، تا انتها ثابتقدم باقی میمانند.
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، عصر دیروز به بهانه برگزاری نشست توسعه کیفی مطبوعات ـ تهذیب رسانه و رونمایی از آخرین کتابش با عنوان «بیداری در باغ مومیایی»، سخنانی به زبان جاری کرد که از سوی اصحاب رسانه، جز توهین به حرفه شریف خبرنگاری و بیاحترامی به جامعه رسانهای، تفسیر دیگری از آن نمیشود داشت.
محمدجعفر محمدزاده، که سعی داشت به ظاهر خود را از واکنش رسانهها نسبت به مصوبه اخیر هیأت دولت درباره لزوم درج منبع خبر در اخبار و گزارشهای مطبوعاتی، خشنود نشان دهد، با پیش کشیدن همین قضیه، ابتدا این مصوبه را برداشتی از نص صریح قرآن خواند و سپس، هر آنچه بوی تحقیر از آن به مشام میرسید به جامعه خبری نسبت داد؛ از جمله اینکه «وقتی پای هدیه رئیس جمهور به میان میآید، 15 هزار خبرنگار داریم» یا «خبرنگار نباید از سر بیکاری پا به عرصه خبر گذاشته باشد».
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که با این گفتههای خود، دو نشان را با یک تیر زده بود، تلاش میکرد ابتدا موضوع ضرورت درج منبع خبر را که از تصمیمات عجیب هیأت دولت است و واکنشهای گستردهای در میان اهالی رسانه و حتی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی داشت، یادآوری کند و سپس، فضای رسانهای کشور را دارای جوی ناخالص و دربرگیرنده نیروهایی قلم به مزد و اهل چشمداشتهای مالی نشان دهد.
محمدزاده با پیش کشیدن موضوع هدیه رئیسجمهور، تعداد افراد ثبتنام شده برای دریافت این هدیه را 15 هزار نفر اعلام کرد و این پرشماری را دلیلی برای تعریف نشدن صحیح واژه خبرنگار برشمرد. او البته نگفت که خبرنگاران خدوم و زحمتکش و اهالی رسانه که در شرایط گوناگون، دست به تولید محتوا برای مطبوعات و خبرگزاریها میزنند، چه رنجهایی برای دریافت این هدیه کمارزش کشیدهاند و از مردادماه سال گذشته تا واپسین روزهای سال 90 چه وعدهها که از خود او و همکارانش، چه در معاونت مطبوعاتی و چه در نهاد ریاست جمهوری نشنیدهاند.
محمدزاده در این نشست ـ که خود متکلم وحده بود و قرار نبود هیچ خبرنگاری نمایندگی همکارانش را برای پاسخگویی به این اظهارات توهینآمیز عهدهدار شود ـ هیچ نگفت که سایت سمان، با وجود دریافت تمام اطلاعات و جزئیات فردی و خانوادگی خبرنگاران، چرا در اعطای هدیه رئیس جمهور، مرجع سرشماری نیروهای حرفهای رسانه نشد و قاعدهای برای این منظور در نظر گرفته نشده بود.
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حالی سایت سمان را پیش کشید که بارها درباره مرجعیت همین پایگاه سخن رانده و راستیآزمایی و صدور پروانه حرفهای خبرنگاری را از نتایج درج اطلاعات خبرنگاران در آن مطرح کرده است. حالا اگر نیروهایی خارج از چارچوب تحریریه مطبوعات و خبرگزاریها برای دریافت هدیهای که اعطای آن بیش از 7 ماه کش و قوس دارد، ثبتنام میکنند و حتی این هدیه را در شرایط بیحساب و کتاب میگیرند، آیا مقصر خبرنگارانی هستند که سالها با مناعت طبع و عزت نفس، کار حرفهای خود را پی گرفتهاند و رنج و سختی روزنامهنگاری را در شرایط دشوار زمانه ما بر خود هموار کردهاند؟
آقای معاون در فراز دیگری از گفتههای خود اظهار داشتهاند که سرای روزنامهنگاران ایران برای ارائه آموزشهای تخصصی به خبرنگاران تأسیس شد؛ چون «خبرنگار نباید از سر بیکاری پا به عرصه خبر گذاشته باشد». به گمان نویسنده این یادداشت، تعداد کسانی که از سر بیکاری وارد مشاغل دیگری از جمله مدیریت فرهنگی کشور میشوند، به مراتب بیش از افرادی است که از روی ناچاری حرفه خبرنگاری را برای خود برمیگزینند. روزنامهنگاران کشور ما با وجود چالشهای گوناگون از جمله نبود سعه صدر در میان برخی مسئولان و توسل آنان به شیوههای کاملاً زورمدارانه علیه رسانه، از جمله تحریم رسانههای منتقد، عاشقانه به کار میپردازند و در این مسیر، تا انتها ثابتقدم باقی میمانند.