سرویس فرهنگ و هنر مشرق - هر دو فیلم امروز، نخستین ساختۀ کارگردانهایشان هستند. علیرغم فیلم وطنپرستانۀ منصور که غیرت و وطنپرستی در آن موج میزد، فیلم مامان یک بیانیه سیاسی علیه جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت.
فیلمهای نمایشیافته در روز ششم در سالن اصحاب رسانه (برج میلاد) به این ترتیب هستند:
مامان/ آرش انیسی
منصور/ سیاوش سرمدی
مجید برزگر و سیاسیکاری پیوسته
مامان/ آرش انیسی/ · (بیارزش)
خلاصه داستان: مامان نسرین (رؤیا افشار)، یک رانندۀ تاکسی است. عادات عجیب او، سه پسرش را عذاب میدهد.
کمپانیهای مهم هالیوود، در تملک یهودیان است. آنها فیلمهای فراوانی برای تمسخر و توهین به عقاید مسیحیان ساختهاند. اما به دلیل کثرت مسیحیها در امریکا و جهان، به ناچار از نماد و نشانه استفاده کردهاند. قاعدۀ کلی این است که یک زندگی یا ماجرای اسفناک تصویر شود، و در نهایت با نشانههایی، این وضعیت تراژیک به مسیحیت منتسب گردد. به این ترتیب، فیلم به مخاطبان توجه میدهد که منشأ این فسادها، از مسیحیت سرچشمه میگیرد. (راقم البته مدافع مسیحیت نیست و صرفاً در حال بیان این روش فیلمسازی است).
در اینجا به چند نمونه از این نوع فیلمها توجه کنید. موارد ۲ و ۵ تا آنجا که بنده خبر دارم، از سیمای جمهوری اسلامی پخش شدهاند:
۱ـ هشت میلیمتری/ جوئل شوماخر (۱۹۹۹) ۸ mm محصول کمپانی کلمبیا پیکچرز
۲ـ میتوانی روی من حساب کنی/ کنِت لونِرگان (۲۰۰۰) You Can Count on Me
۳ـ شکلات/ لاسه هالستروم (۲۰۰۰) Chocolat محصول کمپانی میراماکس
۴ـ مردی که آنجا نبود/ برادران کوئن (۲۰۰۱) The Man Who Wasn't There
۵ـ رودخانه مرموز/ کلینت ایستوود (۲۰۰۳) Mystic River محصول کمپانی برادران وارنر
۶ـ نبراسکا/ الکساندر پاین (۲۰۱۳) Nebraska محصول کمپانی پارامونت
این الگو در سینمای ایران نیز استفاده میشود. مثلاً هاتف علیمردانی در فیلم کوچۀ بینام (۱۳۹۳) یک فاجعه خانوادگی را تصویر کرده است. مخاطب در انتها متوجه میشود که همۀ این اتفاقات به سبب پدر خانواده (فرهاد اصلانی) بوده که سالها قبل زنی را صیغه کرده بود. بنده در نقد خود، از این فیلم رمزگشایی کردم و خوانندگان علاقمند را به مطالعۀ آن دعوت میکنم:
|بیشتر بخوانید:
| تمسخر «سبک زندگی اسلامی» با ارائه تصویری پلید و ابله از یک خانواده مسلمان مذهبی!؟
همین الگو در فیلم مامان به کار رفته است. فیلمساز که خودش فیلمنامه را نوشته، یک خانوادۀ از هم گسیخته و یک مادر رقتانگیز را تصویر کرده که رفتارهایش برای مخاطب قابل قبول نیست. اما درست در میانۀ فیلم (دقیقه ۵۱)، ناگهان مامان بدون مناسبت در مجلس خواستگاری خبر میدهد که او و شوهرش در سال ۱۳۵۷ از شرکت نفت اخراج شدهاند. و بعد هم چند کنایۀ دیگر مانند کراوات زدن آن خانوادۀ مذهبی در اصفهان یا شرابخواری همانها در حاشیل مجلس عروسی و غیره.
فیلم مامان، نخستین ساختۀ آرش انیسی است. او در سال ۱۳۶۰ در یک خانوادۀ آبادانی به دنیا آمده و پیشینۀ آبادانی شخصیت مادر، مقتبس از زندگی خود اوست. حتی ایدۀ سه برادر فیلم نیز از زندگی آرش و دو برادرش گرفته شده (بنا به گفتۀ یکی از عوامل فیلم). کارگردان در کنفرانس خبری اصرار داشت که مخاطبان، شخصیت مامان را به عنوان یک مادر واقعی قبول کنند! با توجه به غیر عادی بودن مادر، میتوان حدس زد که شخصیت مامان نیز از مادر خود کارگردان اقتباس شده است، البته بجز بعضی سیاسیکاریها که بعداً به فیلمنامه اضافه شدهاند.
جالب توجه است که احمد پسر کوچک خانواده (عرفان ابراهیمی)، خاطرات روزمرۀ این خانواده را هر روز در قالب فیلمنامه به نگارش درمیآورد و در انتها نام اثر را «مامان» میگذارد. حتی برخی از وقایع فیلم، از طریق خاطره نگاریهای او به مخاطب اطلاع داده میشود. یکی از حسرتهای احمد که دو نوبت در فیلمنامه نوشته میشود این است: اگر جنگ نشده بود... شاید ترس از ممیزی باعث شده که گارگردان نتواند نیت خودش را علن کند. با توجه به آنچه پیشتر گفتیم، میتوان نیت او را اینطور بیان کرد: اگر انقلاب نشده بود...
تهیه کنندۀ فیلم، مجید برزگر است. فیلم مامان نیز شباهت انکار ناپذیری به بیان و سبک ساختههای او دارد. جناب برزگر بعد از اولین فیلم جدیاش، مصاحبههایی کرد و اعتراف نمود که پرویز (۱۳۹۱)، یک فیلم نمادین در نقد حاکمیت است. او فیلمنامۀ بعدیاش یک شهروند کاملاً معمولی (۱۳۹۴) را با همراهی جعفر پناهی نوشت و به طور نمادین به تمسخر جمهوری اسلامی پرداخت. این فیلم بعد از نمایش در سی و چهارمین دورۀ جشنوارۀ فجر، توقیف شد. (نگا. نقد راقم بر یک شهروند کاملاً معمولی، سایت پردۀ سینما، روزنامچه فجر ۲)
امسال مجید برزگر با تهیه فیلم مامان، به جشنوارۀ فجر آمده است. او همیشه در کنفرانسهای خبری، با شعار «سینمای مستقل»، جدا بودن خودش از حاکمیت را جار میزند. حتی در خصوص فیلم مامان که بودجهاش را وزارت ارشاد (مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) پرداخت کرده، باز هم در نشست خبری از این شعار و عادت همیشۀ خود دست نمیکشد! و این نشانهای مهم از عدم صداقت جناب برزگر است.
در کنفرانس، از آرش انیسی پرسیدم که سهم مجید برزگر در فیلمنامه چقدر است. کارگردان نتوانست انکار کند و طفره رفت. جواب او نشان میداد که حدس راقم درست بوده است. اما در ادامه، مجید برزگر نقش خود در فیلمنامه را انکار کرد (نگا. کنفرانس خبری فیلم مامان، دقایق ۱۹ تا ۲۲). با توجه به عدم صداقت جناب برزگر که در بالا متذکر شدیم، میتوان نتیجه گرفت که انکار او نیز مصلحتی است. مخصوصاً با اعتراف آرش انیسی که تأکید داشت بعد از تغییر تهیه کننده، فیلمنامه تغییر فراوان کرده است.
در دقیقۀ ۲۸ از کنفرانس خبری، کارگردان به طور ناخواسته اشاره کرد که آن زمینِ متعلق به مادر، نوعی نماد است. در فیلم، مامان هیچگاه حاضر نیست زمینش را بفروشد. هر بار که بچهها از فروش زمین حرف میزنند، آنها را تهدید می کند که خودش را خواهد سوزاند. و در نهایت هم، عملی میشود و او خودش را در اتوبوس، آتش میزند و مسافران را هم میسوزاند. چیزی که کارگردان جرأت بیان صریحش را در فیلم نداشته است. (این پنجمین فیلم در جشنوارۀ امسال است که با خودکشی تمام میشود. چهار فیلم دیگر عبارتند از: روشن، خط فرضی، ستارهبازی و بیهمه چیز. این موضوع در ادوار جشنوارههای فجر بیسابقه است. همانطور که دیروز در نقد فیلم روشن نوشتم، موضوع خودکشی میتواند نوعی واکنش به دولت تدبیر و «امید» باشد.)
«مادر» در ادبیات و اساطیر، گاهی به «میهن» و «زمین» تشبیه میشود. کارگردان از علاقۀ خود به فیلم مادر (۱۳۶۸) ساختۀ علی حاتمی گفته است و اینکه قصد داشته تا نسخهای امروزین از مادر بسازد. سید مرتضی آوینی در نقدی که به وقت اکران برای فیلم مادر/ علی حاتمی نوشت، به برخی از نمادهای آن اشاره کرده است (نقد مرتضی آوینی). حدود سال ۱۳۷۰ بود که علی حاتمی در مصاحبهای اعتراف کرد که فیلم او، نمادی از مام میهن بوده است.
متأسفانه، فیلم مامان نیز نمادپرداز است. آن زمین غیر قابل فروش که در تملک مادر است، به عنوان نمادی از مام میهن در فیلم داخل شده. فیلمساز در ابتدای فیلمش، مادر را در هنگام سرکشی به آن زمین بایر نشان میدهد. دو سه بار آرزوی مامان بیان میشود که منتظر است ارزش زمین بیافزاید. به عبارت دیگر، یا همه چیز به زمان شاه گذشته برگردد، یا امریکاییها در آینده خاک این زمین را به توبره بکشند تا مراد دل مجید برزگر و برادرش در بیبیسی برآورده شود. جمشید در رسانههای معاند، علیه جمهوری اسلامی شمشیر میکشد و مجید در اینجا با پنبه سر میبرد.
از تمجیدهای عوامل در کنفرانس خبری معلوم شد که شقایق شوریان همسر جناب کارگردان، نقش مهمی در ساخت فیلم مامان داشته است. این خانم، در اپیزود اول از فیلم مغرضانۀ «شیطان وجود ندارد» (۲۰۲۰) ساختۀ محمد رسولاف در نقش همسر زندانبان بازی کرده است. این فیلم شیطانی، درست یک سال قبل جایزۀ جشنوارۀ برلین را گرفت، فیلمی که بیش از همه، نشان دهندۀ عقدههای فرو خورده رسولاف است، کارگردانی که مجبور شده برای متهم کردن جمهوری اسلامی، به جعل و دروغ و دغل متوسل شود. (نقد راقم را ببینید)
|بیشتر بخوانید:
| نقدی بر فیلم شیطان وجود ندارد؛ فیلمهای ضد قصاص از کجا حمایت میشوند؟
بنابراین، اکنون بعد از علن شدن غرضمندیهای سیاسی جناب مجید برزگر که در فیلمهای او نمود دارد (چه در مقام تهیه کننده و چه در مقام کارگردان)، سخن گفتن از ارزشهای هنری این فیلم کاملاً بیوجه جلوه میکند. متأسفانه آرش انیسی با نخستین فیلمش، با ریسمان جناب برزگر در چاه فرو رفته است. هرچند که زمینه و شرایط این همراهی را داشته است.
نوریان مر نوریان را جاذبند
ناریان مر ناریان را طالبند
از نیمۀ تیر ۱۳۹۸ که جناب حمیدی مقدم به عنوان مدیر عامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی منصوب شده، اتفاقات خوبی در این مرکز افتاده است. از جمله دو دوره برگزاری موفق جشنواره سینماحقیقت و ممانعت از ورود مستندهای سیاسیکار به آن رویداد هنری. اما ساخت فیلم نمادگرا و سیاسی مامان با بودجۀ دولتی این مرکز، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
*******
آذرخش
منصور/ سیاوش سرمدی/ ** (متوسط)
خلاصه داستان: ماجرای ساخت اولین هواپیمای جنگندۀ ایرانی به نام آذرخش با مدیریت و هدایت تیمسار منصور ستاری (محسن قصابیان).
فیلم منصور با نامهای قبلی آذرخش و اوج ۱۱۰، اولین ساختۀ سیاوش سرمدی است. مستندسازی که با فیلم ادواردو (۱۳۸۶) دربارۀ شهید مهدی آنیلی معروف شد. فیلمنامه را خود کارگردان نوشته و تدوین نیز به دست او صورت گرفته. تهیه کنندۀ فیلم، جلیل شعبانی و سازمان اوج هستند.
تماشای فیلم، با احساس بغض و غرور توأمان همراه است. بغض به سبب فجایعی که در جنگ رخ میدهد و مخصوصاً رفتار برخی مدیران وزارت دفاع و غیره که خیانت آنها در فیلم تصویر شده است. و غرور به سبب همت تیمسار ستاری و خودباوری او برای به راه انداختن چرخ تولید داخل و به قول معروف اختراع کردن دوبارۀ چرخ.
ایدۀ ساخت فیلم دربارۀ منصور ستاری را برخی از دوستان آن شهید به جناب سرمدی دادهاند و این فیلم نیز قرار بوده در قالب مستند ساخته شود. اما جناب سرمدی در حین تحقیق متوجه میشود که اسناد تصویری اندکی از شهید ستاری وجود دارد و باید بسیاری از صحنهها را بازسازی کرد. لذا به این فکر افتاده که تحقیق خود را به یک فیلمنامه داستانی تبدیل نماید.
عنوان منصور، تا حدی گمراه کننده است. فیلم به زندگی شهید ستاری نمیپردازد. بلکه برشی پنج ساله است از هشت سال فرماندهی او بر نیروی هوایی که منجر به تولید جنگندۀ آذرخش شد. البته این مقطع در فیلم، در مدت یک سال و نیم روایت میشود. شاید اگر عنوان آذرخش برای فیلم انتخاب میشد، بهتر بود.
فیلم از ادوات واقعی استفاده کرده و در اماکن واقعی مانند مجلس شورای اسلامی، جماران، فرودگاه و آشیانههای پرواز فیلمبرداری شده است. دو سکانس از فیلم در ساختمان مجلس شورای سابق میگذرد. شخصیت هاشمی رفسنجانی در یک سکانس پنج دقیقهای در فیلم تصویر شده است. همچنین سید احمد خمینی و آیت الله خامنهای نیز در یکی دو نما دیده میشوند. صدای امام خمینی نیز در جماران به گوش میرسد. حسن روحانی بدون نام، به عنوان جانشین هاشمی در ستاد جنگ تصویر شده که تیمسار ستاری، تصمیم او را برای ادغام مجموعه اوج ۱۱۰ در وزارت دفاع، نمیپذیرد. محسن کنگرلو به عنوان کارشناس خرید و دلال تجهیزات با عنوان حسین غلامپور (علیرضا زمانینسب) در فیلم حضور مستمر دارد.
به نظر میرسد که موضوع تعمیر جنگندهها و ساخت هواپیمای جدید در فیلم، بسیار کشدار شده است. فیلم میتوانست در زمان کوتاهتر به این موضوع بپردازد و در عوض، مقداری از وقت خود را برای دیگر وجوه این شهید مصروف کند. نکتۀ جالب توجه اینکه جناب کارگردان در کنفرانس خبری گفت که ۷۰ % از فیلمنامه، تخیلی است. اگر این ادعا صحیح باشد، این فیلم را باید شکستخورده تلقی کرد. زیرا استراتژی ساخت این مقطع از زندگی شهید ستاری، غلط بوده است. چنین ادعایی اگر برای فیلم مصلحت مطرح میشد، باکی نبود. زیرا آن فیلم ادعای تطابق با واقعیت ندارد. اما فیلم منصور، از اشخاص واقعی استفاده کرده و نباید تفاوت آشکاری با واقعیت داشته باشد.
** امیر اهوارکی