به گزارش مشرق، حجت الاسلام سید محمدحسین راجی، نویسنده کتاب صعود چهل ساله و گام تمدن ساز در یادداشتی به وضعیت ایران در دوران پهلوی پرداخته است که متن این یادداشت بدین شرح است:
قوای نظامی هر کشور ستون اقتدار هر کشور تلقی میشود. شاهان پهلوی با خرید انواع تسلیحات غربی، بهویژه از آمریکا، سعی در تقویت نیروی نظامی ایران داشتند؛ ولی در واقعیت، غربیها با فروش انواع سلاحهای خود با چندبرابرِ قیمت به ایران، قصد بهتاراجبردن ذخایر این ملت را داشتند و از سویی دیگر، آنها ایران را انباری از مهمات کرده بودند و در مواقع مختلف، بدون اجازۀ ایران از آنها استفاده میکردند.
برای نمونه، ملکۀ پهلوی دراینباره گفته است:
یکروز محمدرضا که خیلی ناراحت بود، به من گفت: «مادرجان، مردهشور این سلطنت را ببرد که من شاه و فرماندۀ کل قوا هستم، ولی بدون اطلاعِ من، هواپیماهای ما را بردهاند ویتنام! آمریکاییها که از قدیم در ایران [نیروی] نظامی داشتند، هر وقت احتیاج پیدا میکردند، از پایگاههای ایران و امکانات ایران با صلاحدید خود استفاده میکردند... حالا بماند که چقدر سوخت مجانی میزدند و اصلاً کل بنزین هواپیماها و سوخت کشتیهایشان را از ایران میبردند...!
ایران، حامی دولت های غربی در دوران پهلوی!
البته باید توجه کرد که نقش نیروی نظامی ایران در زمان پهلوی و هدف از توانمندسازی آن، صرفاً حمایت از منافع دولتهای غربی در منطقه بود؛ بهطور مثال، شاه در گفتوگو با خبرنگار نیوزویک (Newsweek) در ۲۴ ژانویۀ۱۹۷۷م (۱۳۵۶) عنوان کرد:
اگر شما ایرانی نیرومند نداشته باشید که شایستۀ امنیت شما و سراسر منطقه باشد و در مواقع ضروری از امنیت خلیج فارس و اقیانوس هند حفاظت کند، در آینده چه خواهید کرد؟ آیا یکمیلیون سرباز آمریکایی را در منطقه نگه خواهید داشت؟ ویتنام دیگری بهوجود خواهید آورد؟
محمدرضاشاه در دیدار با کنت الکساندر دمارانش، رئیس سازمان جاسوسی فرانسه در ۱۹۷۸م نیز ادعا کرده بود: «من بهترین وسیلۀ دفاع از غرب در این قسمت دنیا هستم».
بعد از رویکارآمدن ریچارد نیکسون در آمریکا، او سیاست دوستونی را در منطقۀ خاورمیانه دنبال کرد. هدف از این طرح، آن بود که ایران و عربستان بهعنوان دو ستون، حافظ منافع آمریکا در خاورمیانه باشند.
نیکسون در کتابش اینگونه نوشته است: «از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۹م، ایران تحت پادشاهی محمدرضاشاه بهعنوان ستون امنیت غرب در منطقه خدمت میکرد.» ژنرال هایزر، معاون نیروهای نظامی ناتو، دراینباره نوشته است: «برای منافع غرب، حضور نیروهای نظامی ایران در منطقۀ خلیج فارس بسیار حیاتی بود.»
موضوعی که در خرید تجهیزات نظامی توسط پهلویِ دوم درخورِتوجه است، ولخرجیِ شاه در خرید است و اینکه هزینههای پرداختی، گاهی خیلی بیشتر از قیمت تجهیزات در آن زمان بوده است و آمریکاییها که متوجه ولع شاه به خرید اسلحه شده بودند، سعی میکردند قیمتهای اسلحهها را افزایش دهند؛ چون از خرید آن توسط شاه مطمئن بودند. دراینباره ژنرال ویلیامسون، رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران، در پایان مأموریت دوسالۀ خود گفته است:
این دو سال، ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳م، بهنظرم دویست سال طول کشید که در این مدت، دربارۀ ۷۰۰ قرارداد بهارزش تقریبی ۴ میلیارد دلار مذاکره کردم.
ایران مرکز معاملۀ خوبی بود. این کشور، بوفۀ بازرگانان نام گرفته بود. این بوفه، بسیار بسیار خوب بود و منافع تجاری در آن فوقالعاده بود.
در دوران پهلوی، بیگانگان نقش پررنگ تری از خود ایران در ارتش داشتند؛ تا جایی که سولیوان، سفیر آمریکا، در کتاب خاطرات دو سفیر گفته است:
تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیئتهای نظامی در سایر کشورهای جهان این بود که پرسنل نظامی آمریکا در ایران عملاً جزوِ نیروهای مسلح ایران بهشمار میآمدند ...
مستشاران و کارکنان آمریکایی نیروهای مسلح ایران، حقوقبگیر دولت ایران بودند: حقوق و مزایا، هزینۀ ایابوذهاب و مخارج تحصیل فرزندان آنها ازطرفِ دولت ایران تأمین میشد و علایمی که روی یونیفورم آنها دوخته میشد، آنها را عضو خانوادۀ نیروهای مسلح ایران بهشمار میآورد.
تا اواسط سال ۱۳۵۴، حدود ۳۵هزار خارجی، فقط در تهران زندگی میکردند که بیشتر آنها اروپایی و تکنسین، مدیر، مشاور یا نمایندگان شرکتهای خارجی و از این جمع، عدۀ زیادی مربوط به ارتش بودند... د. تکنسینهای آمریکایی تا ۱۲۵۰۰دلار در ماه میگرفتند. در سال ۱۳۵۴، حدود ۲۰ هزار مستشار نظامیِ آمریکایی در ایران بودند.
آنچه بیان شد، نشانگر این موضوع است: علیرغم اینکه شاه دوست داشت با صرفکردن هزینۀ زیاد و خرید اسلحه بهقیمتهای خیلی گران، خود را فردی قدرتمند نشان دهد، درحقیقت او باید حافظ منافع غرب در منطقه میبود! شاه حتی در مواجهه با مردم کشور خود نیز تابع دستورات بیگانگان بود و درحالیکه آمریکا و انگلیس برای ایران نخستوزیر انتخاب میکردند، نحوۀ رفتار شاه با مردم نیز با هماهنگی و حمایت آنها مشخص میشد. رابرت شولزینگر دربارۀ اعلام حکومت نظامی در ۱۶ شهریور۱۳۵۷ نوشته است: «در روز هفتم سپتامبر (۱۶شهریور) شاه به توصیۀ برژینسکی، حکومت نظامی اعلام کرد.»
جان استمپل، افسر اطلاعاتی سفارت آمریکا، نیز در کتاب خود دراینباره گفته است: «دو روز بعد از جمعۀ سیاه، برژینسکی بهطور خصوصی به شاه تلفن کرد و گفت که برای اعادۀ نظم، هر کاری که لازم است، انجام بده.»
حکومت پهلوی، ایران را از نظر فراهمسازی تجهیزات نظامی و هم از نظر نحوۀ عملکرد، کشوری وابسته به کشورهای دیگر بهویژه آمریکا کرده بود و آنها بودند که نقش اصلی را در مدیریت کشور ایفا می کردند.