کد خبر 1210922
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۷:۵۳

القای ناامیدی و ایجاد یأس در بین جامعه و به‌طور خاص نوجوانان و جوانان از سوی فضای مجازی و حتی حقیقی امر قابل کتمانی نیست.

به گزارش مشرق،  دیگر از ساختن فصل‌های تازه یک سریال متعجب نمی‌شویم و آمادگی داریم تا فصل دوم هر مجموعه تلویزیونی ساخته و پخش شود. یکی از سریال‌هایی که تنها سه سال از عمرش گذشته و به فصل چهارم رسیده، «بچه مهندس» است. مجموعه‌ای که سه فصل نخست آن توسط علی غفاری ساخته شد و در یک حرکت بی‌سابقه فصل چهارمش را احمد کاوری ساخت. این تنها تغییر مهم سریال نبود و روزبه حصاری، بازیگر نقش جواد جوادی در فصل سوم به دلیل آنچه «عدم توافق مالی و درخواست‌های خارج از عرف» گفته شد جای خودش را به محمدرضا رهبری داد تا اتفاق عجیب دیگر این سریال هم رخ دهد. تغییر بازیگران یک نقش، پیش از این هم در سریال‌های ایرانی پیش آمده بود که دلیل اصلی‌اش، فوت بازیگر اصلی بود و پس از آن جابه‌جایی‌هایی صورت می‌گرفت. بچه مهندس۴ با این دو تغییر بزرگ و با توجه به زمان اندک ساخته و پخش شد. سریالی که در راستای سیاست‌های تازه شبکه دو سیما و در ادامه مسیر سه فصل قبلی قرار است امید و اعتمادبه‌نفس نوجوانان و جوانان ایرانی را تقویت کند و بیشتر روی شعار «ما می‌توانیم» مانور می‌دهد.


قسمت‌های بچه مهندس۴ از نیمه گذشته است و زمان مناسبی برای بررسی سطح کیفی و فنی آن است اما پیش از آن باید نگاه حاکم بر این نوع از سریال‌ها را شناخت. القای ناامیدی و ایجاد یأس در بین جامعه و به‌طور خاص نوجوانان و جوانان از سوی فضای مجازی و حتی حقیقی امر قابل کتمانی نیست. پس از چند سال انفعال در برابر این پدیده، بالاخره و در چهار، پنج سال اخیر، برخی از مدیران  به این نتیجه رسیدند که باید در برابر این تهاجم مقابله کنند و ساختن سریال‌هایی با موضوع نوجوانان و جوانان و با هدف جذب مخاطب خانواده اولویت اصلی آنها شد. سریال‌هایی مانند «از سرنوشت» و «بچه مهندس» نمونه‌هایی از این تلاش هستند. نوجوانان و جوانانی که شرایط مساعد و مناسبی در کودکی نداشتند و به کمک افراد خیر یا بهزیستی رشد کردند و در این مسیر، موانع و سختی‌های بسیاری را دیدند و تحمل کردند و درنهایت هم به هدف‌شان رسیدند یا درحال رسیدن به اهداف‌شان هستند.


این سیاست به‌طور کلی و روی کاغذ حتما تصمیم درستی است اما مثل همیشه شکل اجرا و نوع رویکرد به آن چندان مورد توجه قرار نگرفت. در کشورهای دیگر و خیلی زودتر فیلم‌ها و سریال‌هایی با موضوع تقویت عرق ملی و تشویق استعدادها ساخته و پخش شد و آنقدر موفق بودند که در سرزمین‌های دیگر هم پخش شدند و عامل ‌انگیزه برای جوان‌های دیگر کشورها هم شدند. آنچه در این سریال‌ها مشترک و وجه غالب بود نگاه دقیق و بدون شعار و همچنین استفاده صحیح از عامل داستانی و درام بود. آنچه که در کارهای داخلی کمتر دیده می‌شود. بچه مهندس ۴ همانند سه فصل قبلی و با وجود برخی ویژگی‌های مثبت در خلق شخصیت‌های ملموس اما به‌شدت از مشکل فیلمنامه رنج می‌برد.

حذف برخی شخصیت‌های قبلی و حضور کاراکترهای تازه منطق روایی خاصی ندارد و با توجه به کمبود زمان، هیچ عمقی به آنها داده نشده است. استفاده بیش از حد از شعار و حرف‌های کلیشه‌ای به‌جای ایجاد حس غرور، مخاطب را عصبی می‌کند یا او را به خنده می‌اندازد. وجود خرده روایت‌های متعدد و همچنین فاصله چند قسمتی بین پرداختن به شخصیت‌های مختلف باعث فاصله گرفتن مخاطب از این سریال و داستان‌هایش می‌شود. گاهی از برخی از شخصیت‌های مهم و اصلی نزدیک به پنج، شش قسمت خبری نمی‌شود و یکدفعه و بی‌دلیل سروکله آنها پیدا می‌شود. شاید اگر کاوری این سریال را خودش می‌نوشت یا با داشتن زمان بیشتری آن را تولید می‌کرد با خروجی متفاوت‌تری روبه‌رو بودیم.

فارغ از نقش کارگردان، اما شرط اصلی موفقیت این نوع از مجموعه‌ها، اصلاح نگاه به مساله امید، جوانان و نوجوانان است. چقدر از تصویری که از جوان‌ها و نوجوانان ایرانی در سریال‌ها ارائه می‌شود منطبق بر واقعیت است؟ به تصویر کشیدن جوانانی که تنها مشکل و دغدغه‌شان ازدواج است و بدون توجه به دسته‌بندی طبقات اجتماعی و سبک زندگی‌شان لباس می‌پوشند و حرف می‌زنند و هدف دارند جز گمراه کردن و آدرس غلط دادن چه عایدی دیگری دارد؟ دوره بیانیه خواندن و شعار دادن در سریال‌ها سال‌هاست گذشته اما همچنان هستند مدیرانی که به این شعارها علاقه دارند و هنوز گمان می‌کنند که این حرف‌ها مخاطب هم دارد.
بچه مهندس ۴ جدا از تغییر کارگردان، بازیگر شخصیت اصلی و همچنین زمان اندک برای ساخت، اما مشکلات و نقص‌های دیگری هم دارد که بزرگ‌ترینش ضعف چشمگیر فیلمنامه و وجود دیالوگ‌های شعاری است. درباره این تغییرات و همچنین شعارزدگی در سریال و مسائل دیگر با احمد کاوری، کارگردان بچه مهندس۴ هم‌صحبت شدیم.

منبع: روزنامه فرهیختگان