به گزارش مشرق به نقل از مهر، مسایل مربوط به مهاجران افغانی در ایران، آن قدر پیچیده نیست که نتوان پرده سیاست را از آن برداشت و از دیدگاه انسانی و اجتماعی به آن نگاه کرد؛ برای قضاوت در این باره، کافیست یک لحظه خود را جای کسانی پنداشت که سالهای سال با آنها همسایه هستند، میهمان نوازی می کنند و آخر سر چیزی که عایدشان می شود، نا امنی و یا محموله های سنگین مواد مخدر و در آخر اتهام نژاد پرستی است.
حضور مهاجران افغانی در ایران و شیوه برخورد با آنها، این روزها داد خیلی ها را درآورده است؛ پایتخت نشینان اعم از هنرمندان و اهل ادب، وقتی خبری منتشر شد که بر اساس آن از ممانعت مسئول کمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر اصفهان از ورود مهاجران افغان به پارک صفه در روز طبیعت خبر داده، به این قضیه معترض شدند. اعتراضها وقتی شدیدتر شد که چند هفته بعد، خبری از شمال کشور منتشر شد؛ شورای تامین مازندران، مصوبه ای را ارایه کرد که با تایید آن از سوی کارگروه کشوری، همه اتباع افغانی اعم از مجاز و غیر مجاز و مجرد یا متاهل، دیگر اجازه تردد در استان مازندران را نخواهند داشت و اعلام شده که این مهاجران تنها تا سی ام خردادماه جاری فرصت دارند در این استان بمانند.
کسانی که پرچم فانتزی مخالفت بلند می کنند آیا تبعات حضور افاغنه را می دانند!
به محض انتشار این اخبار، عده ای پرچم مخالفت خود را برافراشتند و به این گونه رفتاری با اتباع افغانی ساکن در ایران اعتراض کردند.
از جمله این معترضین، اصغر فرهادی بود که حالا و پس از دریافت اسکار "جدایی" به خوبی در دلها و اذهان ایرانیان و جهانیان جا باز کرده است.
فرهادی اگر چه این روزها، برای ساخت فیلم بعدی خود در فرانسه به سر می برد اما با شنیدن این اخبار به ایران آمده و در میان مهاجران افغان حاضر شده و همدلی خود را با آنها اعلام کرده است.
به گزارش برخی سایتهای خبری، وی همچنین در این باره گفته است که "چنین رفتاری ناشایستی با مهاجران در ایران، برای کشوری که خود یکی از بالاترین آمار مهاجران را در کشورهای دیگر جهان دارد، تلخ است".
وی افزوده است "انداختن علت نا امنی و بیکاری به گردن مهاجران، فرار از پذیرش مسئولیت است". اما این همه ماجرا نبود؛ بعد از فرهادی، مانی حقیقی از دیگر هنرمندانی بود که تصمیم گرفت مستندی را که درباره داریوش مهرجویی ساخته با عنوان "مهرجویی: کارنامه چهل ساله" را در شهرهای مختلف استان مازنداران به نمایش بگذارد آن هم با حضور مهاجران افغانی مقیم مازندران البته داریوش مهرجویی و سایربازیگران شناخته شده سینمای ایران از جمله نیکی کریمی، لیلا حاتمی و علی مصفا نیز او را در این برنامه همراهی می کنند.
در این شرایط، تنها این دو گروه نبوده اند که اعتراضات خود را به این مسئله نشان داده اند. هر چند از سوی مسئولین رده بالا تاکنون واکنشی جدی به این اتفاق نشان داده نشده است، اما هم اکنون اگر صفحات اینترنت را ورق بزنید، بسیاری از ایرانیان در یک گوشه ای از فضای مجازی به این مسئله واکنش نشان داده اند. در فیس بوک هم صفحه ای شکل گرفته با عنوان "ما همه افغانیم".
دیار کریمان؛ پناهگاه امن مهاجران افغانهای غیر مجاز!
این ماجرا اما، از نگاه ساکنان استانهای هم مرز با افغانستان رنگ و بوی دیگری دارد.
اغراق نیست اگر گفته شود هر کدام ازشهروندان ایرانی که در استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان زندگی می کنند، حالا و با گذشت بیش از30 سال همنشینی و زندگی سایه به سایه با مهاجران افغانی، خود یک تحلیلگر و صاحبنظر در این زمینه شده اند؛ البته تردد و سکونت افاغنه در دیگر استانهای هم مرز با افغانستان از جمله سیستان و بلوچستان طی سالهای اخیر ممنوع شده و حالا بار این پناهندگان را در شرق کشور، استان پهناور کرمان بر دوش می کشد.
در این شرایط، اصغر فرهادی و سایر هنرمندانی که به این رفتار اعتراض کرده اند، علیرغم رفتار انسان دوستانه ای که مایه افتخار هر ایرانی است، شاید بهتر می بود به جای رفتن به استان مازندران و یا همنشینی با مهاجران افغانی ساکن پایتخت، به کرمان می آمدند؛ هم با افغانهای ساکن کرمان همنشینی می کردند و هم، درد و دل کرمانیها را می شنیدند شاید آن وقت بود که به پاس سی و چند سال مهمان نوازی کرمانی ها، به جای رفتار معترضانه و یا به کار بردن لفظ نژادپرستانه، راه حل دیگری می یافتند.
یک خانه مخروبه سرپناه خانواده ای 40 نفره
باید در کوچه پس کوچه های بافت قدیمی و تاریخی کرمان که همه، میراث اجداد ما هستند، قدم بزنید تا به خوبی در یابید زندگی مهاجران افغانی چگونه می گذرد؛ در هر خانه می توان گفت 20 نفر و یا حتی تعداد بیشتری از افاغنه به طور مشترک زندگی می کنند آن هم بدون حمام و تنها با یک سرویس بهداشتی. زاد و ولد در بین جمعیت افاغنه آمار بالایی دارد؛ هر زن افغانی 9، 10 و یا حتی تعداد بیشتری فرزند دارد آن هم قد و نیم قد. تنها یکی از خانواده های افغان در کرمان است که مرد آن، صاحب 3 زن و 40 فرزند است؛ از این موارد بسیار مشاهده می شود. این بچه ها در این خانه های کاهگلی و مخروبه قد می کشند تا وقتی به سن 8 و 9 سالگی رسیدند، بشوند کارگر و برای خانواده شان درآمدی کسب کنند. همین حالا بیش از 15 درصد جمعیت کارگری استان کرمان را افغانها تشکیل می دهند.
این کارگران افغان تا وقتی هنوز به آن سن و سالی نرسیده اند که بتوانند مثل بزرگترهایشان در دیگر مشاغل فعالیت کنند، معضلی به نام "کودکان کار" را برای کرمان به وجود آورده اند که هنوز امکانات استان و قوانین کشور نتوانسته برای رفع آن چاره ای بیاندیشد.
نگران کننده اینکه درصد زیادی از این بچه های افغان، ابتدایی ترین نکات بهداشتی را رعایت نمی کنند و با سر و وضعی بسیار تا بسیار نامرتب در کوچه ها و خیابانهای این کلانشهر تاریخی کشور رفت و آمد می کنند؛ موهای ژولیده، دست و پای کثیف، لباسهای مندرس و آلوده و بسیاری اوقات با پای برهنه!
خانه های افاغنه هم پر است از انواع مختلف زباله هایی که از گوشه و کنار خیابانها جمع آوری کرده و به نوعی بازیافت روی آن انجام می دهند.
البته افاغنه ای که در محدوده شهر کرمان زندگی می کنند، از لحاظ سطح بهداشت و رفاه با آنها که در حاشیه شهر هستند، قابل مقایسه نیستند. کافی است به یکی از مناطق اطراف شهر سر بزنید؛ خانه های مخروبه ای که سقف هر کدام سرپناه 20 تا 30 و در برخی موارد تعداد بیشتری از افاغنه است. حمام ندارند. حتی برخی آب لوله کشی هم ندارند. تنها یک سرویس بهداشتی در آنجا هست و شاید به همین دلیل است که کوچکترها محدوده های اطراف خانه را به این منظور ترجیح می دهند!
افغانها امکانات درمانی ایرانیان را به خود اختصاص داده اند اما سطح بهداشت را کاهش می دهند
چندی پیش بود که رییس شورای یکی از شهرهای اطراف کرمان که بیش از دو هزار نفر از جمعیتش را افغانها تشکیل می دهند، از این مسئله به شدت اظهار نگرانی کرد و به مهر گفت که بیشتر امکانات بهداشتی این شهر صرف واکسیناسیون و تنظیم خانواده افغانها می شود.
در این خانه ها، افاغنه گاو و گوسفند و مرغ و خروس هم نگهداری می کنند. مردان خانواده ها صبح خیلی زود راهی محل کار خود می شوند که یا گاوداری و مرغداری است و یا کوره آجرپزی و باغ پسته. زنان هم در خانه کار می کنند؛ پسته خندان می کنند برخی هم البته به سوزن دوزی می پردازند.
بچه ها هم که در این محدوده ها، روی زمینهای خاکی، بدون کفش و یا با کفشهای پاره، با سر و روی بسیار تا بسیار کثیف، با گوسفندها بازی می کنند و یا در زباله دانی های اطراف خانه به گشت و گذار می پردازند.
معترضین به کرمان هم بیایند!
معلوم نیست اگر هرکدام از هنرمندان معترض در جریانات اخیر، قرار باشد برای پخش فیلم خود و یا همدردی با این مهاجران چند ساعتی را در خانه های این افاغنه در کرمان سپری کند، آیا حاضر به انجام این کار خواهد شد یا او هم مجبور می شود نژادپرستانه با افاغنه رفتار کند؟!
بدون کنوانسیون مهمان نوازی کردیم و قربانی آسیبهای اجتماعی شدیم
شاید هیچکدام از هموطنان ایرانی، به اندازه کرمانیها آداب و رسوم میهمان نوازی را بلد نباشند. به همین خاطر، مردم کرمان بی آنکه با اصول و کنوانسیون های بین المللی در مورد حقوق پناهندگان آشنا باشند، خوب می دانند که با کسی که به هر دلیل به آنها پناه آورده، چگونه رفتار کنند؛ کرمانیها خانه های خود را به افغانها اجاره می دهند بدون اینکه بخواهند نژادپرستانه با آنها رفتار کنند چون آنها را میهمان خود می دانند، اما وقتی خانواده های افغان زندگی گروهی آن هم در مخروبه ها را ترجیح می دهند، آیا می توان آنها را وادار کرد که در مناطق بالای شهر و در آپارتمانهای شیک زندگی کنند؟
چه بسا اینکه عده ای از آنها، در این مناطق ساکن شده اند بدون اینکه کرمانیها در رفتار خود با آنها مرزبندی داشته باشند. جالب اینکه بسیاری از این مهاجران در کرمان صاحب خانه و ملک و زمین و خودرو هم شده اند!
افغانهای ثروتمند در کرمان
افغانهای ساکن کرمان جزو ثروتمندان این استان هستند؛ رییس شورای شهری که پیش از این به بیان مشکلات شهرشان در خصوص مسایل بهداشتی ایجاد شده از سوی افاغنه پرداخته شد، گفته بود که سرمایه این افراد آن قدر زیاد است که اگر حساب های سپرده خود را ببندند، بانکهای آن منطقه ورشکست می شوند!
کارفرمای افغانی، کارگر ایرانی
حتی او تصریح کرده بود که در حال حاضر جای کارفرما و کارگر در این منطقه عوض شده و بسیاری از افاغنه، کارفرمای نیروی کارگر ایرانی شده اند.
این مسئله به هیچ وجه غیر قابل انکار نیست؛ کرمانیها سالهای سال است که بازار کار خود را در اختیار کارگان افغانی قرار داده اند؛ گفته می شود حدود 20 هزار فرصت شغلی کرمانی ها در تصاحب افغانهاست.
خیلیها بر این باورند که کارگران افغانی در مشاغل سخت مشغول هستند مثل کوره های آجرپزی و یا باغهای پسته و موارد مشابه؛ مگر کسی در اشتغال افاغنه در سایر شغلها اعتراضی دارد؟ مگر نه اینکه در حال حاضر بسیاری از افاغنه در کرمان، کاسب هستند؛ یا پارچه فروشی می کنند یا کفاشی و یا خیاطی و آرایشگری و...؟ افغانهای ساکن کرمان برای خود یک پا معامله گر شده اند و در اطراف شهر کرمان صاحب زمین و ملک و باغ؛ هر چند که سند زمینها به نام ایرانیها است اما در وقع مالک اصلی افغانها هستند.
میهمان نوازی و رفتار انسان دوستانه و اعتماد، بیشتر و بهتر از این که یکی از طلافروشان کرمانی نگهبانی مغازه خود را به یک فرد افغانی می سپارد؟ از این موارد در کرمان بسیار هست.
مدرسه ویژه افغانها در کرمان
در بحث آموزش افاغنه، در اینکه مشکلات بسیاری بر سرراه ثبت نام و مدرسه رفتن فرزندان افاغنه درایران هست، شکی نیست؛ اما بسیاری از معلمان و دانش آموزان کرمانی دارند سال به سال تحصیلی را با افاغنه در یک کلاس و مدرسه می گذرانند. حتی گروهی از فرهیختگان کرمانی، به صورت خودجوش، برای آن دسته از افاغنه که به هر دلیلی قادر به مدرسه رفتن نبوده اند، مدرسه ای را راه اندازی کرده و خیرخواهانه و بدون کوچکترین غرض نژادپرستانه ای آنها را سر کلاس درس نشانده و جدول ضرب و الفبا و سایر چیزها را به آنها می آموزند تا میهمانانشان از یکی از حقوق خود که همان آموزش است، بی بهره نماند. به جز این، آموزش و پرورش استان کرمان هم مدرسه ای ویژه افغانها دارد که دانش آموزان افغانی بتوانند با سایر هموطنان خود، به مدرسه بروند و درس بخوانند.
از سوی دانشگاه علوم پزشکی کرمان هم، سه پایگاه بهداشتی در سطح شهر و حومه تاسیس شده که در آن، خدمات بهداشتی و درمانی به افاغنه ارایه می شود.
وقوع 30 درصد جرایم خشن در کرمان توسط افغانها
اما پاسخ این میهمان نوازی کرمانیها از سوی افاغنه چه بوده است؟
از لحاظ امنیتی، افاغنه غیرمجاز مشکلات بسیاری را برای استان کرمان به وجود آورده اند و مسئولین نظامی و انتظامی استان از این بابت، دل پر دردی دارند؛ در بسیایر از پذونده های جنایی، یک طرف قضیه افغانها بوده اند؛ سال گذشته اعلام شد که 30 درصد جرایم خشن در استان کرمان توسط مهاجران افغانی انجام شده است؛ جرایم وحشتناکی که همیشه تیتر یک صفحه حوادث روزنامه ها بوده است!
افاغنه (البته بیشتر افغانهای غیرمجاز که متاسفانه جمعیت بسیار بیشتری دارند نسبت به مجازها تا جایی که گفته می شود از حدود 200 هزار نفر افغانی ساکن کرمان تنها 85 هزار نفر آنها کارت دارند!) به جز تیغ های تیزی که بر گردن امنیت استان کرمان می گذارند، در حمل و خرید و فروش مواد مخدر هم بسیار فعالانه عمل می کنند. آنها برای عبور محموله های سنگین قاچاق خود، حتما یکی از مسیرهایشان را، راههای استان کرمان در نظر می گیرند.
اپیدمی سرخک؛ تحفه افغانها به کرمانیها
به دلیل عدم رعایت نکات بهداشتی، بیماریهای مسری بسیاری از سوی افاغنه در نقاط مختلف این استان شیوع پیدا می کند. سالک و وبا و... در همین رابطه، مسئولین بهداشت و درمان استان کرمان دو سال قبل شاهد خطری بودند که خوشبختانه از بیخ گوش سلامت ساکنان این منطقه رد شد؛ اپیدمی سرخک در بین افاغنه شیوع پیدا کرده بود که اگر مهار نشده بود، معلوم نبود چه بلایی بر سر مردم می آورد.
مرگ و میر مادران باردار افغان هم به دلیل عدم رعایت مسایل و نکات بهداشتی و پزشکی، نه تنها کرمان، بلکه کشور را متضرر کرده چرا که این، یکی از شاخصهای مهم سلامت اجتماعی، در عرصه بین المللی است. اما با مرگ و میر مادران افغان، تلاشی که سالها کشور برای رسیدن به قله موفقیت، به کار گرفته و برایش هزینه بسیار کرده، بی فایده می شد.
دردسرهای افغانهای شاغل
درست است که افغانها بیشتر در مشاغل خدماتی و کارهایی که طاقت فرسا بوده، مشغول هستند اما آیا اگر یک ایرانی که سواد نداشته باشد و حرفه ای را نداند، جز نگهبانی و کارهای ساختمانی و کلا مشاغل خدماتی جای دیگری می تواند کار کند؟ افاغنه ساکن کرمان اکثریت بیسواد و فاقد هرگونه توانای برای انجام کارهای غیرخدماتی هستند.
از آن طرف، آنقدر افغانها شانه های خود را زیر بار کارهای سخت داده اند که دیگر کرمانیها و افراد بومی این شغلها را به رسمیت نمی شناسند و حاضر نیستند در آن فعالیت کنند. در صورتی که اگرخلاف این وضع رخ داده بود، تا این حد آمار بیکاری در استانی که این همه پتانسیل اشتغال زایی دارد، بالا نمی رفت.
کرمانیها در مهمان نوازی کم نگذاشته اند
اگر قوانین کشور در برخورد با مهاجران افغان مسایلی را نادیده گرفته باشد، مردم کرمان اما در مهمان نوازی از این افراد به نظر نمی رسد چیزی کم گذاشته باشند؛ اما این محبت همیشه یک طرفه بوده است...
کاش اندیشمندان و همه آنها که این روزها در حمایت از افاغنه ساکن ایران تلاش می کنند، از پایتخت دور می شدند و با قلم یک کرمانی درباره آنها فیلمنامه و داستان و گزارش و تحلیل می نوشتند. در اینکه افاغنه در پایین ترین سطح زندگی، روزگار می گذرانند، شکی نیست، اما، نه راه بازگشت آنها به کشورشان بسته است و نه راه پیشرفت و رسیدن آنها به پله های ترقی؛ مگر نه اینکه همین حالا بیش از 10 هزار دانشجوی افغان در ایران در حال تحصیل هستند، مگر نه اینکه اهل فرهنگ و هنر و ادبیات و پزشکان افغان هم اینک بی هیچ تبعیضی و نگاهی نژادپرستانه زیر همین آسمان سکونت دارند؟
اگر بدرفتاری می کنیم چرا غیر مجاز می آیند؟
در کرمان که هیچ ذهنیتی نژادپرستانه و متعصبانه و غرض ورزانه ای در رابطه با این میهمانان وجود ندارد، و این سوال هم همیشه وجود دارد که اگر کرمانیها با مهاجران افغان بدرفتاری می کنند، پس چرا این همه افغانی غیرمجاز و بدون کارت به این منطقه پناه آورده اند؟ دست آخر اینکه چرا مسئولین رده بالای کشور در این موج اعتراضی که ایجاد شده، حرفی نمی زنند، قانونی نمی نویسند و تکلیفی تعیین نمی کنند؟ مسئله این نیست که افغانها در ایران باشند یا نباشد، مشکل تبعات حضور بی برنامه و طولانی مدت آنهاست.
آنها که از مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور دم می زنند آیا تا کنون رفتار قانونمدارانه ایرانی ها را نیز در این کشورها دیده اند آیا می دانند اگر یه تبعه ایرانی غیر مجاز در این کشورها حضور یابد حتی در خود افغانستان با آنها چونه برخورد می شود.
معترضان ساماندهی افغانه در ایران بهتر است بدانند تعداد قابل توجهی از این افغانها غیر مجاز هستند. واژه "غیر مجاز" یعنی افرادی که بدون هیچ گونه توجه به قانون وارد خاک کشور شده اند و هیچ مدرک شناسایی ندارند. مشخص نیست پیش از این چه سابقه اجتماعی و امنیتی دارند و مشخص نیست در آینده چه رفتاری از آنها سر می زند.
کسانی که معترض ساماندهی افاغنه هستند آیا می ادنند تا کنون بیشترین جرایم خشن در استانهای شرقی توسط این افراد صورت گرفته است و چند نفر از شهروندان ایرانی در این راستا متضرر شده اند.
مردم کرمان نیز از مسئولان می خواهند مطابق قانون با مهاجران افغانی برخورد کنند و در اولین فرصت افاغنه غیر مجاز را از استان اخراج کنند و افاغنه مجاز نیز ساماندهی شوند و به تدریج بازار کار، مسکن، سرانه بهداشت و هزاران شاخص دیگر تنها به مردم کرمان اختصاص یابد چرا که در جای جای استان کرمان افرادی بسیار محروم تر از افاغنه زندگی می کنند که شایسته این امکانات هستند.