جنگ تمام شد اما مجاهدت علی محمودوند ادامه داشت. او قلبش در فکه جا مانده بود. قلبی که با مادر هر کدام از شهدای مفقودالاثر تقسیم شده بود.  

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، گروه تحقیقاتی فتح الفتوح که به تازگی مشغول تدوین کتابی در رثای سیره و زندگی شهید حاج علی محمودوند است، به مناسبت ۲۲ بهمن،‌ بیستمین سالگرد شهادت او، مطلبی را در اخیار مشرق گذاشت که چنین است؛

بهمن ماه سال ۶۱، عملیات والفجر مقدماتی، سرزمین فکه. قدم‌های علی محمودوند در رمل های فکه گذاشته شد تا در جهاد مصاف با دشمن بایستد، اما پیروزی حاصل نشد. نوجوانان و جوانان مجروح در مقابل دیدکانش جاماندند و او بازگشت.

 چشمهایش تصاویری را قاب کرده بود که او را به یک تصمیم تا آخر عمر مصمم کرد ؛ باید آنها را برگردانم. لبخند آخر آن رزمنده ها که برایش دست بلند کرده بودند، تمام روحش را تسخیر کرده بود.

 جنگ تمام شد اما مجاهدت علی محمودوند ادامه داشت. او قلبش در فکه جا مانده بود. قلبی که با مادر هر کدام از شهدای مفقودالاثر تقسیم شده بود.  

قافله شهدا رفته بودند و جاماندگان از بسته شدن باب شهادت، به دنبال معبری تنگ بودند. علی محمود و تعداد دیگری از مردان تصمیم ساز، تصمیم گرفتند جستجو را شروع کنند. آنها با دست خالی و بیل و چند وسیله اولیه ادامه جهاد را در هجرت رقم زدند. خستگی را خسته کردند. از تلاشهای طاقت فرسای روزهای گرم خاکهای تفدیده جنوب و جانبازی جسم تا همراهی خانواده در منطقه.  
فقط کافیست هدفت را از روی آگاهی انتخاب کنی و در راه رسیدن به آن از پای نشینی. خدا همراه و همراهانی را برایت انتخاب می‌کند تا تو را یاری کنند حتی در سال‌های آینده و نسل‌های بعد. 

بالاخره زمین و زمان هم علی محمودوند را در همان محل جاماندگی، برگزیدند؛ ۲۲ بهمن سال ۷۹ سرزمین فکه جایگاه سجده خونین رستگاری او شد و از معبر تنگ گذشت. 

.... و حالا ۲۰ سال می گذرد نه تنها از شهادت فرنانده تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلی الله علیه وآله بلکه از صبر و استقامت زنانی به اسم مادر، همسر و فرزند که تمام سال‌های جهاد را عاشقانه صبوری کردند و همه روزگار فراق را زینب‌گونه تحمل نمودند. 

سلام بر قلبی که برای خوشحالی دل هزاران مادر شهید طپید و سلام بر همسر مردی که نبض این طپش‌ها بود تا جریان خون شهدا در جامعه،  حیات پیدا کند. 

سلام بر شهدا و سلام بر خانواده شهدا که بقیة الشهدا هستند.