به گزارش مشرق، اگر نگاهی به نقشه زبان فارسی در طول تاریخ بیندازیم، با کاهش تدریجی میزان قلمرو این زبان و بهتبع، افراد مسلط به آن طی دو سده اخیر مواجه میشویم؛ امری که سبب شده تا گستره عظیم زبان فارسی از محدوده عراق تا چین، تنها به ایران، مناطقی از تاجیکستان و افغانستان محدود شود.
در دنیای امروز که عوامل اقتصادی و سیاسی، بیش از هر زمان دیگری بر زبان و فرهنگ تأثیرگذار است، بیم آن میرود که محدوده زبان فارسی از آنچه امروزه شاهدش هستیم، کوچکتر شده و دایره تنگتری را شامل شود. با توجه به عوامل مختلف و تضعیف زبان فارسی، برخی از کارشناسان بر این باورند که بیش از آنکه دغدغه گسترش زبان فارسی در خارج از کشور را داشته باشیم، باید نگران آینده و حیات زبان فارسی در ایران و افغانستان بود.
بیشتر بخوانید:
محمودزاده: مجریان تلویزیون برای اصلاح فارسی حرفزدنشان نیازمند زماناند!
گسترش استفاده از فضای مجازی از یک سو، تضعیف فرهنگ استفاده از زبان فارسی از سوی دیگر سبب شده تا میزان توجه به این زبان در میان فارسیزبانان کمتر شود. این در حالی است که در دهههای گذشته تلاش شده تا با معادلسازی مناسب به ویژه در حوزه علوم، کاربرد کلمات فارسی بیشتر شود. با وجود این، برخی از کارشناسان معتقدند اگر میزان استفاده از این کلمات در میان محافل علمی کاربردی نشود، بیم آن میرود که زبان فارسی تنها محدود به امورات روزمره شود.
مریم دانشگر، معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان و عضو شورای علمی گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی، در یادداشتی که اخیراً در خبرنامه گروه آموزش زبان و ادب فارسی فرهنگستان زبان منتشر شده، به این مقوله پرداخته است. او در این یادداشت بر فرهنگسازی توسط رسانهها تأکید میکند و مینویسد: زبان فارسی زبانی است که هماکنون در کشورهای ایران و تاجیکستان تنها زبان رسمی و در افغانستان یکی از دو زبان رسمی است و در برخی جوامع که در حوزه نفوذ فرهنگی ایران قرار داشتهاند، گروهی از مردم بدان مینویسند و تکلم میکنند. از قرن سوم هجری به بعد، متون نوشتاری فراوانی به این زبان به جا مانده است(بند ۳.۱ اصول و ضوابط واژهگزینی) زبانی که متون آن از قرن سوم هجری تاکنون همچنان برای فارسیزبانان قابل فهم و درک است و پیشینهای غنی دارد، متأسفانه در دهههای اخیر تحت تأثیر علوم و فناوریهای نوین قرار گرفته و واژههای بیگانه بسیاری به آن راه یافته است. چنانچه این روند ادامه یابد زبان فارسی صرفاً برای رفع نیازهای روزمره به کار خواهد رفت و در مدارس و دانشگاهها و محافل علمی، زبان انگلیسی، که امروز تأثیر بسیار بر همه زبانهای جهان گذاشته است، زبان علم خواهد شد.
کشورهایی که به زبان ملی خود به عنوان یکی از ارکان هویت ملی توجه دارند، به طریق گوناگون مانع از ضعیف شدن زبان خود میشوند و با یافتن یا وضع واژههای بومی به جای واژههای بیگانه، زبان بومی و ملی خود را ارتقا میبخشند و به این ترتیب، زبان علم را به میان مردم میبرند و به توسعه علمی در کشور خود یاری میرسانند.
از حدود یکصد سال پیش تاکنون سعی بر تقویت زبان فارسی به عنوان زبان علم و زبان رسمی محافل سیاسی و علمی بوده است و نهادهای علمی مختلف و فرهنگستانهای سهگانه به این منظور شکل گرفتهاند. هرچند، در طول قرنهای گذشته نیز دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی و ابن سینا دست به واژهسازی زدهاند.
با رشد روزافزون علوم و فناوریهای نوین و پدیدآمدن واژهها و مفاهیم نو نمیتوان از یک نهاد یا سازمان به تنهایی انتظار مقابله با هجوم واژههای بیگانه را داشت و این امر همت ملی میطلبد و لازم است تکتک فارسیزبانان به زبان خود حساسیت نشان دهند. زبان فارسی خوشبختانه گنجینهای غنی از واژگان دارد و الگوهای متنوع ساخت واژه در این زبان امکان رویارویی با زبان بیگانه را به راحتی فراهم میکند، چنانکه فرهنگستان زبان و ادب فارسی تاکنون برای ساخت هیچ یک از ۶۰ هزار معادلی که تاکنون در حوزههای مختلف علوم به تصویب رسانده، دچار مشکل یا کمبود نشده است.
دانشگر با طرح این پرسش که حال باید دید حساسیت به زبان فارسی و واژههای بیگانه از کجا باید آغاز شود، اضافه کرد: روشن است که هر واژه جدیدی مدتی طول خواهد کشید تا در میان اهل زبان به صورت عادت زبانی درآید و مسلماً نسلی که به واژه بیگانه عادت کرده به راحتی نمیتواند لفظ بومی را جایگزین لفظ بیگانه کند، هرچند در این میان نقش رسانهها و نهادهای مختلف بسیار اهمیت دارد و کاربرد واژههای فارسی به وسیله رسانهها میتواند این امر را تا حد زیادی تحقق بخشد. برای نمونه میتوان واژه یارانه را نام برد که به دلیل تکرار شدن در رسانهها، به راحتی جانشین سوبسید شد. و اما مهمتر از هر چیز ایجاد عادت زبانی در کودکان و نوجوانان است.
متأسفانه رسانهها و فضای مجازی سبب به کار بردن واژههای بیگانه بسیاری شدهاند و حتی واژههایی را که در زبان فارسی معادل داشتهاند، کنار زده و واژه بیگانه را جانشین آنها کردهاند. یکی از اموری که باید به آن پرداخته شود، معرفی زبان فارسی در کتابهای درسی و تشریح قوت و توانمندی و پیشینه افتخارآمیز آن است، تا به این ترتیب فرزندان این آب و خاک به ارزش زبان فارسی پی ببرند و در به کار بردن الفاظ فارسی به جای الفاظ بیگانه بر خود ببالند. برای نشان دادن توانمندی این زبان، زدودن واژههای بیگانه از کتابهای درسی بیتردید امری ضروری است.
دانشآموزی که با مفاهیم علمی و ادبی از همان ابتدا از طریق زبان فارسی و واژههای فارسی روبرو میشود، همان را به ذهن میسپارد و به راحتی در سالهای بعد به کار میبرد.
آنچه ضرورت دارد هماهنگ کردن واژهها در کتابهای درسی مدارس با موارد درسی در تحصیلات تکمیلی است که سبب دوگانگی نشود. هرچند این امر اختلال چندانی ایجاد نخواهد کرد، چرا که دانشجویان غالباً با زبان انگلیسی و اصطلاحات تخصصی خود به مرور آشنا میشوند و میتوانند میان الفاظ آموخته شده پیشین و مفاهیم مورد نظر در مقطع تحصیلات تکمیلی ارتباط برقرار سازند.
به کار بردن مصوبات فرهنگستان در تمامی مقاطع تحصیلی سبب یکدست شدن واژهها در این مقاطع میشود و به یکی از مشخصههای زبان علم که تثبیت یک واژه در برابر یک مفهوم است، میانجامد. نقش فرهنگستان زبان و ادب علاوه بر ارائه الگو برای ساخت واژه در حوزههای مختلف، تثبیت و استانداردسازی واژهها در برابر مفاهیم است و با ایجاد رابطه مناسب میان آموزش ابتدایی و متوسطه و دانشگاه میتوان به این هدف دست یافت.