سرویس سیاست مشرق- همانطور که انتظار می رفت و از سوابق هم برمی آمد، دستگاه دیپلماسی چندان نتوانست خویشتنداری کند و انتقادات مطروحه در یک ماه اخیر را تاب بیاورد و شامگاه پنجشنبه (۲ اردیبهشت) بیانیهای از سوی وزارت خارجه منتشر شد که به شدت خشمآلود و تهدیدکننده بود.
محمدجواد ظریف که البته سیمای خندان او را دشمنان این کشور، بیش از هموطنان منتقد او دیدهاند، در این بیانیه، همچون شخصی تصویر شده که در راه تحقق منافع ملی شمشیر دیپلماسی را از نیام بیرون کشیده، لیکن یک «اقلیت کوچک، ولی پرهیاهو» که ضد منافع ملی و به دنبال فرصتطلبی سیاسی هستند، از پشت به این فرد خنجر می زنند. این بیانیه البته از تکرار چندین و چندباره این مطلب که رهبر معظم انقلاب در مناسبتی و شرایطی خاص در تیرماه ۹۴، صفاتی را درباره تیم مذاکرهکننده به کار برده بودند، غافل نشده تا تلویحا منتقدان را نه تنها ضد منافع ملی، که ضد ولی فقیه هم جلوه دهند!
به این «عبارت» به نگاه کنید:
" این روزها و درحالی که فرزندان این آب و خاک سخت در تلاشند تا از فرصتی که به یمن مقاومت همه جانبه ملت بزرگ ایران به دست آمده، برای رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران بهره گیرند، اقلیتی کوچک، ولی پرهیاهو، غافل از اینکه در یک بزنگاه تاریخی بر علیه خواست و منافع ملت قدم بر میدارند، هرآنچه در توان دارند را برای هدف قرار دادن نمایندگان ایران در رویارویی دیپلماتیک وین، به میدان آوردهاند؛ از پخش مستندنماهای سریالی و نمایش نخنمای رسانهای «درز» اطلاعات تحریفشده و غلط گرفته تا توهین، تخریب و بهتان به اعضای تیمی که رهبر معظم و فرزانه انقلاب آنان را «صادق»، «امین» و «بچههای انقلاب» خواندهاند. "
وقتی در کوران فضای تبلیغاتی که حول مذاکره توسط دولت و حامیان دولت ایجاد شده بود، ظریف در شهریور ۹۴ در جلسه کمیسیون بررسی برجام در مجلس نهم حاضر شد، در برابر استدلالها و ایرادات کاملا فنی و کاملا محترمانهای که سعید جلیلی، مذاکرهکننده ایران در دولت قبل اعتدال، خطاب به ایشان مطرح کرد، گفت که قصد ندارد به جلیلی پاسخ دهد! ظاهرا برای آقای ظریف که خود را مرد صحنههای بینالمللی می دید، سخت بود که جواب نمایندگان و مسوولان داخلی را بدهد. این همان جلسهای بود که چشمک معروف بین بهروز نعمتی، دست راست لاریجانی در مجلس نهم و ظریف رد و بدل شد، و البته همه دغدغههای جلیلی و دیگر منتقدان (که ظریف قابل پاسخگویی نمی دانست) در کمال تاسف به حقیقت پیوست و همه وعدههای صریح و بیخدشه ظریف در همان جلسه دربارهٔ لغو همه تحریمهای مرتبط با هستهای و تحریمهای اقتصادی، پوچ از کار درآمد.
در ۳۰ تیر ۹۴، جواد ظریف که برای توجیه نمایندگان در مجلس حاضر شده بود، به صراحت و قطعیت اعلام کرد که کلمه «تعلیق» (suspend) اصلا و ابدا در برجام نیامده است! این در حالی بود که نه تنها در متن سند برجام و در بخش مربوط به تحریمها، ۴ بار اصطلاح ساسپند استفاده شده، که ۱۱ بار هم از لفظ «توقف موقت» یا cease استفاده شده است[۱] و آقای ظریف در چندین نوبت در آن مقطع مدعی شد که همه تحریمها بر اساس برجام «لغو» خواهد شد.
در جلسه شورای راهبردی روابط خارجی را با موضوع «تبیین برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و بررسی الزامات پیشرو»، که تنها ۲۰ روز بعد از امضای توافق بین ایران و ۵ به علاوه ۱ در سال ۹۴ برگزار شد. جلسهای که در آن، فواد ایزدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل آمریکا، از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه درباره الزام حقوقی آمریکا به برجام با توجه به اظهارات آن زمان جان کری مبنی بر اینکه برجام یک توافق الزامآور نیست، میپرسد و از ظریف میخواهد در اینباره توضیح دهد. به علاوه، این استاد دانشگاه به اظهارات کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا و به ویژه دونالد ترامپ و تاکید آنها بر پاره کردن برجام پس از پیروزی در انتخابات اشاره میکند و خواستار پاسخ ظریف در اینباره میشود. ظریف با همان اعتماد به نفس همیشگی، خطاب به ایزدی مدعی می شود که چنین چیزی (پاره کردن سند برجام و خروج از آن توسط رییس جمهور بعدی آمریکا) امکان ندارد! دیدیم و دیدند که هم امکان داشت و هم عینا اتفاق افتاد.
از یاد نمی بریم که سیاهچاله بزرگی به نام «مکانیسم ماشه» در متن برجام، دقیقا ضد منافع ملی ایران و به عنوان امتیاز ویژه طرف آمریکایی وجود دارد که حتی حق شکایت از نقض برجام توسط طرفهای دیگر توافق را از ایران میگیرد، چرا که طبق این مکانیسم، شکایت ما می تواند روندی را به جریان بیاندازد که بازگشت خودکار همه قطعنامههای تحریمی شورای امنیت را به دنبال داشته باشد! این سیاهچاله با قصور یا تقصیر فاحش و عیان تیم مذاکرهکننده و عدم تسلط و آگاهی حقوقی آنها در متن قطعنامه ۲۲۳۱ راه یافته است.
در جریان مذاکرات، وقتی چین و روسیه بر این قضیه پافشاری می کردند که در متن توافق هستهای نباید محدودیتی بر بخش تسلیحاتی و موشکی ایران اعمال شود و سفت و سخت پای این قضیه ایستاده بودند، تیم ایرانی با غربیها به مصالحه رسید که تحریمهای تسلیحاتی ما ادامه پیدا کند و دیپلماتهای روسی و چینی را انگشت به دهان گذاشتند.
گزارش مشرق در مورد تحریم تسلیحاتی را اینجا بخوانید:
و مهمتر از همه اینکه که شروط نه گانهٔ رهبر معظم انقلاب برای پذیرش برجام عملا لحاظ نشد و ایشان در چند نوبت از بابت رعایت نشدن این شروط و عجله برای رسیدن به توافق، از دولت و تیم مذاکرهکننده گلایه کردند. وقتی ظریف، عراقچی و سایر متولیان دیپلماسی رندانه برخی تعاریف رهبری را از تیم مذاکرهکننده در مقطعی خاص از مذاکرات، به عنوان تاییدیه نظام و بستن در انتقاد برجسته می کنند، آیا حاضرند به بیانات چندبارهٔ ایشان درباره نتایج عملکرد تیم دیپلماسی و «خسارت محض» خواندن برجام هم اشاره کنند؟ [۲] تازه از یاد نبریم که این تعبیر رهبر فرزانه انقلاب مربوط به چند ماه بعد از انعقاد توافق است و هنوز از خروج ترامپ با یک «چرخش قلم» (به قول ظریف) از توافق و اعمال سختترین رژیمهای تحریمی تاریخ خبری نبود.
اوج مغالطه در بیانیه وزارت خارجه این بخش است:
" این جریان سیاسی بر خلاف خط مشی مقاممعظم رهبری و توصیههای همیشگی ایشان، با رانت آشکار رسانهای، و ظاهرا به واسطه بغض و کینهای نابجا، چنان از واقعیات دور شده است که هنگام وصف تاریخ پرافتخار چهار دههای جمهوری اسلامی در روابط خارجی به خودکمبینی ملی و تحقیرآمیزی دچار است که بواقع حیرت انگیز است و، اما در مقابل، صهیونیستها و آمریکاییها را در قامت موجوداتی قدر قدرت با قدرت خارق العاده، زیرک و زبردست به تصویر میکشند که بارها و بارها از ابتدای انقلاب اسلامی، از اولین روزهای جنگ و قطعنامه ۵۹۸ گرفته تا توافقات منطقهای و بینالمللی و علی الخصوص توافقات هسته ای، از توافق سعدآباد تا برجام، به جمهوری اسلامی ایران رودست زدهاند. دردناک است که بر خلاف ادعاهای بیشمار، این جریان فراموش کرده است که تنها قدر قدرت عالم، ذات لایزال باریتعالی است و بس، که به مدد همین قدرت بیانتها، جمهوری اسلامی ایران توفیقات بینظیری را در مقابل استکبار جهانی داشته و از اینپس نیز خواهد داشت، انشاءالله. "
این هم از طنزهای تلخ دوران اعتدال است که کسانی معتقد بودند "آمریکا اگر اراده کند، با فشردن یک دکمه کل توان دفاعی ما را از کار می اندازد"، می خواهند درس «خودباوری» و توکل به قدرت لایزال الهی بدهند! همانها که دم گرفته بودند که با برجام "سایه جنگ را از کشور دور کردیم" وگرنه "همه گزینهها روی میز بود"، می خواهند به کسانی درس «نترسیدن» بدهند که همه حرفشان در ۶ سال گذشته این بود که باید با تکیه بر قدرت داخلی، تحریمها را «بیاثر» کنیم.
البته برخلاف مغالطه آشکار این بیانیه، «نترسیدن» از دشمن متفاوت از «دست کم گرفتن» است و هر چه اولی ممدوح و پسندیده است، دومی خسارت بار است. اما از این دومی خسارتبارتر «خوشبینی» و «اعتماد» به دشمن است که بعضیها سابقه چندان درخشانی در این زمینه ندارند. همانها که برای وندی شرمن یهودی، کارت تبریک کریسمس فرستادند و با دیدن اشکهای او کوتاه آمدند. [۳] البته همان وندی شرمن بعدا در خاطرات خود وزیر خارجه کشور ما و همکارانش را به واسطهٔ ندانستن معنای دقیق کلمه مهم و اساسی «lift» تلویحا دست می اندازد. [۴]
اما بخشی که بسیار بر وزارت خارجه گران آمده، این گمانهزنی بوده که متن توافق هستهای، متنی از قبل آماده شده بوده است:
" روایتگران این جریان، مذاکرات منتهی به برجام را چنان تصویر میکنند که گویی ماهها مذاکره شبانهروزی، به شدت چالشی و سخت ایران و گروه ۱+۵، صرفا صحنهسازی برای انشاءنویسی از روی متنی از پیشنوشتهشده، بوده است و از بالاترین مذاکرهکننده تا کوچکترین فرد تصمیم گیر و موثر در این مذاکرات همه در حال نمایش و خیانت به ملت بوده اند. حیرت انگیزتر اینکه این جریان اقلیت، ولی پر سر و صدا، تغافل میکنند که همه مذاکرات قدم به قدم به اطلاع کلیه مراجع ذیربط رسانده شده و زیر نظر مقامهای عالی کشور جلو رفته است.
جالبتر اینکه این کشفیات خیالی را در حالی در بوق و کرنا میکنند که هیچ کدام از اعضاء حاضر در برجام از چین و روسیه گرفته تا اروپایی و آمریکایی، در هیچ جایی از اظهارات بیشمار و اسناد منتشره خود، جز از مذاکرات فشرده، چالشی و پر از دعواهای دیپلماتیک همراه با سرسختی هیات مذاکره کننده ایرانی، و ماهها رفت و برگشت میانپایتختها صحبتی نکردهاند. حتی در خاطرات آمریکایی ها—که همین جریان «مستندساز» با وسواس بیمارگونهای نوشتههای آنان را زیر و رو کرده به امید آنکه در آنها نکاتی برای دستاویز قراردادن و حمله به مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران شکار کنند—نیز هیچ دیده نمیشود مگر شکایت از ماهها جدال طولانی دیپلماتیک و پافشاری مذاکره کنندگان ایرانی بر منافع ملت ایران، تا جاییکه به روایت خود آنها چندین بار مذاکرات تا شکست کامل پیش رفته است. "
به رغم ادعاهای وزارت خارجه، بحث دیکته شدن متن توافق و از پیش تدوین شدن آن، «کشفیات خیالی» نبوده و مبتنی بر دعاوی تامس کاپلان، روزنامهنگار آمریکایی، مقالات منتشر شده توسط اعضای گروه بینالمللی بحران و اظهارات حمید بعیدینژاد در تایید نقش این گروه در جریان مذاکرات بوده است. حتی در روزهای اخیر، علی واعظ، عضو ارشد گروه بحران و دستیار همیشگی رابرت مالی (رییس پیشین گروه بحران و مذاکرهکننده ارشد کنونی بایدن) در مصاحبهای عملا گزارشهای قبلی در این مورد را که شالودهٔ متن توافق هستهای ایران و پنج به علاوه یک توسط او و همکارانش در گروه بحران تهیه شده، تایید کرد.
گزارشهای مشرق در این موضوع را اینجا بخوانید:
پاسخ وزارت خارجه به ادعای «فرد کاپلن» چیست؟ / آیا آمریکا متن برجام را به ایران دیکته کرد؟
«علی واعظ» کیست و «گروه بین المللی بحران» چه نقشی در روند مذاکرات هستهای داشت؟ +عکس و سند
روخوانی ظریف از گزارشهای «گروه بحران» / آیا کلید اتاق فکر دیپلماسی دولت در دست این جوان است؟ + اسناد و تصاویر
پیشفرض حاکم بر این بیانیه، کما این که پیش فرض ذهنی دولت و حامیان دولت(که به شدت در حال تبلیغ آن هستند)، این است که مذاکراتی برای «رفع تحریمها» در حال انجام است و تنها مانع رسیدن به آن، یک «اقلیت پرهیاهو» در داخل کشور است که با اهداف سیاسی-انتخاباتی اخلال ایجاد می کند و به دیپلماتهای قهرمان و سرافراز ما حمله می کند. بخش عمدهٔ مساله ما و منتقدان دولت و دستگاه دیپلماسی، دقیقا روی همین پیشفرض به شدت غلط است.
تاسفبار این که دقیقا همین خط تبلیغاتی در سال ۹۲ حول مذاکرات هستهای در داخل کشور حاکم بود و در فضای سنگین و هیجانی آن مقطع که تازه دولت روحانی با شعار مذاکره انتخاب شده بود، نقد و مخالفت کمتری هم مجال طرح عمومی می یافت و شنیده می شد، با همین هدف رفتند و با دست باز و اختیاراتی بیسابقه وارد مذاکره شدند و «برجام» را با همه حرف و حدیثهایش منعقد کردند، آیا هدف «رفع تحریمها» محقق شد؟ آیا در دو سال باقیمانده از دولت اوباما (به عنوان طرف مذاکره و امضاء کننده برجام) رفع تحریم از سیستم بانکی، فروش نفت و تجارت خارجی به صورت جدی صورت گرفت؟ و سوال اساسیتر این که آیا در آمریکا اصولا ارادهای برای رفع تحریم از ایران (فارغ از احزاب روی کار در کاخ سفید) وجود دارد؟
مشکل بزرگ در اینجاست که تیم دیپلماسی ما هموطنانی را که از تکرار دوباره اشتباهات گذشته و اعتماد به دشمن ابراز نگرانی می کنند و از باب وظیفه ملی و اعتقادی هشدار و انذار می دهند و نقاط ضعف و تجربیات تلخ گذشته را یادآورمی شوند، «دشمن» میپندارند و ظاهرا با دشمنان واقعی و حقیقی ملت ایران راحتتر تعامل می کنند.
اگر بنا بر این باشد که کسی از کسی طلبکار باشد، قطعا این وزارت خارجه نیست، چرا که این ملت ایران است که بر اساس سوابق قبلی، به توانایی و صلاحیت ظریف و عراقچی و صالحی و... یعنی دستاندرکاران «خسارت محض» قبلی، در هر نوع مذاکره جدیدی که با منافع ملی کشور گره خورده، تردید جدی دارد. این تردید، با هیچ نوع عملیات روانی و ژست طلبکاری و اتهامزنی برطرف نخواهد شد...
[۱] https://www.mashreghnews.ir/news/۴۴۳۹۳۲
[۲] https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=۳۲۷۱۶
[۳] https://www.isna.ir/news/۹۷۰۷۲۲۱۲۴۶۳/
[۴] http://www.rajanews.com/news/۲۶۸۸۰۷