"محمدرضا تاجیک" از تئوریسین‌های جریان چپ گفته است: اگرچه جریان رسمی اصلاح‌طلبی وارد بازی انتخاباتی -در سال 1400- خواهد شد اما من شانس جدی برای آنها قائل نیستم.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

تاجیک: شانس جدی برای اصلاح‌طلبان در انتخابات قائل نیستم

محمدرضا تاجیک، فعال اصلاح‌طلب و از تئوریسین‌های دولت اصلاحات در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی در پاسخ به این سؤال که آیا شانسی برای پیروزی جریان اصلاحات در انتخابات قائل هستید!؟ می‌گوید:

"در این شرایط خیر؛ جریان اصلاحات باید یک تغییر بنیادین را در خود به وجود بیاورد. جریان اصلاحات در آلترناتیوها و شخصیت‌هایی که معرفی می‌کند باید شاهد تغییرات جدی باشد. در کارت‌هایی که برای بازی در نظر گرفته شده هم در نوع و هم در روش بازی باید شاهد تغییرات جدی باشیم. این در حالی است که تغییرات متفاوتی مشاهده نمی‌شود. کارت‌ها و کنش‌های کلیشه‌ای از این امکان برخوردار نیستند که جریان اصلاحات را به عنوان یک آلترناتیو جدی در شرایط کنونی مطرح کنند. اگرچه جریان رسمی اصلاح‌طلبی وارد بازی انتخاباتی خواهد شد اما من شانس جدی برای آنها قائل نیستم. "[1]

*صحبت‌های آقای تاجیک اگرچه از منظر سیاست‌ورزی قابل تأمل و خوانش هستند اما در عین حال باید دانست که مثلا همین آقای تاجیک با تمام نظرات شاذی که مبنی بر لزوم عزلت‌گزینی مقطعی اصلاح‌طلبان و دوری آنها از قدرت دارد اما در ایام انتخابات 96 در ستادهای آقای روحانی حاضر می‌شد و حتی تأکید می‌کرد که ما اصلاح‌طلبان باید برای برد انتخاباتی پوپولیست بشویم. [2]

فلذا باید سره و ناسره اظهارات این افراد را به درستی تشخیص داد.

در اظهارات تاجیک می‌توان به درستیِ این 2 نکته تأکید کرد که اولا اصلاح‌طلبان به دلیل افتضاحی که در کارنامه آقای روحانی پدید آمده است شانس معقولی در انتخابات 1400 ندارند (مگر اینکه اتفاق خاصی رخ دهد) و باید منتظر تکرار مجلس یازدهم در دولت سیزدهم باشند.

و ثانیا آنها به اثبات آنچه که در شورای شهر پنجم، در مجلس دهم و در دولتین آقای روحانی کردند، به مردم نشان دادند که هرگز آلترناتیو وضع موجود نیستند و نمی‌توانند به سرعت پیشرفت کشور بیافزایند.

البته اینکه امثال آقای تاجیک برای شب انتخابات 1400 چه راهکارهای معقول یا انتحاری را برای این 2 مشکل اصلاح‌طلبان بیاندیشند؛ بحث دیگریست...

لازم به تأکید است که با رصد ما فعالیت انتخاباتی چپ‌ها از حوالی 6 ماه قبل و با رویکرد "بازی خراب کنی"! آغاز شده است و آنها با کلیدواژه "کاندیدای نظامی" که صراحتا یک نامزد بالقوه خاص را هدف گرفته است قصد دارند قبل از اندیشیدن به پیروزی؛ احتمالات مربوط به پیروزی این نامزد کارآمد را به صفر برسانند.

اجماع خواص کشور بر سر این واقعیت‌ها از مؤلفه‌های اصلی چینش زمین بازی در انتخابات 1400 است.

***

پاسخ غلط به یک سؤال درست

پیشنهاد مطهری برای نیاز جامعه به "دولت کارآمد"

علی مطهری، نماینده سابق مجلس و از حامیان رئیس‌جمهور روحانی اخیراً در بخشی از یک مصاحبه و در پاسخ به این سؤال پیرامون انتخابات 1400 که "مردم در انتخاب خود باید چه چیزی را ملاک قرار دهند که در نتیجه انتخاب آنها دولت کارآمدی برسر کار بیاید؟ " گفته است: اول این‌که مردم باید حتما در انتخابات شرکت کنند و مشارکت بالا باشد. نباید از این حق خودشان بگذرند. هر قدر مشارکت بالاتر باشد انتخاب واقعی‌تر خواهد بود و ما به مسیر اصلاح امور نزدیک‌تر می‌شویم. باید کسی را انتخاب کنیم که سیاست جهانی را بشناسد، اقتصاد دنیا را درک کند و دید محدود نداشته باشد. نمی‌شود گفت که ما کاری به رابطه با دنیا نداریم و ضرورتی ندارد با دنیا ارتباطی داشته باشیم. باید افراد واقع‌بین که تاثیر روابط خارجی بر اقتصاد را درک می‌کنند و تجربه کافی برای اداره کشور دارند انتخاب شوند.

به گزارش اعتمادآنلاین، او می‌افزاید: احزاب هم حتما وارد این عرصه شوند و فعال باشند هر چند ممکن است محدودیت‌هایی ایجاد شود ولی از آنچه مقدور است به نحو احسن استفاده کنند و کنار نکشند و صحبت از تحریم نکنند. هر وقت پای تحریم انتخابات در میان بوده ما ضرر کرده‌ایم. باید از آنچه که امکان استفاده دارد بهره ببریم. به شورای نگهبان هم توصیه می‌کنم اینقدر نگران نباشد که کسی که می‌خواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود باید کاملا مطابق میل آنها باشد یا فردی باشد که حتما مطیع کامل باشد و هیچ جا از خودش نظری نداشته باشد. این طور افراد به درد ریاست جمهوری نمی‌خورند. [3]

*ما به آقای مطهری عزیز که دستی هم در فلسفه دارند عرض می‌کنیم که مگر نظیر همین حرف‌ها در انتخابات‌های 92 و 96 به مردم گفته نشد و به روی کار آمدن آقای روحانی و دولت ناکارآمد ایشان منتج نشد!؟

پس چرا دوباره همان حرف‌ها گفته شود تا همچنان امکان یک دولت کارآمد و یک کاندیدای مقتدر از مردم و نظام جمهوری اسلامی گرفته شود!؟

همچنین مشخص نیست چرا مطهری از پاسخ مشخص سؤال مطروحه در بالا طفره رفته و به مردم نگفته است که "دولت کارآمد" که نیاز اصلی جامعه ایرانی است؛ صرفا با یک کاندیدای کارآمد محقق می‌شود و کاندیدای کارآمد را نیز بایستی از روی "کارنامه" شناخت.

درباره اینکه چرا مطهری چنین سخن واضحی را بیان نکرده دو احتمال وجود دارد.

احتمال خوشبینانه‌ای که می‌گوید مطهری به این گزاره فلسفی و عقلانی معتقد نیست!

و احتمال بدبینانه‌ای که معتقد است آقای مطهری نیز مثل دوستانش در ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان قصد دارد با کتمان این عقلانیت محض؛ از رأی‌آوری یک کاندیدای کارآمد جلوگیری کند.

امر مشخص آنست که گزاره مورد علاقه اعضای ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان و برخی جریانات انحرافی؛ بیش از رأی آوری کاندیدای مطلوبشان اینست که یک گزینه مشخص که از قضا دارای سابقه کارآمدی هم هست؛ پیروز انتخابات 1400 نباشد.

***

رپورتاژ مجانی برای "رابرت مالی"!

تئوریسین سازش اعراب با اسرائیل؛ مسئول میز ایران شد

رسانه‌های اصلاح‌طلب از انتصاب "رابرت مالی" توسط بایدن بعنوان رئیس میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا استقبال کرده‌اند!

اعتمادآنلاین در مطلبی که جماران نیز آن را بازنشر داد، نوشته است:

"رابرت مالی دیپلمات منعطف و اهل دیپلماسی، رسما از سوی بایدن مسول میز ایران در وزارت خارجه این کشور شد! "[4]

در همین رابطه آقای حسام‌الدین آشنا، مشاور رئیس‌جمهور روحانی هم در یک توییت با استقبال از انتصاب مالی نوشته است: انتخاب احتمالی رابرت مالی حامل پیامی روشن در مورد یک رویکرد کارآمد برای حل سریع و موثر مناقشه است.

 

*تجربه برجام نشان می‌دهد که این رپورتاژها و استقبال‌ها در واقع "استقبال دوباره از تحریم و کُرنش" است.

اینکه استقبال ستاد مشترک اصلاح‌طلبان و اعتدالیون از دموکرات‌های آمریکایی طی 3 دهه اخیر چه دلیلی دارد را در ظاهر امر کسی نمی‌داند!؟

جالب آنکه سازمان اصلی تحریم‌ها و کلاه گشاد برجامی که دولت ایران در صبح روز امضای آن نیز تحریم شد توسط همین "دموکرات‌های مهربان" پخت و پز شده است.

در بحث آقای مالی هم دانستن این نکات برای خواص و نخبگان کشور ضروریست که او مهندس سازش میان اسرائیل و برخی جنبش‌های فلسطینی در دوران کلینتون و قرارداد موسوم به کمپ دیوید است که عملا به استیلای بیشتر صهیونیست‌ها بر سرزمین‌های اشغالی و منقضی شدن یاسر عرفات منجر شد.

"برجام" بعنوان خواهرخوانده کمپ‌دیوید نیز یکی دیگر از منصه‌های فعالیت آقای مالی است.

در همین رابطه و اگرچه گفته میشود صهیونیست‌های تندرو مخالف انتصاب مالی هستند اما در سمت دیگر ماجرا علاقه سه رئیس جمهور آمریکا (بیل کلینتون، باراک اوباما و جو بایدن) به این فرد و روش سیاست‌ورزی مکّارانه او محل تأملات فراوان است.

از "نایاک" و تشکیلات تریتا پارسی در آمریکا هم بعنوان حامیان آقای مالی نام برده می‌شود.

***

1_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/307167

2_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-490258

3_ https://etemadonline.com/content/461777

4_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1494331

برچسب‌ها