سرویس جهان مشرق _ مجله نیویورکر آمریکا در گزارشی به روند بازداشت سیروس عسگری دانشمند مهندسی مواد دانشگاه صنعتی شریف توسط دفتر فدرال آمریکا اشاره و توضیح داد که هنگامی که این دانشمند ایرانی پیشنهاد آمریکا برای جاسوسی ضد ایران را رد کرد با انتقام وحشیانهای مواجه شد.
سیروس عسگری استاد دانشگاه و دانشمند ایرانی در حوزه مواد و متالورژی در دانشگاه صنعتی شریف است. تخصص او در حوزه مواد پیشرفته برای سیستمهای نوین انرژی از جمله باتری لیتیوم هوا است. در سال ۹۶ (۲۰۱۷) اداره تحقیقات فدرال رژیم آمریکا موسوم به (افبیآی)، سیروس عسگری را متهم کرد در دوران فعالیت دانشگاهیاش در دانشگاه «کیس وسترن رزرو» اوهایو در سال ۹۱ (۲۰۱۲)، مبادرت به دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران و سرقت اسرار تجاری کرده است! در اواخر سال ۹۸ بعد از بیش از دو سال محاکمه، سرانجام دادگاه فدرال و سپس دادگاه استیناف حوزه ششم آمریکا، سیروس عسگری را از اتهامات وارده تبرئه کرد.
سیروس عسگری دانشمند ایرانی پس از تبرئه بار دیگر در اسفند ۹۸ (مارس ۲۰۲۰) توسط پلیس مهاجرت و گمرک آمریکا (آیسیای) به اتهام دیگری بازداشت شد. وی در نهایت بعد از ابتلا به ویروس کرونا با پیگیری های جمهوری اسلامی از زندان های آمریکا آزاد شد.
لورا سیکر گزارش طولانی در خصوص نتایج تحقیقات خود در زمینه سیروس عسگری را در مجله نیویورکر آمریکا منتشر کرد. آمریکا حدود سه سال پیش وی را به اتهام تلاش برای سرقت اسرار مربوط به مطالعات یک دانشگاه آمریکایی بازداشت کرد، اما وی از سوی دادگاه فدرال آمریکا و دادگاه استیناف تبرئه شد و در نهایت در ژوئن گذشته آزاد شد.
بهار سال ۲۰۱۷ بود که عسگری تماس تلفنی از کنسولگری آمریکا در دبی دریافت کرد. او و همسرش فاطمه حدود دو سال قبل، درخواست ویزای آمریکا را داشتند تا بتوانند به فرزندان خود که در این کشور ساکن هستند، سر بزنند. کنسولگری آمریکا در دبی اعلام کرد که با درخواست آنها موافقت شده است. البته شرایط زمانی این موافقت عجیب بود در همان زمان دونالد ترامپ دستور داده بود که جلوی ورود ایرانیها به آمریکا با همان نوع ویزایی که به عسگری و همسرش داده شده است، گرفته شود. البته آنها تصور می کردند که شاید موافقت با درخواست آنها قبل از اجرای دستور ترامپ بود یا اینکه برخی مسئولان وزارت خارجه آمریکا خواسته اند آخرین فرصت را به خانواده هایی مانند خانواده عسگری بدهند تا دور هم جمع شوند.
عسگری که در آن زمان ۵۶ سال داشت، آمریکا را وطن دوم خود میدانست. او در دهه ۹۰ قرن گذشته میلادی در سطح تکمیلی خود را در دانشگاه درکسل در فیلادلفیا گذرانده بود. فرزندش سارا در آمریکا متولد شد و شهروندی آمریکا را گرفته بود محمد و زهره دو فرزند دیگر وی در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند و همچنان در این کشور اقامت دارند.
عسگری گاهی برای پیگیری مطالعات و پژوهشهای علمی خود به شهر کلیولند آمریکا میرفت، جایی که دوستان نزدیکی در دانشگاه کیس وسترن رزرو داشت.
در نهایت عسگری و همسرش در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ به نیویورک سفر کردند تا فرزند خود را که در این شهر اقامت داشت، ببینند و بعد از آن به کالیفرنیا بروند تا زهره و همسر او را که در این شهر زندگی می کردند، ببینند. اما وقتی آنها به فرودگاه جی اف کی رسیدند، دو نفر به آنها نزدیک شده و آنها را به یک اتاق منتقل کردند. در این اتاق تعدادی از جاسوسان دفتر تحقیقات فدرال (اف بی آی) آمریکا منتظر آنها بودند. آنها به عسگری گفتند که بازداشت است. لیست اتهامات خطرناکی در دادخواست ضد وی آمده بود. او متوجه شد که پاسپورتش مهر نخورده و ویزایش نیز به وی بازگردانده نخواهد شد.
عسگری زبان انگلیسی را خوب می دانست و به عنوان یک استاد دانشگاه هیچ مشکلی نداشت، لذا تصور میکرد سوء تفاهمی پیش آمده است. او وقتی دادخواست ۱۲ صفحهای مربوط به خود را مطالعه کرد، متوجه شد که اتهاماتی نظیر سرقت اسرار تجاری و کلاهبرداری و ۱۱ اتهام در خصوص کلاهبرداری فنی در این دادخواست وجود دارد. این اتهامات مربوط به سفری بود که وی چهار سال قبل انجام داده و به مدت چهار ماه در دانشگاه کیس وسترن مانده بود. این سند مدعی بود که وی تلاش کرده یک شرکت صنعتی آمریکایی را فریب داده و مالکیت فکری تولیدات این شرکت را به نفع دولت ایران سرقت کند. نیروهای امنیتی که وی را بازداشت کرده بودند، گفتند که حکم این اتهام میتواند چندین سال زندان باشد. آنها مطالبی را نیز از شنود مکالمات تلفنی این دانشمند ایرانی و هک پیام های الکترونیکی وی قبل و بعد از این سفر جمعآوری کرده بودند.
عسگری می دانست که پژوهشی که در دانشگاه کیس وسترن انجام داده، مربوط به اسرار تجاری نبوده و اطلاعاتی را شامل میشده که در میان بقیه دانشمندان شناخته شده است. لذا تصور میکرد که در دادگاه موفق خواهد شد. او به مخیله اش هم خطور نمیکرد که چه سختیهایی را پشت سر خواهد گذاشت. او معتقد بود که علم رویکردی فرامرزی است و مداخله مرزهای ملی و فریبکاریهای سیاسی در تبادل فکری اقدامی غیر طبیعی است. او تصور می کرد میتواند دفتر فدرال آمریکا را به قانونی بودن فعالیتهای خود قانع کند.
صبح فردا فاطمه همراه با فرزندش محمد به منزلش برگشت و عسگری توسط نیروهای امنیتی به شهر کلیولند منتقل شد تا در دادگاه فدرال آمریکا حاضر شود. او به زندانی با تدابیر شدید امنیتی در شهر بنیسول در ایالت اوهایو منتقل شد. بند وی در مدت ۷۲ روز اول حضور در این زندان بند انفرادی بود. او روی تخت دراز میکشید و صدای فریاد دیگر زندانیان را می شنید.
عسگری در مجموعه مصاحبههایی که با نویسنده این مقاله در سال ۲۰۱۸ انجام داده، گفته است که من هرگز برای اهداف ویرانگر کاری انجام ندادهام. اگر خودکاری در دست داشته باشیم میتوانیم یک نامه عاشقانه بنویسیم یا نحوه تولید یک بمب را یادداشت کنیم. این مشکل قلم و خودکار نیست.
عسگری دو پروژه علمی را با دولت ایران انجام داده بود. پروژه اول مربوط به وزارت انرژی بود که برای ارزیابی و افزایش عمر توربینهای گازی پژوهشهایی را انجام داد. او همچنین پژوهشهایی برای سازمان معادن وابسته به دولت ایران انجام داد که هدف از آن تولید آلیاژ فلزاتی با عملکرد بالا و مقاومت بیشتر در برابر حرارت بود. این دو قرارداد حدود ۴۰۰ هزار دلار سودآوری برای دانشگاه داشت که به فعالیت های علمی عسگری و دیگر دانشجویان این دانشگاه کمک می کرد.
در دوره تحریمهای آمریکا ضد ایران، امکان واردات هر نوع کالایی که استفاده دو گانه ای داشته باشد وجود نداشت. مواد مورد نیاز پژوهشهای عسگری نیز بخشی از مواد تحریم شده ضد ایران بود. لذا او نمیتوانست قطعات یدکی تجهیز و نگهداری از میکروسکوپ الکترونی خریداری شده توسط دانشگاه شریف را که مسئولیت آن را عهده دار بود انجام دهد. این میکروسکوپ از آمریکا و با هزینهای بالغ بر یک میلیون دلار خریداری شده بود. در سال ۲۰۱۱ در نتیجه عدم وجود قطعات یدکی، این دستگاه چند ماه از فعالیت افتاد. در همان سال عسگری با «بیروز بیروز» یکی از دوستان و همکلاسی های خود در دانشگاه کیس وسترن دیدار کرد. آزمایشگاه مواد این دانشگاه مجهز به پیشرفته ترین تکنولوژی ها و مجموعهای از ابزارهای مجهز بود که معمولاً در یک مرکز یافت نمیشود. او در فرصت مطالعاتی خود امکان دسترسی به این آزمایشگاه را داشت. او می خواست در این آزمایشگاه کار کند تا بتواند خسارتهای مالی خود که ناشی از سقوط ارزش ریال در برابر دلار بود، جبران کند. او می بایست هزینه های تحصیلی فرزندانش که در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکردند را فراهم کند. لذا به دنبال یک کار به آمریکا سفر کرد. چند روز بعد از اینکه وارد نیویورک شد متوجه شد که آزمایشگاه علوم مواد در دانشگاه کیس وسترن به دنبال جذب نیرو است.
آرتور هویر مسئول این آزمایشگاه شغل مذکور را به عسگری پیشنهاد داد. با این وجود پاسپورت عسگری توریستی بود و او باید نوع گذرنامه خود را تغییر میداد تا بتواند در آمریکا کار کند. او در این مدت به صورت یک داوطلب موفق شد در دانشگاه مذکور کار کند و قرار شد حقوق وی بلافاصله بعد از مشخص شدن وضعیت ویزایش واریز شود. او در این دانشگاه نیز در زمینه تحلیل ترکیبات عمومی مربوط به نمونههای فولاد مقاوم در برابر زنگ زدگی پژوهش میکرد.
عسگری سه ماه در دانشگاه کیس وسترن کارکرد، اما بعد متوجه شد که دانشگاه پیشنهاد رسمی شغل وی را به علت مشکل ویزایش رد کرده است. هویر به او اطلاع داد که دولت آمریکا نسبت به فعالیتهای او در این کشور نگران است.
در یکی از روزهای آوریل عسگری یادداشتی را در مقابل درب آپارتمانش مشاهده کرد. این یادداشت مربوط به متیو اولسون کارمند ویژه دفتر تحقیقات فدرال آمریکا بود. او از عسگری خواسته بود که با وی تماس بگیرد. عسگری این تماس را نگرانکننده میدانست، لذا با بیروز و یکی از دوستان تماس گرفت تا از آنها کمک بگیرد، اما خط تلفن آنها اشغال بود. او متوجه شد که دفتر فدرال تلفن وی را شنود میکند و قدرت دستگیر کردن وی را دارد. لذا مجبور شد با اولسون تماس بگیرد. او نیز گفت که تنها چند دقیقه بعد باید با یکدیگر جلسه داشته باشند.
قیافه اولسون در درجه اول بچگانه و نرمخو به نظر می رسید، اما او نیز سه فرزند داشت. اولسون گفت که ۳۵ سال سن دارد. او از عسگری علت آمدنش به کلیولند را سوال کرد و عسگری کفت که به دنبال کار در این کشور است. او میدانست دفتر تحقیقات فدرال آمریکا مانع از صدور ویزای کاری وی شده است. چهار ماه در این کشور کار کرده بود و باید حدود ۲۰ هزار دلار دریافت می کرد که این مبلغ هرگز به وی پرداخت نشد.
اولسون این شکایت عسگری را جدی گرفت و به وی پیشنهاد داد در صورتی که یک برگه را امضا کند، میتواند ۵ هزار دلار دریافت کند. عسگری متوجه شد که در دام افتاده است و اولسون برای بازداشت او نیامده، بلکه تلاش دارد او را به جاسوسی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا جذب کند. عسگری وقتی برگهای که باید امضا میشد را دید، گفت که این برگه را امضا نخواهد کرد و هیچ دلاری از دفتر تحقیقات فدرال آمریکا دریافت نمی کند. او خیلی زود کار خود را در دانشگاه به پایان رساند و به ایران بازگشت.
او احساس میکرد که مشکل حل شده است. فردی که در جلسه مذکور برگه دوم را به عسگری داد، تیموسی بوغز بود. او کارمند ضد جاسوسی در دفتر تحقیقات فدرال کلیولند آمریکا بود و فعالیتهایش متمرکز بر ایران بود.
نویسنده این مقاله میگوید که حدود نیمی از شهروندان ایرانی که به آمریکا سفر کرده اند، چنین توضیحاتی را دادهاند. تعدادی از ایرانی ها اعلام کردند که جلساتی را با کارمندان اداره فدرال آمریکا داشته و پیشنهاداتی را دریافت کرده اند، اما این پیشنهاد را رد کردهاند. برخی دیگر از تکرار این مطالبات و تهدیدات ضمنی و مشکلات قانونی که به صورت مستمر برای آنها به وجود میآمد، شکایت داشتند. اف بی آی تلاش میکرد از نقاط ضعف افراد مختلف به عنوان اهرم فشار بر آنها استفاده کند تا این افراد را به جاسوسی برای آمریکا وادار کند. آنها مشکلاتی را در اوراق هویتی این افراد ایجاد کرده یا مواردی از نقض کوچک تحریم ها توسط این افراد مشخص می کردند و دادخواست هایی راجع به آنها تهیه می کردند تا بتوانند این افراد را به دام بیندازند.
بوغز وقتی از فعالیت عسگری در دانشگاه کیس وسترن آمریکا مطلع شد، به این نتیجه رسید که او قطعاً باید ارتباطات گسترده ای با دانشمندان مهندسی نظامی و اتمی در ایران داشته باشد. او در جریان صحبتهایی که با آرتور هویر داشت، متوجه شد فعالیت های عسگری در آزمایشگاه این دانشگاه سری و محرمانه نبوده. او حتی سعی کرد پیامهای الکترونیک عسگری را نیز مطالعه کند تا شاید بتوان نقطه ضعفی در این پیام ها به دست بیاورد. او در مدت تحقیقات خود تلفنهای عسگری را نیز شنود می کرد. او در این مدت سعی کرد دادخواستی را تنظیم کند تا بتواند عسگری را در زمان بازگشت به نیویورک بازداشت کند.
عسگری در روزهای اول زندان در سال ۲۰۱۷ تنها برای دریافت غذا از بند خود خارج می شد و با زندانیان دیگر ارتباط نمیگرفت، البته طولی نکشید که وی از طریقه بازی شطرنج با برخی زندانیان رابطه دوستی ایجاد کرد. او توانمندی بالایی در صحبت با دیگران داشت و طولی نکشید که به یک شخصیت معتبر و میانجی در دعواهای زندانیان با یکدیگر تبدیل شد. او با زندانیان بسیار خوشرفتاری میکرد و با فحش و ناسزا مخالف بود. او حتی به تعدادی از زندانیان فیزیک درس می داد.
فاطمه همسر عسگری در هفته اول در کلیولند باقی ماند. او همراه فرزندش به زندان سر میزد و به دنبال وکیل بود. هزینههای وکیل در آمریکا بسیار زیاد بود و همین موضوع باعث شد دادگاه وکیل تسخیری به صورت مجانی برای او انتخاب کند.
عسگری در صحبتهایی که با بازجوها و کارمندان امنیتی آمریکا داشت، در برابر پیشنهادات وسوسه انگیز آنها کوتاه نیامد و هیچ یک از اتهامات مطرح شده ضد خود را نپذیرفت. کارمندان دفتر تحقیقات فدرال از او میخواستند اطلاعات جاسوسی کلی از ایران به آنها بدهد. برایان وکیل عسکری در این خصوص به نویسنده این مقاله می گوید که این پرونده بیشتر شبیه یک پرونده اطلاعاتی بود که در چهره پرونده تجاری خود را مخفی کرده بود.
کارمندان امنیتی گر چه سوالاتی در خصوص لیست اتهامات عسگری مطرح میکردند، اما عمده سوالات آنها در خصوص پروژه هایی بود که می توانست مرتبط با فعالیت های نظامی و اتمی ایران باشد. البته اینها پروژه هایی بود که عسگری هیچ نقشی در آنها نداشت، اما نیروهای امنیتی با بررسی پیام های الکترونیکی وی با دیگر همکارانش در دانشگاه صنعتی شریف اسامی این افراد دست پیدا کرده بودند. عسگری به این سوالات هیچ پاسخی نمیداد. پیشنهادات نیروهای امنیتی برای جاسوسی از عسگری به بنبست خورده بود. دولت آمریکا پیشنهاد آزادی مشروط او در قبال انجام بازجویی های بیشتر را مطرح کرد. عسگری این موضوع را پذیرفت، چرا که می دانست فقط به سوالاتی جواب میدهد که به اتهامات مطرح شده وی ارتباط داشته باشد.
او می بایست بعد از آزادی دستبندی را در دست داشته باشد، اما وقتی برای این کار به دفتر فدرال کلیولند مراجعه کرد، بار دیگر بازداشت شد. او از این نکته متعجب شد که اتهامات مطرح شده ضد وی تنها مشکل او نیست. ویزای وی در زمان ورود به فرودگاه نیویورک مهر نخورده بود. نیروهای دفتر تحقیقات فدرال این کار را برای افراد خارجی در صورتی انجام می دادند که می خواستند برای تامین اهداف جاسوسی دفتر، این افراد را به خدمت بگیرند.
به هر صورت عسگری باز هم به زندان افتاد، زندانی که مربوط به اداره مهاجرت بود. او در این زندان با افرادی از کشورهای مختلف که بیشتر آنها درخواست پناهندگی آمریکا را داشتند یا منتظر بازگرداندن به کشور خودشان بودند هم بند شده بود. او در داخل زندان سندی را امضا کرد که بر اساس آن در صورتی که مشکل حقوقی وی حل شود بلافاصله باید به ایران بازگردد. او به یک ساختمان بزرگ تقریباً فرسوده در کلیولند منتقل شد و با همسرش در آنجا زندگی کرد، اما همسرش در اکتبر به ایران بازگشت. او در طول فصل زمستان سعی کرد مشکل حقوقی خود را حل کند. این استاد دانشگاه فراموش کرده بود که وجود دستبند در دست او می توانست برایش توهین آمیز باشد.
کارمندان و بازجوهای دفتر تحقیقات فدرال آمریکا بارها نزد وی می آمدند و از او بازجویی می کردند. اما او اقرار به اتهامات مطرح شده در دادخواست یا پیشنهاد جاسوسی برای آنها را به شدت رد میکرد. دفتر فدرال آمریکا از عملکرد عسگری عصبانی بود، چرا که این نوع رفتار هزینههای زیادی برای آنها ایجاد کرده بود. ادوارد برایان وکیل عسگری موضوع این پرونده را با رئیسش به نام استفان نیومان که نظامی سابق نیروی دریایی آمریکا بود مطرح کرد و به این ترتیب نیومان به عنوان وکیل اصلی وارد این پرونده شد.
وقتی عسگری و وکیلش از جیمس جوین قاضی فدرال آمریکا مجوز دسترسی به محتویات پرونده مربوط به سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ را دریافت کردند، شگفت زده شدند. آنها متوجه شدند که دفتر تحقیقات فدرال آمریکا شنود مکالمات تلفنی وی را از مدتها پیش دنبال کرده است.
طی ۱۸ ماه آینده جلسات استماع و استیناف متعددی از سوی دادگاه برگزار شد، اما همیشه نیاز نبود که عسگری در این جلسات حضور پیدا کند، لذا مجوز حضور در نیویورک همراه با پسرش محمد را پیدا کرد. با این وجود او تا پایان روند محاکمه اجازه خروج از آمریکا را نداشت. او همواره با دستبند شناسایی بود و زیر نظر قرار داشت. او در صورتی که در دادگاه محکوم میشد به زندان می افتاد و در صورتی که تبرئه میشد، مجبور به خروج از آمریکا بود. اما او نمی دانست در ایران چه چیزی انتظارش را می کشد. معمولاً دولت ایران نسبت به افرادی که چنین پروندهای دارند با دیده شک و تردید نگاه میکند. چرا که این احتمال وجود دارد که وی با پیشنهادات دفتر تحقیقات فدرال آمریکا برای جاسوسی موافقت کرده باشد. دولت ایران مذاکرات ایران با آمریکا در خصوص تبادل زندانیان را آغاز کرده بود، اما عسکری از همسرش خواست به وزارت خارجه ایران اعلام کند که به دنبال مشارکت در این مذاکرات نیست. او تصور میکرد که فرصت پیروزی در دادگاه را دارد و نمیخواهد پروندهاش سیاسی شود.
جلسه دادگاه ویژه در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۹ آغاز شد. دادستانی آمریکا احساس می کرد که پرونده بر اساس تمایل آنها پیش نمی رود، لذا با فشار بر آژانس مهاجرت آمریکا بار دیگر بر اساس قوانین مهاجرت او را بازداشت کردند. به نظر میرسید دولت آمریکا به دنبال انتقام از عسگری بود.