به گزارش مشرق، هفتم فروردین ۱۴۰۰ سند جامع همکاری ایران و چین به امضای وزرای خارجه دو کشور رسید، اما فضای سیاسی شکل گرفته بر سر موضوع توافق، بحث کارشناسی پیرامون آن را به حاشیه برده است. غالب این جدلها بی حاصل و بدون پایان است.
همین امر میتواند هر توافق خوبی را به ضد خودش تبدیل کند. بنابراین در این رابطه چند نکته مطرح می شود:
اساسا، ملت ایران خاطره خوشی از توافقهای انجام شده در طول تاریخ ندارند. همین انرژی منفی تاریخی، باعث شده که برخی از افراد دید مناسبی راجع به این توافق جدید نداشته باشند. عده دیگری نیز بیان میکنند که ایران در طی یک دهه اخیر ناشی از اثرات تحریم و سیاستگذاریهای نامناسب داخلی، با آسیبهای اقتصادی قابل توجهی روبرو شده که همین امر باعث میشود که طرف مقابل شرایط خود را در توافقهای آتی تحمیل کند.
این دو دیدگاه اگرچه میتواند برحق باشد، اما واقعیت این است که اکثر کشورها، فرآیند توسعه خود را از طریق جذب سرمایه گذاری مستقیم (FDI) شدت بیشتری بخشیدهاند. انرژی و نیروی کار ارزان قیمت، به همراه موقعیت جغرافیایی به شدت کشور ایران را مستعد جذب سرمایهگذاری خارجی کرده است. از این رو این توافق اگر منجر به جذب سرمایه شود، میتواند موتور رشد اقتصاد کشور را تقویت کند.
شکل پیوست نشان دهنده سهم کشورهای غربی و شرقی در ۲۰ اقتصاد اول دنیا در ۶۰ سال اخیر است. سهم شرقی ها از ۲۰ درصد در دهه ۱۹۶۰ به ۴۳ درصد در دهه اخیر رسیده است. پیش بینی میشود که این نسبت در افق ۲۰۳۰ برابر شود. حرکت پاندولی در علم، این بار در اقتصاد اتفاق افتاده است.
جهان آینده، جهان شرقیهاست، در نتیجه این کشورها میتوانند منبع خوبی برای تامین سرمایه برای ایرانیان باشند. بنابراین باید با دقت مزیتهای اقتصاد را شناسایی نمود و بدون هیجان و با اولویت منافع ملی، راههای توسعه اقتصاد کشور را فراهم نمود. از این رو باید سرمایه را جذب کرد، حتی اگر در کشور چین باشد.
حامد نجفی علمدارلو، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس