"والری تریرویلر" (Valerie Trierweiler)، روزنامهنگار 47 سالهای که روز گذشته هنگام بدرقه سارکوزی از کاخ الیزه، اولاند را همراهی میکرد، تاکنون دو بار ازدواج کرده که هر دو ازدواجش به طلاق انجامیده و از این دو ازدواج صاحب سه فرزند است. فرانسوا اولاند نه همسر رسمی وی محسوب میشود و نه پدر فرزندانش.
تریرویلر بر این باور است که این موضوع که بانوی اول فرانسه همسر رئیسجمهور نبوده و در واقع تنها همخانه وی باشد، مشکلی ایجاد نکرده و تنها زمانی که وی و اولاند بخواهند با پاپ دیدار داشته باشند، قدری دردسرساز است. این مطلب را روزنامه آمریکایی هافینگتونپست انعکاس داده است.
این روزنامه آمریکایی ادعا کرده است که دربین سوسیالیستها ارتباط با یک زن در عین ازدواج نکردن با او، چندان مهم نیست و این افراد همواره از خود سوال میکنند که اصلا چرا باید ازدواج کنند؟ بنابراین، نهاد ازدواج [خانواده]، برای سوسیالیستها چندان اهمیتی ندارد.
البته داشتن روابط خارج از چارچوب خانواده در بین روسای جمهور سابق فرانسه نیز بیسابقه نبوده، از جمله فرانسوا میتران که او هم یک سوسیالیست بود، روابط بیرون از خانواده داشت. شخص سارکوزی نیز با ازدواج با یک مانکن بهنام کارلا برونی، جنجالهای زیادی آفرید و کار را به آنجا رساند که به نوشته بیبیسی، مشکلات فرهنگی، علت اصلی کنار گذاشته شدنش از قدرت بود.
تریرویلر با افتخار میگوید که او "یک زن آزاد" است. فرانسوا اولاند هم حاضر به تایید یا رد اینکه این دو با هم زن و شوهر هستند یا نیستند، نشد و ابراز داشت که زندگی ما به خودمان مربوط است! شاید تا پیش از ریاست جمهوری این ادعا تا حدودی درست بود اما اکنون که اولاند رئیسجمهوری فرانسه است، شاید افکار عمومی این کشور به این راحتی از کنار این مساله عبور نکنند.
آنگونه که هافینگتونپست مینویسد، حتی در ایالات متحده نیز این ادبیات در عرصه سیاست عجیب به نظر میرسد چرا که رئیسجمهور و همسرش در آمریکا نه تنها باید همسر یکدیگر باشند بلکه باید نماد یک زوج موفق تلقی گردند.
از سوی دیگر، آنگونه که روزنامه دیلیتلگراف مینویسد، اکنون اولند و تریرویلر با یک معمای دیگر نیز مواجهاند. اگر این دو با هم بخواهند از یک کشور خاورمیانهای نظیرعربستان سعودی دیدار کنند چه خواهد شد؟
به هر حال آنگونه که هافینگتونپست مینویسد، فرانسویها شاید بخواهند همانگونه که سیاست را از کلیسا جدا ساختند، از زندگی شخصی نیز جدا کنند!
به هر حال جمهوری پنجم فرانسه اکنون با پدیدهای جدید مواجه شده که اگرچه تا پیش از این در سطح عموم جامعه وجود داشت، اما به الیزه راه نیافته بود. تردیدی نیست که از منظر اخلاق مسیحی، آنچه اولاند و تریرویلر به آن افتخار میکنند، ناپسند و مذموم است اما روشن است که در فرانسه و بالاخص پس از انقلاب کبیر که جمهوری را در این کشور تاسیس کرد، حساسیتهای مذهبی رو به کاهش نهادهاند.
بنابراین، باید اذعان کرد که جمهوری پنجم فرانسه سرانجام مانیفستی از سقوط اخلاقی و معنوی این کشور طی سالهای پس از انقلاب کبیر را به نمایش گذارده است.