به گزارش مشرق، طبق اعلام روابط عمومی وزارت ورزش مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان در بخش دوم صحبتهای خود در خصوص اتفاقات سال ۹۹ به نکات مهمی اشاره کرد. در ادامه این گفت وگو را میخوانید.
* احساس کردم باید از حق خودم بگذرم. اگر یادتان باشد من در مجامعی هم که حاضر میشدم، تا انتهای رایگیریها نمیماندم و بنا نداشتم با رای خودم، ذهنیتی ایجاد کنم. مسئولان مختلف فدراسیون فوتبال رویشان نمیشد به من چیزی بگویند، چون حق قانونی من بود. بخش بزرگ امور جاری فدراسیون فوتبال، به حمایتهای مختلفی وابسته است که وزارت ورزش آن را انجام میدهد، نه در دورهی وزارت من، قبل از من همینطور بوده و بعد از من هم همینطور خواهد بود. در کشور ما با این ساختار اجرایی که وجود دارد، فدراسیون فوتبال هرگز نمیتواند بهتنهایی امور خود را پیش ببرد. همیشه این نیاز وجود دارد که وزارت ورزش مثل یک شیر از فدراسیون حمایت و پشتیبانی کند. بهخاطر دلخوشی مردم و توسعهی ورزش کشور، وزارت ورزش همیشه باید از همهی فدراسیونها، بهخصوص فدراسیون فوتبال، حمایت همهجانبه و تامین مالی کند تا کار جلو برود.
*در جلسهای که با مسئولان فدراسیون فوتبال داشتیم، گفتم اگر مشکل بر سر رای من است، من از حق خودم میگذرم تا این گره باز شود. شاید بعضیها فکر میکردند که از این پس، بهخاطر گذشتی که از حق وزیر ورزش کردم، مورد انتقاد قرار بگیرم. در عمل، اما دیدیم که تمام محافل فوتبالی، ورزشی و رسانهای حمایت و استقبال کردند و این حرکت که به قولی نرمش قهرمانانه گفته میشود، بازخورد خوبی برای من داشت. رسانهها هم نه تنها انتقادی نسبت به این عمل نداشتند، بلکه از آن تقدیر کردند. خدا را شکر میکنیم که بالاخره این کار انجام شد و ما توانستیم بعد از چهارده سال بلاتکلیفی، بهعنوان نقطهای درخشان در کارنامهی ورزش خودمان و دولت، این را ثبت کنیم که دارای اساسنامهای مورد تأیید فیفا شدیم. پس از آن، اساسنامه را مجمع هم تأیید کرد و براساس همان اساسنامه، بنا به تعبیر و قضاوت خیلی از کارشناسان حقوقی-ورزشی، یک انتخابات دموکراتیک، رقابتی و قانونی برگزار شد. انتقاداتی از این دست که کسی به نفع کاندیدایی بوده، خیلی معدود و انگشتشمار بود. بیشتر کارشناسها، حقوقدانها، ورزشینویسها، رسانههای ورزشی و دستاندرکاران مختلف، تأیید کردند که ما یک انتخابات بدون حاشیه و حرفوحدیث و کاملاً رقابتی و آزاد داشتیم. سرمان را بالا میگیریم که وزارت ورزش بدون اینکه ارادهای برای دخالت در انتخابات و جانبداری از کاندیدایی داشته باشد، از این ماجرا هم سربلند بیرون آمد. آنچه از صندوقهای رأی بیرون آمد، رأی واقعی اعضای مجمع بود. ما قدرت را به مجمع دادیم و مجمع هم آگاهانه تصمیم گرفت.
*از دو، سه هفته قبل از انتخابات، هم من و هم معاون ورزشی وزارت ورزش، در چندین مصاحبه گفتیم که اگر کاندیدایی گفت من نامزد منتخب وزارت ورزش هستم، به او رای ندهید. گرفتن تاییدیه اساسنامه فدراسیون فوتبال از فیفا و برگزاری این انتخابات، به نظر من در تاریخ ورزش ایران بهعنوان نقطهی مثبت، تاریخی و زرین ثبت خواهد شد.
*در جلسهای که با مسئولان فدراسیون فوتبال داشتیم، گفتم اگر مشکل بر سر رای من است، من از حق خودم میگذرم تا این گره باز شود. شاید بعضیها فکر میکردند که از این پس، بهخاطر گذشتی که از حق وزیر ورزش کردم، مورد انتقاد قرار بگیرم. در عمل، اما دیدیم که تمام محافل فوتبالی، ورزشی و رسانهای حمایت و استقبال کردند و این حرکت که به قولی نرمش قهرمانانه گفته میشود، بازخورد خوبی برای من داشت. رسانهها هم نه تنها انتقادی نسبت به این عمل نداشتند، بلکه از آن تقدیر کردند. خدا را شکر میکنیم که بالاخره این کار انجام شد و ما توانستیم بعد از چهارده سال بلاتکلیفی، بهعنوان نقطهای درخشان در کارنامهی ورزش خودمان و دولت، این را ثبت کنیم که دارای اساسنامهای مورد تأیید فیفا شدیم. پس از آن، اساسنامه را مجمع هم تأیید کرد و براساس همان اساسنامه، بنا به تعبیر و قضاوت خیلی از کارشناسان حقوقی-ورزشی، یک انتخابات دموکراتیک، رقابتی و قانونی برگزار شد. انتقاداتی از این دست که کسی به نفع کاندیدایی بوده، خیلی معدود و انگشتشمار بود. بیشتر کارشناسها، حقوقدانها، ورزشینویسها، رسانههای ورزشی و دستاندرکاران مختلف، تأیید کردند که ما یک انتخابات بدون حاشیه و حرفوحدیث و کاملاً رقابتی و آزاد داشتیم. سرمان را بالا میگیریم که وزارت ورزش بدون اینکه ارادهای برای دخالت در انتخابات و جانبداری از کاندیدایی داشته باشد، از این ماجرا هم سربلند بیرون آمد. آنچه از صندوقهای رأی بیرون آمد، رأی واقعی اعضای مجمع بود. ما قدرت را به مجمع دادیم و مجمع هم آگاهانه تصمیم گرفت.
*از دو، سه هفته قبل از انتخابات، هم من و هم معاون ورزشی وزارت ورزش، در چندین مصاحبه گفتیم که اگر کاندیدایی گفت من نامزد منتخب وزارت ورزش هستم، به او رای ندهید. گرفتن تاییدیه اساسنامه فدراسیون فوتبال از فیفا و برگزاری این انتخابات، به نظر من در تاریخ ورزش ایران بهعنوان نقطهی مثبت، تاریخی و زرین ثبت خواهد شد.
* درباره این مهاجرتها، گاهی اوقات از سوی معاندین آنور آبی و همچنین افرادی در داخل کشور که ناآگاه هستند یا مغرضاند، جوسازی میشود. تعداد افرادی که در ورزش ما از کشور خارج و پناهنده شدهاند، کمتر از انگشتان یک دست است و تعداد آنهایی که رفتند و مهاجرت کردند، کمتر از تعداد انگشتان دو دست است.
*تعدادی از ورزشکارانمان که در سطح جهانی هستند، میروند تا کار مربیگری یا ورزشی در کشورهای دیگر انجام دهند. به این افراد میگویند لژیونر، نه مهاجر و پناهنده. این افراد سطحی از توانمندی دارند، حرفهای هستند و مربی یک باشگاه اروپایی میشوند.
*تعدادی از ورزشکارانمان که در سطح جهانی هستند، میروند تا کار مربیگری یا ورزشی در کشورهای دیگر انجام دهند. به این افراد میگویند لژیونر، نه مهاجر و پناهنده. این افراد سطحی از توانمندی دارند، حرفهای هستند و مربی یک باشگاه اروپایی میشوند.
*در رشتههای تکواندو، کاراته یا کشتی و رشتههایی که ما در ردهی اول دنیا هستیم، کشورهای دیگر از ظرفیت ما در این رشتهها استفاده میکنند. در گذشته هم همین بود و ما به کشورهای آسیایی میرفتیم. همین الان فوتبالیستهای ما هم به تیمهای خارجی میروند یا تیمها، بازیکن خارجی جذب میکنند و بهطور کلی رفت و آمدهایی به این شکل در ورزش وجود دارد.
*در ارتباط با کسانی که مهاجرت کردند و برای همیشه از ایران رفتند، باید بگویم که اختیار این افراد هم با خودشان است و اجحاف، فشار یا مسائل سیاسی در رفتن این افراد دخیل نبود. این افراد هم مثل بعضی از ایرانیها شاید دوست دارند به کشورهای دیگر بروند و کاسبی و تجارت کنند. کسانی هم که توانمندی ورزشی دارند، از طریق مهارتی که دارند تامین معیشت میکنند.
*این روال در تمام دنیا وجود دارد و این اتفاق برای ما، اتفاق خوبی است. این افراد وقتی به کشور برمیگردند، ارز به کشور برمیگردانند. بههرجهت ما از این نظر که خدمات ورزشی به سایر کشورها بدهیم، درآمدزایی کنیم و انتقال فرهنگ انجام دهیم، مواردی هستند که بهشدت از آن استقبال میکنیم. چند سال در کشور دیگری زندگی میکنند، کار میکنند و بعد برمیگردند.
*در چند سال گذشته، برخی افراد هم به دلایل دیگری رفتند. دوست دارم دربارهی یکی، دو مورد اخیر توضیح دهم. فکر میکنم این یکی، دو مورد اخیر، بیانگر این است که برخلاف آنچه آنها اعلام میکنند، بحث ملاحظات سیاسی برای این افراد مطرح نبود. مثل تکواندوکار خانم ما که رفت. او در کشور، بیشترین حمایت مادی و معنوی را دریافت کرده بود، پاداشهای زیادی گرفت که در رسانهها هم از آن نوشتند. امتیازهای زیادی به ایشان داده شد.
*هر زمان که دچار آسیبدیدگی میشد، همهی امکانات وزارت ورزش و کمیتهی ملی المپیک برای معالجه و معاینه، در خدمت ایشان بود. این تکواندوکار باتوجه به اینکه ازدواج کرده بود، با همسرش تصمیم گرفته بودند که در خارج از کشور زندگی کنند. گفته میشود که شاید عامل اصلی این حرکت، دیدگاههای شوهرش بود که ایشان را تحت تاثیر قرار داد.
*البته نمیخواهم وارد جزییات زندگی برخی افراد شوم، اما در این مورد خاص وارد جزییات شدم تا بگویم کاملاً مشخص است که مسئولان ورزشی کشور نه تنها هیچ کوتاهی در رسیدگی به امور ایشان نکردند، بلکه این رسیدگیها و حمایتها بهحدی بود که موجب شد ما از طرف دیگران مورد انتقاد قرار بگیریم که یک نفر که مدال میگیرد، شما همه حمایتها را متوجه آن فرد میکنید. بله، باید چنین کاری کنیم. کسی که در المپیک مدال میگیرد، جایگاه متفاوتی پیدا میکند. ما باید به او حقوق و امکانات بدهیم، پاداشهای مختلف و مزایای دیگری بدهیم. همهی اینها هم در سطح خوبی به این ورزشکار تعلق گرفته بود.
*دربارهی ورزشکار جودوکارمان هم به همین شکل است. خوشبختانه رایی که دادگاه CAS داد و تعلیق فدراسیون جودو را برداشت، برخلاف همه جوسازیهایی که در یکسال گذشته انجام شد و اقداماتی که فدراسیون جهانی جودو انجام داد، یک دفاع حقوقی متمرکز بود. ما بههرحال متوجه مسائل پشت پردهی این داستان هستیم.
*از زمانی که این اتفاق رخ داد، بسیاری از جلسات هماهنگی برای تهیهی لوایح دفاعیه، در دفتر ما در وزارتخانه برگزار شد. تیم حقوقی خوبی بسیج شدند و اقدامات مناسبی انجام شد. داوری که ما در آنجا داشتیم، داور بسیار مسلطی است. درحالیکه همه فکر میکردند شانس ما در CAS شاید زیر ده درصد است، موفق شدیم تعلیق فدراسیون جودو را برطرف کنیم. در این رابطه هم بار دیگر شاهد جنجالسازیهای بیموردی هستیم که خطدهی آن از بیرون از کشور و توسط خبرنگاران فراری انجام میشود.
*بههمینخاطر گفتیم سایتهای خبری، متن حکم را منتشر کنند. به وکیلمان، آقای امیرساعد وکیل، هم گفتم کلیپی در همین رابطه ضبط و پخش کند، چون آدم سیاسی نیستید و یک وکیل هستید، میتوانید به لحاظ حقوقی این حکم را تشریح کنید. حکم تعلیق ما توسط CAS شکسته شده است. پرونده برای یک بررسی دیگر دوباره به کمیتهی انضباطی فدراسیون جهانی جودو ارجاع داده شده است.
*وکیل حقوقی ما میگوید نهایت مجازاتی که ممکن است برای ما در نظر بگیرند، محرومیت یکی، دو نفر از عوامل فدراسیون باشد. وگرنه ما دیگر تعلیق نخواهیم شد. این موضوع را همه رسانههای دنیا مثل واشنگتنپست هم نوشتند. همهی اینها را هم گفتیم و چاپ کردند.
*در حالی که من میشنیدم برخی رسانهها بارها گفتند ما همیشه در CAS باختیم، در این یکسال گذشته، ما در چهار، پنج پرونده برنده بودهیم. امیدواریم یک مورد از همین بردها هم در پروندهی مارک ویلموتس باشد. من معتقدم رای CAS در پروندهی جودو، موفقیت بزرگی برای ورزش ایران بود.
*در مرحلهی اول در بحث محتوای قراردادی که با ایشان بسته شده بود، علیرغم عبارت داخل پرانتزی که گفته شده بود: «یا یک مبلغ مشخص.»، چون آن مبلغ مشخص، مورد توافق قرار نگرفته بود، بنابراین نباید ملاک قضاوت قرار میگرفت.
*در ارتباط با کسانی که مهاجرت کردند و برای همیشه از ایران رفتند، باید بگویم که اختیار این افراد هم با خودشان است و اجحاف، فشار یا مسائل سیاسی در رفتن این افراد دخیل نبود. این افراد هم مثل بعضی از ایرانیها شاید دوست دارند به کشورهای دیگر بروند و کاسبی و تجارت کنند. کسانی هم که توانمندی ورزشی دارند، از طریق مهارتی که دارند تامین معیشت میکنند.
*این روال در تمام دنیا وجود دارد و این اتفاق برای ما، اتفاق خوبی است. این افراد وقتی به کشور برمیگردند، ارز به کشور برمیگردانند. بههرجهت ما از این نظر که خدمات ورزشی به سایر کشورها بدهیم، درآمدزایی کنیم و انتقال فرهنگ انجام دهیم، مواردی هستند که بهشدت از آن استقبال میکنیم. چند سال در کشور دیگری زندگی میکنند، کار میکنند و بعد برمیگردند.
*در چند سال گذشته، برخی افراد هم به دلایل دیگری رفتند. دوست دارم دربارهی یکی، دو مورد اخیر توضیح دهم. فکر میکنم این یکی، دو مورد اخیر، بیانگر این است که برخلاف آنچه آنها اعلام میکنند، بحث ملاحظات سیاسی برای این افراد مطرح نبود. مثل تکواندوکار خانم ما که رفت. او در کشور، بیشترین حمایت مادی و معنوی را دریافت کرده بود، پاداشهای زیادی گرفت که در رسانهها هم از آن نوشتند. امتیازهای زیادی به ایشان داده شد.
*هر زمان که دچار آسیبدیدگی میشد، همهی امکانات وزارت ورزش و کمیتهی ملی المپیک برای معالجه و معاینه، در خدمت ایشان بود. این تکواندوکار باتوجه به اینکه ازدواج کرده بود، با همسرش تصمیم گرفته بودند که در خارج از کشور زندگی کنند. گفته میشود که شاید عامل اصلی این حرکت، دیدگاههای شوهرش بود که ایشان را تحت تاثیر قرار داد.
*البته نمیخواهم وارد جزییات زندگی برخی افراد شوم، اما در این مورد خاص وارد جزییات شدم تا بگویم کاملاً مشخص است که مسئولان ورزشی کشور نه تنها هیچ کوتاهی در رسیدگی به امور ایشان نکردند، بلکه این رسیدگیها و حمایتها بهحدی بود که موجب شد ما از طرف دیگران مورد انتقاد قرار بگیریم که یک نفر که مدال میگیرد، شما همه حمایتها را متوجه آن فرد میکنید. بله، باید چنین کاری کنیم. کسی که در المپیک مدال میگیرد، جایگاه متفاوتی پیدا میکند. ما باید به او حقوق و امکانات بدهیم، پاداشهای مختلف و مزایای دیگری بدهیم. همهی اینها هم در سطح خوبی به این ورزشکار تعلق گرفته بود.
*دربارهی ورزشکار جودوکارمان هم به همین شکل است. خوشبختانه رایی که دادگاه CAS داد و تعلیق فدراسیون جودو را برداشت، برخلاف همه جوسازیهایی که در یکسال گذشته انجام شد و اقداماتی که فدراسیون جهانی جودو انجام داد، یک دفاع حقوقی متمرکز بود. ما بههرحال متوجه مسائل پشت پردهی این داستان هستیم.
*از زمانی که این اتفاق رخ داد، بسیاری از جلسات هماهنگی برای تهیهی لوایح دفاعیه، در دفتر ما در وزارتخانه برگزار شد. تیم حقوقی خوبی بسیج شدند و اقدامات مناسبی انجام شد. داوری که ما در آنجا داشتیم، داور بسیار مسلطی است. درحالیکه همه فکر میکردند شانس ما در CAS شاید زیر ده درصد است، موفق شدیم تعلیق فدراسیون جودو را برطرف کنیم. در این رابطه هم بار دیگر شاهد جنجالسازیهای بیموردی هستیم که خطدهی آن از بیرون از کشور و توسط خبرنگاران فراری انجام میشود.
*بههمینخاطر گفتیم سایتهای خبری، متن حکم را منتشر کنند. به وکیلمان، آقای امیرساعد وکیل، هم گفتم کلیپی در همین رابطه ضبط و پخش کند، چون آدم سیاسی نیستید و یک وکیل هستید، میتوانید به لحاظ حقوقی این حکم را تشریح کنید. حکم تعلیق ما توسط CAS شکسته شده است. پرونده برای یک بررسی دیگر دوباره به کمیتهی انضباطی فدراسیون جهانی جودو ارجاع داده شده است.
*وکیل حقوقی ما میگوید نهایت مجازاتی که ممکن است برای ما در نظر بگیرند، محرومیت یکی، دو نفر از عوامل فدراسیون باشد. وگرنه ما دیگر تعلیق نخواهیم شد. این موضوع را همه رسانههای دنیا مثل واشنگتنپست هم نوشتند. همهی اینها را هم گفتیم و چاپ کردند.
*در حالی که من میشنیدم برخی رسانهها بارها گفتند ما همیشه در CAS باختیم، در این یکسال گذشته، ما در چهار، پنج پرونده برنده بودهیم. امیدواریم یک مورد از همین بردها هم در پروندهی مارک ویلموتس باشد. من معتقدم رای CAS در پروندهی جودو، موفقیت بزرگی برای ورزش ایران بود.
*در مرحلهی اول در بحث محتوای قراردادی که با ایشان بسته شده بود، علیرغم عبارت داخل پرانتزی که گفته شده بود: «یا یک مبلغ مشخص.»، چون آن مبلغ مشخص، مورد توافق قرار نگرفته بود، بنابراین نباید ملاک قضاوت قرار میگرفت.