به گزارش مشرق، پایگاه تحلیلی موسسه سیاست راهبری استرالیا طی گزارشی نوشت؛ امضای توافق همکاری ۲۵ ساله میان جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک کشور نفت خیز و دارای نفوذ منطقهای اما تحت تحریم آمریکا و چین به عنوان یک قدرت جهانی اما تحت فشار آمریکا، یک فشار راهبردی جدید در غرب آسیا برای آمریکا و متحدانش ایجاد میکند.
به نوشته این گزارش، دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا باید بیشتر مسئولیت این تحول را بر عهده بگیرد، در حالی که جو بایدن، رئیس جمهور کنونی اکنون مجبور به مدیریت آن است.
* منفعت دوجانبه دو طرف در مقابله با آمریکا
این توافق، رشد اقتصادی، روابط تجاری و نظامی میان دو کشور از زمان ظهور جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی این کشور از ۴۱ سال پیش را به اوج خود میرساند.
مفاد این قرارداد قطعا شامل سرمایهگذاری عظیم چین در بخش های زیرساختی، صنعتی، اقتصادی و پتروشیمی است. این توافق همچنین همکاری های نظامی، اطلاعاتی و ضدتروریسم را تقویت خواهد کرد و ایران را به طرح ابتکاری «یک کمربند- یک جاده» به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری بر جهان، متصل میکند.
تجارت میان ایران و چین در سال ۲۰۱۶ پس از امضای توافق هسته ای موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک به حدود ۳۱ میلیارد دلار رسید. با این حال، این رقم در سال ۲۰۱۸ با خروج ترامپ از این توافق و اعمال تحریم های سخت علیه ایران، کاهش یافت. پایه این روابط تقویت شده، منفعت دوجانبه دو طرف در مقابله با آمریکا و هم پیمانانش است.
* پتانسیل تغییر چشم انداز استراتژیک منطقه
همکاری عمیق و گسترده تر میان ایران و چین، به ویژه هنگامی که در چارچوب روابط نزدیک آنها با روسیه و روابط خصمانه سه کشور با آمریکا مورد توجه قرار گیرد، دارای پتانسیل قوی برای تغییر چشم انداز استراتژیک منطقهای است.
به هر حال، نتیجه گیری چین برای توافق با تهران که از سال ۲۰۱۶ در حال انجام است، به شدت کشورهای حاشیه خلیج فارس، اسرائیل و حقیقتا آمریکا را نگران میکند. با توجه به گسترش نفوذ تهران در سرزمین شامات (عراق، سوریه و لبنان) و یمن به همراه حمایت این کشور از فلسطین در برابر اشغال اسرائیل، این کشورها را از قبل با مشکل مواجه کرده بود.
همچنین آمریکا نگران اهرم ایران در افغانستان نیز هست جایی که این کشور و هم پیمانانش دو دهه بدون موفقیت خاصی حضور دارند و واشنگتن تلاش میکند در اسرع وقت با اقدامات تطهیرکننده چهره خود، از این وضعیت خلاص شود.
* متمایل شدن ترکیه به ایران علی رغم اختلافات
از طرفی ترکیه علی رقم اختلافات با تهران در مورد سوریه، از سمت آمریکا به سوی ایران و چین متمایل شده است. این اتحادهای عملی در یک منطقه حیاتی به لحاظ استراتژیک و اقتصادی در جهان، دولت بایدن را با چالش بزرگ تری بیش از چیزی که پیش بینی می شد، مواجه میکند.
اگر بایدن فکر میکرد که اهداف اصلی سیاست خارجی وی، روسیه و چین خواهد بود، مسئولیت رسیدگی به غرب آسیا به همان اندازه دشوار است.
* نفوذ رو به افول آمریکا
در همین رابطه روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز نیز با اشاره به اینکه نشانههای واضحی از فروپاشی تحریمها وجود دارد، نوشت؛ چین اکنون آشکارا تحریمها را به بازی گرفته و تهران نیز این جسارت را دارد تا خواسته بایدن برای اینکه نخست ایران به تعهدات توافق هستهای بازگردد را نادیده بگیرد.
جیمز فیلیپز، تحلیلگر غرب آسیای موسسه هریتیج گفت: «چین نه تنها در خرید نفت ایران منفعت دارد، بلکه انگیزه های ژئوپلتیکی در ممانعت از دستیابی آمریکا به محور استراتژیک مطلوبش در آسیا نیز دارد.»
واشنگتن تایمز تاکید کرد برخی بر این باورند که واشنگتن قدرت نفوذ خود در قبال چین را از دست داده یا بر روی رویکرد کلی پکن در قبال غرب آسیا و ایران بد حساب کرده است.
سند برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین موسوم به برنامه ۲۵ ساله بعدازظهر روز شنبه هفتم فروردین ۱۴۰۰ در تهران به امضای محمدجواد ظریف و «وانگ یی» وزرای خارجه دو کشور رسید.