به گزارش مشرق، «جو بایدن» پیرترین رئیسجمهور آمریکاست؛ با ۷۸ سال سن، کمبود حافظه و گاهی وقتها لرزش دست بهگونهای که حتی در گذاشتن خودکار در جیب کتش بعد از امضای فرامین اجرایی دچار مشکل میشود.
این پیرمرد لرزان در کنار تمام این مشکلات ریز و درشت شخصی در زمانهای به صندلی ریاست جمهوری آمریکا رسیده که این کشور در حال عبور از سهمگینترین بحران خود از زمان جنگهای انفصال در سال ۱۹۶۱ به سر میبرد. شکافی عمیق که چهار سال ریاست جمهوری ترامپ آن را در مقابل دیدگان همه آشکار کرد و رأی ۷۵ میلیونی آمریکاییها در نوامبر سال ۲۰۲۰ به همه نشان داد که ترامپیسم غیر قابل حذفشدن بهنظر میرسد.
بیشتر بخوانید:
انتخابات آمریکا رویارویی بین دو کارزار نفرت بود / جامعه آمریکا به طرز خطرناکی دوقطبی شده است
بهرغم تلاش حیرتانگیز «نانسی پلوسی» برای محاکمه دوباره ترامپ در مجلس سنا به نظر میرسد که ۴۵ نماینده سنا همچنان علاقهای برای رأی دادن به گناهکار بودن ترامپ ندارند و علاوه بر این قرار است تا رئیسجمهور سابق در نشست بهاره حزب جمهوریخواه حضور یابد تا نقشه جدیدی برای شکست دموکراتها در انتخابات میاندورهای سال ۲۰۲۲ طراحی شود.
نکته مهم اینجاست که اوضاع در بیرون از مرزهای آمریکا نیز چندان مساعد نیست. چین به عنوان اولین دغدغه راهبردی آمریکا به سرعت در حال تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی دنیا و پیشرفت در حوزههای حساسی همچون رایانش کوآنتومی، توسعه شبکههای ۵G و هوش مصنوعی است. بهرغم این که آمریکا هنوز به طور قابل ملاحظهای در حوزه نظامی جلوتر از چین قرار دارد اما پکن نیز یک برنامه جدی برای پیشی گرفتن از توان نظامی آمریکا تا سال ۲۰۲۷ دارد. با توجه به توان اقتصادی چین این نکته به هیچ عنوان دور از دسترس نیست به خصوص آن که «شی جین پینگ» در گوشزد کردن ضرورت آمادگی برای جنگ با آمریکا به هیچ عنوان کوتاه نمیآید.
به ظاهر واشنگتن نیز به دنبال ادامه همان سیاست قبلی ترامپ برای مقابله با چین و اعزام یک ناوگان نظامی برای مقابله با پروازهای نظامی جنگندههای چینی است؛ نشانهای از این که حتی اگر نیاز هم باشد پای نیروی نظامی هم به میان میآید. البته چینیها هم ابایی از بیان این نکته در مقابل گردنکشیهای نظامی آمریکا ندارند.
اما سؤال اینجاست که تکلیف بقیه دنیا با آمریکاییها چیست؟ آیا قرار است با آنها هم به همان سفت و سختی چینیها برخورد شود؟
* آمریکا توان جنگ همزمان با تمام دشمنان خود را ندارد
واقعیت آن است که توان آمریکا برای مقابله با همه دشمنان در یک اندازه نیست. بر اساس گزارشی که کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا در سال گذشته منتشر کرد، تمرکز بیش از اندازه آمریکا بر روی مقابله با تروریسم سبب شد تا چین بتواند از فرصتی طلایی برای پیشیگرفتن از آمریکا استفاده کند بدون آن که نظام اطلاعاتی آمریکا از خطرات رشد اقتصادی چین آگاه شود.
در هر صورت با توجه به این سابقه بعید است که بایدن بخواهد همین اشتباه را بهگونهای دیگر تکرار کند. اما مشکل اینجاست که دولت بایدن علاقهای به تمرکزگرایی دولت ترامپ ندارد و باید ثابت کند که همچنان کنترل اوضاع را در دست دارد؛ همان راهبردی که دولت اوباما آن را بهصورت جدی دنبال میکرد. سرمایهگذاری بر روی چرخهای از آشوب که اجازه شکلگیری یک نیروی جدی برای مقابله با سیاستهای آمریکا را نمیدهد. همانگونه که در لیبی، سوریه، عراق و حتی افغانستان نیز تکرار شد. به احتمال زیاد بایدن هم علاقهمند است تا از همین تجربه تکرار شده برای جبران کمبودهای موجود در استفاده از توان سخت استفاده کند.
* ناوالنی و اجرای نقشه سال ۲۰۱۶ اوباما
شاید کمی بدبینانه به نظر برسد اما از هماکنون میتوان نشانههای این راهبرد را در برخی از اتفاقات منطقه و دنیا دید. در روسیه «آلکسی ناوالنی» معارض روس دوباره به صحنه بازگشته و بهاصطلاح غربگرایان، تبدیل به قهرمان مقابله با فساد در مقابل «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور این کشور شده است.
ناوالنی در پی یک مسمومیت مشکوک که بعدها ادعا شد ناشی از آغشتهکردن لباس او به «نوویچوک» بوده عازم آلمان شد؛ البته دولت روسیه در قبال این ادعا تنها مواضع گذشته خود را تکرار کرد و آن هم ارائه سند بود که طبیعتاً سندی در کار نبود.
آلکسی ناوالنی، معارض مورد حمایت غرب
ناوالنی به روسیه بازگشت و طبق پیشبینیها دستگیر شد اما قبل از بازگشت به روسیه عکسی از یک کاخ منتشر کرد و مدعی شد این کاخ در سواحل دریای سیاه به پوتین تعلق دارد. اگرچه هرگز صحت و سقم این ادعا روشن نشد اما مروری بر نقل قولهای منتشرشده از سوی منابع غربی نشان میدهد که مطرحکردن بحث تعلق ثروتهای کلان به شخص ولادیمیر پوتین، یکی از برنامههای آمریکا برای تنبیه پوتین بوده است.
در سال ۲۰۱۶ میلادی، زمانی که دولت اوباما در آخرین ماههای کار خود در حال برنامهریزی برای تلافی حملات ادعایی روسها به کمپین دموکراتها بود، این برنامه به صورت جدی مطرح بود تا برخی حسابهای جعلی در فضای مجازی به نام دختر پوتین برای بدنامکردن او راهاندازی شود.
حالا هم به نظر میرسد برنامه مشابهی در این باره در پیش گرفته شده است؛ علاوه بر این نمیتوان این نکته را در نظر نگرفت که در تظاهرات هفته پیش طرفداران ناوالنی در شهرهای بزرگ روسیه، دیپلماتهای آمریکایی اقدام به انتشار مسیرهای تظاهرات کردند؛ اتفاقی که بلافاصله با واکنش منفی مسکو روبهرو شد و حتی روسها از واشنگتن خواستند تا از دخالت امور داخلی کشورها بپرهیزد.
به نظر میرسد اگرچه بایدن پیمان «استارت» را بر خلاف دولت ترامپ با روسها تمدید میکند اما به دنبال این است که با بهرهبرداری از مخالفان داخلی روسها ضربهای اساسی به پوتین بزند.
* داعش و تشدید فعالیتهایش در عراق
آمریکاییها در راهاندازی این قبیل فشارهای سیاسی و امنیتی برای تغییر دولتها به سمت دولتهای مد نظر رویکردهای واشنگتن، ید طولایی داشته و دارند. برای مثال، در سال ۲۰۱۵ میلادی «مایک فلین» مشاور اسبق ترامپ در حوزه امنیت ملی و رییس اسبق آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا در گفتوگو با «مهدی حسن» خبرنگار الجزیره در واشنگتن به تشریح ظهور ناگهانی داعش در سال ۲۰۱۴ پرداخت.
وی بهصراحت بر این نکته تأکید کرد که تمام اطلاعات و عکسبرداریهای محرمانه و همچنین شنودهای صورتگرفته حاکی از ظهور داعش بود اما تصمیم نهایی در خصوص این اطلاعات و واکنش به آن منحصر به رئیسجمهور بود. این سخنان فلین در حقیقت نشاندهنده نوعی بیتفاوتی و حتی رضایت نسبی از شکلگیری گروه جدیدی همچون داعش بود.
واقعیت هم آن است که از مدتها قبل در زمان اوباما، داعش بخشهای مهمی از خاک سوریه را اشغال کرده بود و نهایتاً در یک فرصت مناسب، بخش مهمی از عراق را اشغال کرد. این روزها نیروهای داعش درست زیر چشم هواپیماهای شناسایی ائتلاف آمریکایی در حال نقل و انتقال برای حمله به مواضع نیروهای عراقی هستند. این در حالی است که حملات هوایی ائتلاف به نیروهای داعشی بهشدت افت کرده است. انفجار انتحاری دو بمبگذار در بغداد نیز بلافاصله این نکته را در ذهن عراقیها برانگیخت که شاید در آِینده نزدیک شاهد ظهور دوباره داعش در عراق باشیم.
واقعیت هم این است که شکار اعضای ارشد داعش چه در عراق و چه در سوریه به خوبی نشان میدهد که دستگاههای اطلاعاتی آمریکا چه اشرافی بر مهرههای داعش دارند. ظهور محدود داعش میتواند کمکهای فراوانی به آمریکاییها کند.
از جمله اینکه بهانه لازم برای ادامه حضور در عراق را به دست خواهند آورد و شاید بخش مهمی از توان نیروهای محور مقاومت اسلامی، بار دیگر صرف مقابله با داعش شود. فعالشدن داعش، به آمریکا فضای تنفسی خواهد داد تا کمتر نگران هدف قرار گرفتن داراییها خود از سوی نیروهای مقاومت باشد. در مورد عراق نیز همانند روسیه همان راهبرد نشستن در صندلی عقب و تقویت نیروهای پیشرو است. البته در مورد عراق امکان از کنترل خارجشدن این نیروهای پیشرو همانند سال ۲۰۱۴ نیز وجود دارد.
* قهرمانان دموکراسی به پا خیزید!
جالب اینجاست که در رسانههای آمریکایی نیز پیامهای جالبی در خصوص نحوه تعامل آمریکا با دشمنان خود وجود دارد. تعاملی که این بار بر پایه قدرت سخت نظامی نیست بلکه بر اساس قهرمانان پوشالی است.
به عنوان مثال «برت استیونس» ستوننویس روزنامه نیوریورکتایمز در گزارش یک هفته پیش خود به این نکته اشاره کرد که جایگاه یک فرد مخالف در مقابل یک دیکتاتوری جدید میتواند باعث فرو ریختن دیکتاتورهای مخالف آمریکا شود.
از دیدگاه وی امکان تهدید قدرتهای نظامی مخالف با آمریکا به صورت مستقیم وجود ندارد. چین، روسیه و ایران امکان تلافی جدی نظامی را دارند و از این رو باید به سراغ قهرمانان داخلی مبارزه با فساد رفت!
استیونس در ادامه مقاله خود مینویسد: حمایت از افرادی همچون «جیمی لای» در هنگ کنگ و ناوالنی در روسیه و ... میتواند زمینه را برای فروپاشی دیکتاتورها آماده کند و آمریکا حتی میتواند بهبود روابط خود را با این کشورها منوط به آزادی آنها کند. البته نکته جالب اینجاست که دقیقاً بعد از انتشار این مقاله، تظاهراتهای خشونت آمیز در روسیه در حمایت از ناوالنی آغاز میشود. تقارنی که با توجه به شرایط فعلی درک آن چندان نباید سخت نباشد.
در این بین، نکته دیگر آن است که سرخط همه این رویدادها و شاید اتفاقات بعدی را میتوان در انتصاب «ویلیام برنز» به عنوان رئیس سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا (سیا) دید. یک دیپلمات همهفنحریف که قرار است رویکرد جدیدی را بر این سازمان حاکم کند و بر خلاف «جینا هاسپل» سابقه هیچگونه حرکت بهظاهر خلاف حقوق بشری را در کارنامه خود ندارد. شاید با انتصاب برنز، این نهاد اطلاعاتی آمریکایی تکیه بر ابزارهای نرم برای مقابله با دشمنان آمریکا را در پیش بگیرد. استفاده از این ابزارها به آمریکا کمک خواهد کرد تا بدون صرف هزینههای بیانتها برای درگیریهای نظامی، رقبای خود را محدود کند و واشنگتن، همّ و غمّ اصلی خود را صرف مقابله با چین کند.
چشمانداز نبردهای نامتقارن اطلاعاتی، از هماکنون اصلیترین دغدغه نهادهای اطلاعاتی آمریکا در سرتاسر دنیا خواهد بود. حال فرقی نمیکند که ابزار آن یک روس چشمآبی در مسکو باشد و یا یک داعشی که در حال بریدن سر یک مسلمان دیگر به جرم رافضیبودن است!