کد خبر 12089
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۸۹ - ۱۹:۳۸

توليد آثار سينمايي بر پايه زندگي پيامبران و شخصيت هاي ديني سال هاست که در سينماي جهان رايج بوده و نمونه هاي گوناگوني را در نيم قرن گذشته شاهد بوده ايم.

به گزارش مشرق، ايرنا نوشت: سينماي ايران نيز در اين باب آثاري چند را توليد کرده که از جمله آنها مي توان به 'ايوب پيامبر (ع)' ساخته فرج الله سلحشور و 'مريم مقدس (س) به کارگرداني شهريار بحراني اشاره کرد. اما هيچيک از نمونه هاي پيشين از نظر جلوه هاي صوتي و بصري در سطح بالايي قرار نداشتند و اساسا هزينه چنداني براي توليدشان در نظر گرفته نشده بود. به همين رو، با وجود ارزش هاي داستاني شان نتوانستند آنچنان که بايد مورد توجه عموم قرار گرفته، تاثيرگذار جلوه کنند.
حال با فيلمي رو به رو ايم که از جنبه فني کيفيت بسيار بالايي دارد و به هيچوجه قابل قياس با توليدات ديني پيشين سينماي ايران نبوده است.
'ملک سليمان' که بر اساس زندگي حضرت سليمان (ع) ساخته شده، روح تازه اي به کالبد اين گونه سينمايي در کشورمان دميده و پس از مدت ها تماشاگران عام را به سالن هاي سينما کشانده است.
اين روايت قرآني که تفاوت هاي عمده اي با روايت توراتي آن دارد (براي مثال به فيلم هاليوودي سليمان و ملکه سبا نگاه کنيد)، از چند منظر داراي اهميت است: نخست مفاهيم غني مستتر در داستان که مي تواند در هر برهه اي از تاريخ عبرت آموز باشد (مثال: ربا خواري برخي که در نهايت به حمله اجنه به شهر منتهي مي شود). ديگري تکنيک هاي سينمايي و جلوه هاي صوتي و بصري که تاثيرگذاري مفاهيم يادشده را دوچندان کرده است.
بحراني براي ساخت اين فيلم متريال خوبي را در اختيار داشته و داستان بسيار جذاب زندگي پرفراز و نشيب سليمان نبي (ع) عرصه را براي بلندپروازي هاي وي فراهم کرده است.
بودجه بالاي اختصاص يافته به فيلم که به نتيجه آبرومندي هم ختم شده، غناي تکنيکي فيلم را بسيار بالا برده و تماشاگر آشنا با اينگونه ترفندهاي تکنيکال را به سوي خويش جذب کرده است. به عنوان نمونه به سکانس جذاب حمله اجنه به شهر و تسخير انسان ها اشاره کنيم که در رده فيلم هاي متوسط تخيلي هاليوود قرار مي گيرد و يا جنگ سليمان با آدم هاي مسخ شده در ساحل رودخانه که بسيار خوب از کار درآمده است.
در واقع فيلم از اين نظر لطمه نخورده، بلکه حفره هايي در فيلمنامه اش داشته که جلوي ارتقاي کيفي فيلم تا بهترين سطح را سد کرده است. گذشته از کاراکتر حضرت سليمان، ديگر شخصيت ها آنچنان که بايد پرداخت نشده اند که از جمله مي توان به آدونيا و آبشالوم (برادران سليمان) و آصف در قطب مثبت و يازار (کاهن يهود) در قطب منفي اشاره کرد که در به دوش کشيدن بار درام فيلم ناموفق بوده اند. در واقع جاي خالي شخصيت پردازي (البته به جز سليمان) کاملا به چشم خورده و تماشاگر بيشتر شاهد جنگ هاي سليمان با اجنه و ... است تا مباحث ديگر.
شروع رويايي فيلم که با فضايي آرام و بهشت گونه همراه است در کنار سياهي جادوگري به نام عارا؛ کنتراست جالبي را ايجاد کرده و تماشاگر را آماده نبردي سنگين ميان خير و شر مي سازد. اما در فاصله اين بخش تا حمله اجنه به اورشليم، حفره هاي داستاني فراواني وجود دارد که جلوي آشنايي عميق تر تماشاگر با کاراکترهاي مرکزي فيلم را مي گيرد.
همين امر به کيفيت اثر خدشه وارد کرده و بسياري از زحمات گروه فني آن را کمرنگ نموده است.
در واقع کارگردان و تهيه کننده 'ملک سليمان' به قدري جذب وجه تکنيکال فيلمشان شده اند که رکن اصلي آن يعني فيلمنامه را تا حدودي فراموش کرده و آن را در سايه قرار داده اند!. با اين حال نمي توان چندان به آنها خرده گرفت چرا که پس از سال ها، عرصه براي توليد فيلمي فاخر و متکي به جلوه هاي تصويري و بصري باز شده بود.
انتخاب بازيگران فيلم هم چندان مناسب نبوده که از مهمترينشان مي توان به امين زندگاني اشاره کرد. وي که کارهاي تلويزيوني قابل دفاعي را در کارنامه خود دارد، اساسا بازيگري مناسب براي مديوم سينما نبوده و روي پرده نقره اي اثري از آن معروف بازيگري در او ديده نمي شود. کاراکتر خاص سليمان چهره با صلابت تري را مي طلبيده که وجوه قهرمانانه اش تماشاگر را به همذات پنداري با خود وادارد که زندگاني در اين مورد چندان موفق نبوده است (براي نمونه کافيست به بازي فريبرز عرب نيا در نقش مختار به عنوان يک قهرمان دوست داشتني و سمپاتيک نگاه و آن را با بازي زندگاني در نقش سليمان نبي مقايسه کنيد).
با همه اينها، ملک سليمان اثر قابل دفاعي است که نقاط قوت بسياري بخصوص در زمينه هاي فني داشته و نشان مي دهد که سينماي ايران قابليت توليد آثاري پرخرج و جذاب را با مشارکت نيروهاي غيرايراني دارد، مشروط بر آنکه فيلمنامه و درام پردازي را بيش از اين ها جدي بگيرد.