به گزارش مشرق، توحید محمدزاده، پژوهشگر مسائل بینالملل یادداشتی درباره توافق راهبردی ایران و چین نوشته است و به این پرسش پاسخ می دهد که آیا توافق ایران و چین مستلزم الحاق به FATF است؟
متن این یادداشت را در ادامه بخوانید:
ایران و چین سالهاست که درباره همکاری ۲۵ ساله بحث و گفتگو میکنند. سند جامع همکاریهای ۲۵ ساله بین ایران و چین پس از رایزنی چندین ساله، به امضای مقامات دو کشور رسیده است و یکی از رخدادهای مهم در عرصه سیاست خارجی دو کشور است.
دو کشور ایران و چین سالهاست که به دنبال قطع وابستگی خود به آمریکا هستند. نگاه مشترک نسبت به مسائل و تقابل جدی با سیستم غربی، دو کشور را ملزم کرده که به راهکارهای ضد غربی فکر کنند و به دنبال راههایی برای دور زدن تحریمهای ظالمانه باشند.
این یادداشت به این سوال جواب میدهد که آیا همانطور که برخی از مسئولین عنوان میکنند، عضویت در FATF ضرورتی برای انعقاد این قرارداد دارد یا نه دو کشور برای گسترش همکاریهای خود نیازی به این معاهدات ندارند؟
FATF توسط گروه جی ۷ ساخته شد؛ گروه G۷ همان G۸ سابق است که حضور روسیه بعد از ماجرای اوکراین در آن به حالت تعلیق درآمد. این گروه از اجماع چند کشور تشکیل شده است که مبنای آنها تبادلنظر در مورد مسائل بینالملل برای پیدا کردن راهکارهای مفید و مؤثر بود.
در ژوئیه سال ۱۹۸۹ توسط اجماع هفتکشور آمریکا، فرانسه، ایتالیا، انگلیس، ژاپن، کانادا، آلمان برای مبارزه با پولشویی، گروه ویژه اقدام مالی (Financial Action Task Force) تعریف و سازماندهی شد.
رژیمهای بینالمللی فرایندهایی بینالمللی و مجموعهای از قوانین هستند که گاهی اوقات، هنگامیکه بهطور رسمی ساماندهی شوند، بسیاری از آنها میتوانند به سازمانهای بین دولتی تبدیل شوند. با این حال، رژیمهای بینالمللی بازیگر یا سازمانهای غیردولتی نیستند.
سازمانها بهمنظور پیشبرد اهداف خود، رژیمها را تنظیم و ترویج میکنند. امروزه رژیمها در تمام مسائل طرحشده در نظام بینالملل مفهوم پیداکردهاند؛ ازجمله در زمینه اقتصاد، امنیت، محیط زیست، حقوق بشر، کنترل تسلیحات، منابع زیرزمینی، هوانوردی، اقیانوسها و دریاها.
از لحاظ اقتصادی، رژیمها را بهعنوان ابزار و وسایلی در اختیار دولتهای قدرتمند میدانند. طبق تعریف جان راگ جی نیز رژیمها «مجموعه انتظارات متقابل، قواعد و مقررات، برنامهها، انرژیهای سازمانی و تعهدات مالی هستند که توسط گروهی از دولتها پذیرفتهشدهاند.»
هنوز سؤالات زیادی در مورد این معاهده بدون جواب باقی مانده است که عضویت ایران در آن را دچار شک و تردید میکند. سوالاتی از جمله، آیا ایران تأمینکننده مالی گروههای تروریستی دنیا است؟ آیا داعش یا القاعده و … را ایران تأمین مالی میکند؟ چرا کشورهایی که این نیروهای تروریستی را تقویت میکنند در این لیست نیستند؟ چه کسی این نیروهای تروریستی را پشتیبانی میکند؟ وجود نام عربستان سعودی در لیست ناظران گروه ویژه اقدام مالی چه جای توجیهی دارد؟ شفافسازی بسیار کار مناسب و سنجیدهای است؟ آیا FATF، توانایی برخورد با رژیم آمریکا را که سردمدار حمایت از گروههای تروریستی مانند داعش است، دارد؟ یا این معاهده تاسیس شده تا سرپوشی بر جنایتهای آمریکای جنایت کار و دیگر کشورهای حامی تروریسم باشد؟
چین ثابت کرده که به دنبال دور زدن ساختارهای غربی و آمریکایی است. این معاهدات تلاش میکنند که سیطره و سلطه آمریکا بر تراکنشهای مالی را افزایش دهند و چین تلاش کرده است که بدون حضور آمریکا و در رقابت با سیستم غربی حرکت کند. از این رو به نظر میرسد چین فارغ از این معاهدات رویههای خود را تنظیم میکند. حذف دلار از سیستم بانکی یکی از نشانههای این حرکت است.
ضمنا باید یادآور شد که در ضمیمه سوم سند تفاهم نامه ۲۵ ساله ایران و چین که توسط خود وزارت امور خارجه منتشر شده، بر این موضوع تصریح شده است که دو کشور همکاریهای مالی، بانکی و بیمهای خود را بر اساس اصول بازار و قوانین دو کشور انجام خواهند داد و این یعنی تراکنشهای مالی فارغ از ساختارهای آمریکایی کار خواهد کرد.
صراحت اشاره شده در متن تفاهمنامه به وضوح بیان میکند که دو کشور برای مراودات بانکی فیمابین خود از سیستمهای انحصاری خودشان برای تراکنشهای مالی استفاده خواهند کرد و نیازی به معاهدات برساخته آمریکایی که کارکردی به جز ایجاد حاشیه امن برای آمریکا ندارد وجود ندارد.
امید آن وجود دارد که مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در راستای حفاظت از حقوق مردم ایران، آخرین امید غربزدهها را ناامید کرده و با عدم پذیرش تصویب FATF و با اتکا به ظرفیتهای داخلی، منطقهای و بینالمللی شرایط رشد کشور و رسیدن به آرمانهای عالیه انقلاب اسلامی و امت را فراهم سازد.