کارشناس مرکز پژوهش‌های مجلس گفت: توجه صرف به مذاکره و تعلیق تحریم و برنامه‌ریزی دولت بر این مبنا، اقتصاد ایران را کاملا شرطی کرده است، به طوری که مضرات سیکل تکراری مذاکره و تحریم بیشتر از فواید اندک آن است.

به گزارش مشرق، اقتصاد ایران از سال ۲۰۱۱ به بعد با تحریم‌های اقتصادی مواجه شد که ساختار اجرایی آن نسبت به گذشته هوشمندی و اثرگذاری بسیار بالاتری پیدا کرده بود. در این بین دو رویکرد در مواجهه با تحریم‌های آمریکا در فضای سیاستگذاری داخلی کشور شکل گرفت.

یک رویکرد معتقد بود که دلیل اثرگذاری تحریم‌ها به نقاط ضعف اقتصادی کشور برمی‌گردد. لذا سیاست ایران در مواجهه و مقابله با تحریم‌ها باید بر بی‌اثر کردن اسلحه تحریمی آمریکا از طریق برطرف کردن نقاط ضعف اقتصاد کشور باشد. مثلا اگر وابستگی بودجه دولت به درآمدهای نفتی یکی از نقاط ضعف اقتصاد ایران باشد، تحریم‌ فروش نفت ایران نیز دقیقا بر همین نقطه ضعف متمرکز شده است. لذا دولت ایران اگر به دنبال حذف یا کاهش اثرگذاری تحریم است باید به سمت کاهش وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی با استفاده از سایر ظرفیت‌های بودجه‌ای حرکت کند تا با انجام این کار تحریم‌ها بی‌اثر شود.

رویکرد دیگر معتقد است که دلیل اثرگذاری تحریم‌ها نه به دلیل ضعف‌های داخلی بلکه به دلیل عدم پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد کشورهای غربی است. به بیان دیگر اگر اقتصاد ایران به اندازه کافی با اقتصاد کشورهای اروپایی و آمریکا گره بخورد، دیگر امکان حذف ایران از زنجیره اقتصادی غرب نیست و اساسا امکان اعمال تحریم‌ها بر ایران وجود ندارد.

این رویکرد که توسط دولت یازدهم و دوازدهم نمایندگی می‌شود، معتقد است که اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران هم منوط به برداشته شدن تحریم‌هاست و بدون مذاکره امکان انجام اصلاحات ساختاری وجود ندارد. درحالی که طرفداران رویکرد اول معتقدند، انجام این اصلاحات اساسا ارتباطی به فضای تحریمی یا غیرتحریمی ندارد و پیگیری این راه‌حل‌ها مستقل از فضای تعاملات بین‌المللی ایران بوده و صرفا تحت تاثیر سیاست‌های داخلی دولت است.

در گزارش قبلی با عنوان «سلاح تحریمی آمریکا چگونه از کار می‌افتد؟/ دولت روحانی راهکارهای ضدتحریمی را اجرا نکرد» به بررسی اثرگذاری راهکارهای داخلی در بی‌اثر کردن تحریم‌ها پرداخته شد.

در این گزارش به این موضوع خواهیم پرداخت که آیا مسیر مذاکره و توافق با آمریکا می‌تواند بستری برای لغو تحریم‌ها و انتفاع اقتصادی ایران فراهم کند؟ برای پاسخ به این پرسش و کسب شناخت دقیق‌تر از ساختمان تحریم‌ها با موسی شهبازی غیاثی کارشناس مرکز پژوهش‌های مجلس به گفت‌وگو نشستیم.

مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:

*رویکرد آمریکا اعمال تحریم‌ها به صورت مستمر و بلندمدت و تعلیق آنها به صورت موقتی و زمان‌دار است

سوال اول من درباره ماهیت تحریم‌های آمریکاست، اساسا تحریم چیست و چگونه عمل می‌کند؟ به نظرم بهتر است قبل از تعیین راهبرد مواجهه با تحریم، ابتدا درباره ماهیت تحریم شناختی حاصل شود.

شهبازی: شناخت تحریم و نحوه کارکرد تحریم‌ها موضوع مهمی است که به ما کمک می‌کند در مواجهه با تحریم، راهکارهای درست و کارآیی را ارائه دهیم. تحریم‌ها برخلاف آنچه که در اذهان عمومی تصور می‌شود، دارای زیرساخت‌های قانونی و حقوقی محکم و دقیق در ایالات متحده است. لذا شما می‌بینید که رئیس جمهور آمریکا صرفا مجری قوانین است.

در سال‌های گذشته قوانین مختلف تحریمی علیه ایران در کنگره آمریکا به تصویب رسیده است که عمده این تحریم‌ها مربوط به دوران ریاست جمهوری اوباما بوده است که از جمله آن می‌توان به قانون کاتسا اشاره کرد. در نتیجه بدنه تحریم یک بدنه قانونی و حقوقی در ساختار قانونگذاری آمریکا است و ما نباید این موضوع را صرفا در لایه اجرایی و اقدامات رئیس جمهور آمریکا بررسی کنیم، زیرا مباحث مربوط به تحریم یک لایه قبل از لایه اجرایی دارد و در لایه تقنینی نظام سیاسی آمریکا تدوین و تصویب می‌شود.

اگر بنده می‌گویم تحریم‌ها تحت تاثیر زیرساخت حقوقی و قانونی آمریکا حمایت می‌شود، به این معنا نیست که این تحریم مشروعیت دارد. این حرف باعث سوء برداشت نشود، زیرا اساسا مرجعیت قانونگذاری آمریکا علیه ایران زیرسوال است، بلکه قصد بنده از این توضیحات این بود که علت اعمال تحریم‌ها را به صورت دقیق‌تری بررسی کنیم و فکر نکنیم اجرای تحریم‌ها در حیطه تصمیمات رئیس جمهور آمریکاست نه، این موضوع به تصمیمات کنگره و دستگاه‌های تقنینی آمریکا مربوط است و آمریکا قبل از اعمال تحریم‌ها ابتدا زیرساخت قانونی این موضوع را به صورت محکم و استوار شکل داده است.

زیرساخت حقوقی تحریم‌ها چه تاثیری بر عملکرد تحریم‌های آمریکا علیه ایران دارد؟ ما حدود یکسال پس از اجرای برجام مشاهده کردیم که می‌توانیم نفت بفروشیم، یعنی رئیس جمهور آمریکا ظاهرا دستورات کنگره را نادیده گرفت و مستقلا تحریم‌ها را برداشت.

شهبازی: ببینید وقتی زیرساخت حقوقی تحریم‌ها در مجامع تقنینی آمریکا ایجاد شده است، نهایتا دستورات رئیس جمهور آمریکا صرفا در نقش یک تقویت کننده موج waver عمل می‌کند و برای مدت کوتاهی در اجرای تحریم‌ها به ما تخفیف می‌دهد. همان اتفاقی که در برجام رقم خورد و ما صرفا برای بازه‌هایی ۶ ماهه توانستیم به صورت کنترل شده نفت بفروشیم.

دقت کنید معافیت‌ها و تخفیف‌هایی که توسط رئیس جمهور آمریکا داده می‌شود، معافیت‌هایی زمان‌دار است. یعنی اصل تحریم به لحاظ قانونی و حقوقی سر جای خود باقی می‌ماند و صرفا waverهایی در حوزه‌هایی که دولت آمریکا صلاح می‌داند صادر می‌شود. این زیرساخت‌های قانونی نشان می‌دهد که نگاه آمریکا به تحریم ایران یک نگاه بلندمدت و نگاه این کشور برای اعطای تخفیف تحریم‌ها یک نگاه کوتاه‌مدت است.

البته به دلایل سیاسی ممکن است در برخی از بازه‌ها این تخفیف‌ها را بدهد که در ادامه اشاره خواهم کرد که قصد آمریکا از اعطای این تخفیف‌ها چیست. البته این تخفیف‌ها می‌تواند ناظر به تحلیل آمریکا از فضای سیاسی ایران نیز داده شود، ولی بنده آثار تخریبی این موضوع را در اقتصاد ایران بررسی خواهم کرد.

*چرا مذاکرات برای رفع تحریم هسته‌ای، آب در هاون کوبیدن است؟

در بحث تحریم‌ها، تفکیک‌هایی بین تحریم هسته‌ای، موشکی، حقوق بشر و ... در فضای رسانه‌ای و اذهان عمومی ایجاد شده است. آیا اساسا مذاکره برای رفع یک دسته از تحریم‌ها مثلا تحریم‌های هسته‌ای به انتفاع اقتصادی ایران منجر می‌شود؟

شهبازی: نه اینکه ما به موضوع تحریم به صورت تفکیک‌هایی مثل تحریم هسته‌ای و غیرهسته‌ای نگاه کنیم، کاملا اشتباه است. در نظام‌سازی تحریم‌ها توسط آمریکا باید توجه داشت که تحریم‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای کاملا در هم تنیده شده‌اند و ماهیت غیرزمان‌دار دارند، یعنی همیشه لازم الاجرا هستند. در هم تنیدگی این تحریم‌ها از این جهت است که همزمان یک نهاد یا سازمان یا فرد ایرانی همزمان هم به بهانه هسته‌ای و هم سایر بهانه‌ها مثل حمایت از تروریست و حقوق بشر و موشکی و ... تحریم شده است. به بیان دیگر برچسب‌های مختلف تحریمی دارد.

لذا اگر تنها تحریم‌هایی با برچسب هسته‌ای برطرف شود، مشکل ما حل نمی‌شود، چون همچنان بهانه‌ها و برچسب‌هایِ دیگر برای تداوم اعمال تحریم بر آن نهاد، سازمان و فرد وجود دارد. این موضوع باعث می‌شود که حتی اگر تحریم‌های هسته‌ای در ساختار حقوقی آمریکا هم لغو شود باز هم ما نتوانیم انتفاع اقتصادی برای کشور به دست آوریم، زیرا همچنان زیرساخت مابقی تحریم‌ها باقی است.

منظور شما از درهم تنیدگی تحریم‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای همان استراتژی دولت آمریکا با عنوان «دیوار تحریم‌ها» است که بر مبنای آن همه تحریم‌های هسته‌ای علیه افراد و شرکت‌ها و سازمان‌های ایرانی به دلایل دیگر مثل موشکی، تروریسم و ... نیز به ایران اعمال شده است؟

شهبازی: بله دقیقا. استراتژی دیوار تحریم‌ها یا (Sanction Wall) با هدف درهم‌تنیدگی تحریم‌ها اعمال شده است.

*منافع اقتصادی ایران و آمریکا در بازار جهانی نفت در تعارض با یکدیگر است

آیا اساسا لغو یا تعلیق تحریم‌ها به منافع اقتصادی آمریکا سازگار است؟ یعنی فرضا اگر ایران و آمریکا هیچ تنش سیاسی با همدیگر نداشته باشد، آیا منافع اقتصادی همسویی با یکدیگر دارند؟

شهبازی: استراتژی دفاعی و امنیتی آمریکا با تحریم‌ها عجین شده است، زیرا آمریکا نمی‌خواهد جمهوری اسلامی به عنوان یک بازیگر قوی منطقه‌ای وجود داشته باشد. بنابراین لغو تحریم‌ها یا حتی تخفیف کوتاه مدت در اعمال تحریم‌ها با منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا در تناقض است و این کشور با توجه به ابزارهایی که در اختیار دارد هیچگاه تمایلی به لغو تحریم‌ها و به اصطلاح به زمین انداختن اسلحه تحریمی خود ندارد، مگر اینکه ما با قوی کردن اقتصاد داخلی توازن قدرت ایجاد کنیم.

اعمال تحریم‌ها برای آمریکا نه تنها منافع سیاسی به همراه دارد، بلکه منافع اقتصادی زیادی نیز برای این کشور ایجاد کرده است. یعنی شما فرض کنید به لحاظ سیاسی تمامی مشکلات ایران و آمریکا حل شود، باز هم منافع اقتصادی آمریکا در تحریم ایران است. مثلا شما ببینید همین الان درگیری آمریکا و چین یا آمریکا و روسیه بر سر منافع اقتصادی است و اعمال تحریم‌ها علیه چین و روسیه که ارتباطی مثلا به مواضع سیاسی این دو کشور در ماجرای فلسطین و امثالهم ندارد.

لذا الان تداوم اعمال تحریم‌ها برای آمریکا منفعت اقتصادی دارد که این منفعت با منافع اقتصادی ایران در تعارض است. مثلا در دوره ترامپ وقتی ما تحریم شدیم، مشاهده کردیم که با بازگشت مجدد تحریم‌ها نفتِ آمریکا جایگزین نفتِ ایران در بازار شد. یعنی آمریکا از چند سال قبل برای افزایش تولید نفت برنامه‌ریزی کرده بود و شرکت‌های بزرگ این کشور در این حوزه سرمایه‌گذاری‌های کلان و بلندمدت کرده‌اند.

حال آیا برای آمریکا منفعت اقتصادی دارد که تحریم نفتی علیه ایران را لغو یا تعلیق کند تا دوباره نفت ایران جایگزین نفت آمریکا در بازار جهانی شود؟ کاملا واضح است که این باره منافع ایران و آمریکا در تعارض با یکدیگرند. پس تقابل ایران و آمریکا صرفا جنبه سیاسی ندارد و این دید که ما اگر دست از هسته‌ای بکشیم، تحریم‌ها لغو می‌شود، خیلی ساده‌انگارانه است.

*بازی دو سر باخت آمریکا در رفع تحریم‌های فروش نفت ایران به چین

بحث رفع تحریم‌های نفتی ایران آیا در پازل تقابل آمریکا و چین هم قابل تحلیل است؟ چون برداشتن تحریم‌های نفتی باعث می‌شود که جریان نفت ایران به چین دوباره برقرار شود و این موضوع با تنوع‌سازی مبادی ورود نفت به چین، امنیت انرژی چین را در جنگ اقتصادی با آمریکا افزایش می‌دهد.

شهبازی: اتفاقا در گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر کرده است، نیز به این موضوع اشاره شده است که در تحلیل تقابل آمریکا و چین، این موضوع شما کاملا درست است. در نتیجه در صورت رفع تحریم‌ها نفتی نه تنها نفت ایران دوباره جایگزین نفت آمریکا خواهد شد و آمریکا ضرر می‌کند، بلکه منافع اقتصادی چین نیز تقویب می‌شود و آمریکا دوباره ضرر مضاعف می‌کند. لذا از دریچه مهار چین هم می‌توان به موضوع تحریم نفتی علیه ایران نگاه کرد.

*چگونه «تحریم‌های زبانی» آمریکا مانع از ایجاد روابط ایران و شرکت‌های خارجی شده است؟

آیا صرف لغو کاغذی تحریم‌ها می‌تواند منجر برقراری روابط ایران با شرکت‌های خارجی شود؟

شهبازی: آمریکا در اعمال تحریم‌ها دو نوع رویکرد را در پیش گرفته است تا انتفاع اقتصادی ایران را به حداقل برساند: ۱-رویکرد حقوقی و قانونی ۲-رویکرد غیررسمی و رسانه‌ای و زبانی. تجربه نشان داده است که اگر آمریکا حتی به لحاظ حقوقی هم یک تحریم را لغو کند و یا تخفیف قائل شود، با استفاده از ابزارهای دیگر مثل تهدید سایر کشورها به تعامل با ایران و ترساندن آنها از جریمه‌های سنگین، آنها را از تعامل اقتصادی با ایران برحذر می‌دارد.

همین تهدید کردن کشورها برای عدم انتفاع اقتصادی ایران کافی است. کار سختی هم نیست آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها هر ساله یک شاخص ریسک برای تعامل با ایران محاسبه می‌کنند. لذا اگر آمریکا حتی تحریم‌ها را به صورت کاغذی هم بردارد با هجمه و تهدیدی که علیه کشورها ایجاد می‌کند، شاخص ریسک تعامل با ایران را بالا می‌برد و در نتیجه گشایشی برای ایران حاصل نمی‌شود. با توجه به همه نکاتی که عرض کردم بین رفع تحریم‌ها و انتفاع اقتصادی ایران از رفع‌ تحریم‌ها فاصله بسیار زیادی وجود دارد.  

*چرا در سیکل تکراری مذاکره-تحریم کفه ترازو به سمت معایب سنگینی می‌کند نه مزایا؟

سوالی که در اذهان عمومی پیش می‌آید این است که آیا همین تعلیق مثلا ۶ ماهه تحریم‌ها بر بهبود اقتصاد ایران موثر نیست؟ به هر حال بعد از برجام ما در برهه‌هایی توانستیم نفت ایران را صادر کنیم. شما در اوایل بحث اشاره کردید که این تخفیف‌های تحریمی هم در پازل تحریمی آمریکا تعریف می‌شود. چرا در ترازوی محاسبات شما تعلیق تحریم، کفه معایب بر مزایا سنگینی می‌کند؟

شهبازی: اشاره کردم که تعلیق یا تخفیف تحریم برای بازه‌های زمانی ۶ ماهه انجام می‌شود که این بازه زمانی کوتاه فایده چندانی برای ایران ندارد، زیرا مثلا اگر قرار باشد که شما با شرکت‌های خارجی قرارداد ببندید، هیچیک از آنها حاضر به همکاری ۶ ماهه نیستند، زیرا قراردادها در بازه زمانی بلندمدت تعریف می‌شود.

در حوزه فروش نفت هم به همین صورت است. در بازه‌های زمانی کوتاه که تحریم‌ها تعلیق می‌شود، قطعا هیچ پالایشگاهی با شما قراردادِ بلندمدت امضا نمی‌کند، بلکه به صورت تک محموله‌ای این خریدها انجام می‌شود. لذا شما می‌بینید در این بازه زمانی عملا ما فقط می‌توانیم کمی نفت بفروشیم و باز در دریافت پول آن نیز به روش مرسوم و از طریق بانک‌های جهانی دچار مشکل خواهیم شد.

سوال اصلی این است که ما به ازای این انتفاع اندکی که به دست می‌آوریم چه چیزی را از دست می‌دهیم؟ یعنی عیب این شیوه از تعلیق تحریم چیست؟

شهبازی: مشکل اینجاست که این سیکل اعمال تحریم‌ها و تعلیق آنها، اقتصاد ایران را در حالت شرطی نگه‌داشته است و عملا دست و پای ما را برای انجام اصلاحات ساختاری بسته است. یعنی این شیوه از تعلیق تحریم‌ها در محاسبات مردم و مسئولین تردید ایجاد می‌کند که اصلاحات اساسی اقتصاد ایران که اتفاقا عامل اثرگذاری تحریم‌ها بوده است انجام شود یا نه. که با توجه به اینکه مسئولان عمدتا به دنبال انجام کارهای راحت‌ترند و از طرفی شناخت دقیقی هم نسبت به تحریم‌ها ندارند، به راحتی دل به این تعلیق‌ها می‌بندند. درحالی که این تعلیق‌ها آرامش قبل از طوفان است.

یعنی مسئولین ما خیلی راحت این گونه تصور می‌کنند که مثلا این تعلیق‌های ۶ ماهه پایدار هستند و دوباره مسیر برنامه‌ریزی بر خام‌فروشی نفت و واردات کالاهای خارجی برنامه‌ریزی می‌شود. اما در عمل می‌بینند که مثلا بعد از ۶ ماه تحریم‌ها دوباره برگشت و از طرفی همچنان ان نقاط ضعف اساسی اقتصاد ایران که باعث اثرگذاری تحریم‌ها می‌شود هم پابرجاست، پس کشور دوباره دچار شوک اقتصادی می‌شود.

*آمریکا با تعلیق کوتاه‌مدت تحریم‌ها به دنبال جلوگیری از انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران است

لذا هزینه‌ای که تعلیق موقتی تحریم‌ها در تردید و کاهش عزم مسئولین برای انجام اصلاحات ساختاری مثل اصلاح ساختاری بودجه، اصلاح نظام بانکی، اصلاح نظام مالیاتی، رهایی از خام‌فروشی و ... ایجاد می‌کند خیلی بیشتر فروش چند تک محموله‌ای نفت است. به نظر بنده ما باید مبنای برنامه‌ریزی‌ها خود را با فرض تداوم و ماندگاری تحریم‌ها انجام دهیم کما اینکه آمریکا هم به تحریم‌ها به دید بلندمدت نگاه می‌کند.

به نظر بنده اعطای همان اندک تخفیف‌های تحریمی به ایران نیز نه به دلیل مذاکرات خوب توسط تیم ایرانی بلکه با هدف شرطی کردن اقتصاد ایران توسط آمریکا در دستور کار قرار گرفته است، زیرا آنها می‌دانند که اگر تحریم‌ها را نه به صورت نوسانی بلکه به صورت ثابت اعمال کنند، دولت ایران به ناچار مجبور به انجام اصلاحات اساسی اقتصادی می‌شود که در نهایت اجرای این اصلاحات منجر به بی‌اثر کردن تحریم‌ها خواهد شد. لذا آمریکا با تحریم‌ها بازی می‌کند تا مانع از اجرای اصلاحات در اقتصاد ایران شود و همچنان این تحریم‌ها با موج سواری بر نقاط ضعف اقتصادی ایران موثر باشد.

آیا یک بازه زمانی ۱۰ ساله برای انجام اصلاحات ساختاری زمان کمی است؟ پس چرا از سال ۲۰۱۱ که تحریم‌ها اعمال شده تا کنون، بعد از گذشت ۱۰ سال هیچ اصلاح ساختاری را انجام نشده است و همچنان اقتصاد ایران اثرپذیر از تحریم‌هاست؟ چون دولت با شرطی کردن اقتصاد به تحریم و مذاکره دقیقا در پازل آمریکا بازی کرده است.

*انتفاع اقتصادی ایران از مذاکرات با اعمال شاخص‌هایی عینی و سنجش‌پذیر ممکن می‌شود

شما معتقدید که برای مواجهه با تحریم‌ها باید نقاط ضعفی که منجر به اثرگذاری تحریم‌ها بر اقتصاد ایران شده است را برطرف کنیم. پس اصلاحات ساختاری باید با فرض ماندگاری تحریم‌ها در دستور کار دولت قرار بگیرد که متاسفانه در طول ۸ سال گذشته این اتفاق نیفتاده است، اما استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک هم یکی از ابزارهای ایران است. به نظر شما چه ملاحظاتی در مذاکره باید در نظر گرفته شود تا انتفاع اقتصادی ایران حاصل شود؟

شهبازی: بله، بنده مذاکره برای رفع تحریم را رد نمی‌کنم، زیرا تلاش حقوقی است که باید انجام شود. البته مذاکره‌کنندگان ما نیز باید از پیچیدگی‌ها و ماهیت تحریم شناخت کامل داشته باشند و ساده‌انگارانه پا به عرصه مذاکرات نگذارند. در مذاکرات ما نه تنها نباید به تعلیق تحریم‌ها قانع شویم، بلکه نباید صرفا به رفع کاغذی تحریم‌ها نیز قانع شویم، زیرا در عمل منتفع شدن اقتصادی ایران نیاز به شاخص‌هایی دارد که ما باید متناسب با آن شاخص‌ها در مذاکرات به دنبال اهداف خودمان باشیم.

مثلا صرفا قبول نکنیم که آمریکا تحریم بانکی را بردارد، زیرا ممکن است در روی کاغذ تحریم بانکی را لغو یا تعلیق کند ولی در عمل با تهدید بانک‌ها مانع از تبادلات بانکی ایران شود. لذا ما باید در این بحث شاخصی تعریف کنیم که مثلا آمریکا باید در رفع تحریم‌های بانکی اجازه انجام تراکنش‌های بانکی به میزان حداقل n میلیارد دلار با فلان بانک را بدهد و در غیر این صورت به تعهدات انجام نداده و ما هم به یک گام به عقب برمی‌داریم. همین شاخص‌های عینی می‌تواند در حوزه فروش نفت هم در مذاکرات ذکر شود و ما به ازای انجام تعهدات هسته‌ای برای طرف آمریکایی شرط‌هایی با شاخص‌هایی عینی تعریف شود.

*اقتصاد بیمار ایران با مُسکن‌های آمریکایی درمان نمی‌شود

سوال اساسی این است که آمریکا چرا باید به این شروطِ ایران تن بدهد وقتی دستِ برتر را دارد؟ وقتی اقتصاد ایران ضعیف است، چه عامل قدرت‌آفرینی وجود دارد که مانع از اعمال تحریم شود؟ به نظر شما توازن قدرت منجر به رسیدن ایران به اهدافش در مذاکرات می‌شود یا مثلا مسلط بودن تیم مذاکره کننده به زبان انگلیسی؟

شهبازی: ببینید آن چیزی که برگ برنده ما در مذاکره با آمریکا خواهد بود، قدرت اقتصادی ایران است. در سال‌های متمادی اقتصاد ایران وابسته به نفت بوده است و دولت هیچ وقت به دنبال ایجاد درآمدهای پایدار مالیاتی برای خود نبوده است. تامین بودجه دولت در کشورهای مختلف از طریق نظام مالیاتی آنها انجام می‌شود، درحالی که در ایران اقشار پُردرآمد فرارهای مالیاتی نجومی دارند. پس وابستگی بودجه دولت به درآمدهای حاصل از خام‌فروشی نفت یک معضل جدی است که باعث شده است اقتصاد ایران در مقابل تحریم آسیب‌پذیر باشد.

ما باید یکسری اقداماتی را در سال‌های گذشته انجام می‌دادیم مثلا نظام بانکی، نظام مالیاتی و ... را اصلاح می‌کردیم که این اقدامات اصلاحی نه تنها صورت نگرفته بلکه دولت در جهت تشدید مشکلات هم حرکت کرده است، لذا بیماری‌هایی در اقتصاد ایران شکل گرفته است که باعث ضعیف شدن ما شده است. ببینید اقتصاد ما بیمار است و تعلیق تحریم صرفا به معنای تزریق مُسکن است نه درمان بیماری. تا وقتی بیماری اقتصاد ما درمان نشود، این اقتصاد ضعیف باقی خواهد ماند و به راحتی مورد هجوم ویروس‌های تحریمی قرار خواهد گرفت و آسیب‌پذیر خواهد بود.

از طرفی راهکارهای داخلی نیز برای درمان بیماری اقتصادی ایران وجود دارد، ولی دولت انگار به مُسکن آمریکایی‌ها اعتیاد پیدا کرده است. ببینید در بحث تامین بودجه دولت، کسری بودجه به راحتی از طریق جلوگیری از فرار مالیاتی اقشار پُردرآمد و حذف معافیت‌های مالیاتی و افزودن پایه‌های مالیاتی جدید قابل جبران است.

مردم مشاهده کردند که با اعمال تحریم‌ها قیمت ارز به شدت افزایش یافت. آیا برای حل این مشکل هم راهکار وجود دارد؟

شهبازی: مردم به اشتباه تحلیل می‌کنند که تحریم‌ها باعث افزایش نرخ ارز شده است. عامل اصلی در جهش نرخ ارز به سیاست‌های پولی و بانکی دولت برمی‌گردد. در ۸ سال گذشته نقدینگی موجود در کشور به طور غیرمتناسب با بخش واقعی اقتصاد رشد کرده است. طبیعی است که وقتی در سایه عدم نظارت دولت بر رفتار بانک‌ها حجم نقدینگی بدون پشتوانه تولیدی افزایش می‌یابد، پول ایران نسبت به دلار بی‌ارزش می‌شود. در نتیجه اصلاح نظام پولی و ارزی کشور باید در دستور کار دولت قرار بگیرد.

*تا وقتی با برطرف کردن نقاط ضعف اقتصادی تحریم‌ها را بی‌اثر نکنیم، آمریکا دست‌بردار نیست

خیلی ممنون بابت توضیحاتی که ارائه کردید. به عنوان جمع‌بندی بحث اگر نکته‌ای باقی‌مانده است بفرمایید.

شهبازی: در مجموع تحریم‌ها به پشتوانه قوانین و نظام حقوقی آمریکا شکل گرفته‌اند که رئیس جمهور آمریکا صرفا در لایه اجرایی می‌تواند اجرای تحریم‌ها را برای بازه زمانی کوتاه مدت ۶ ماهه تعلیق کند نه لغو. همچنین اجرای راهبرد «دیوار تحریم‌ها» باعث پیوند زدن تحریم‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای شده است و اساسا تعلیق یا لغو تحریم‌ها صرفا در موضوع هسته‌ای راهگشا نیست، زیرا دقیقا همان تحریم به بهانه‌های دیگر مثل تروریسم و حقوق بشر و موشکی پابرجا خواهد بود.

همچنین فارغ از اختلافات سیاسی ایران و آمریکا، منافع اقتصادی آمریکا در تداوم تحریم‌هاست، زیرا در صورت لغو تحریم‌های نفتی، نفت ایران جایگزین نفت آمریکا در بازار جهانی خواهد شد که این موضوع به ضرر آمریکاست. در بحث مذاکره با آمریکا نیز باید شاخص‌هایی مبنی بر سنجش‌پذیری انتفاع اقتصاد ایران به عنوان شرط گذاشته شود.

البته توجه صرف به مذاکره و تعلیق تحریم و برنامه‌ریزی دولت بر این مبنا، اقتصاد ایران کاملا شرطی کرده است، به طوری که مضرات سیکل تکراری مذاکره و تحریم بیشتر از فواید اندک آن است. راهکار اصلی مواجهه با تحریم حل نقاط ضعف اقتصادی کشور است و تا زمانی که این اصلاحات ساختاری انجام نشود، آمریکا دست برتر را در اعمال تحریم‌ها داشته و همچنان اقتصاد ایران آسیب‌پذیر باقی خواهد ماند.

مصاحبه از : سیداحسان حسینی

منبع: فارس