کد خبر 1221936
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۶:۵۰

روندی که با «نامه‌هایی به دو جناح سیاسی کشور نوشتند و در آن خواستند تا پیرامون انتخابات و تعیین نامزدی که اجماع گروههای سیاسی را برانگیزاند به توافق برسند» شروع می‌شود.

به گزارش مشرق امین فرج اللهی در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: کتاب «صدروز با خاتمی» که در سال ۷۷ منتشر شده، خاطرات بابک‌داد از صد روز همراهی با خاتمی در ایام تبلیغات انتخابات دوم خرداد۷۶ است. داد در بخشی از این کتاب، رفتار سیاسی کارگزاران‌سازندگی که در آن ایام یک گروه نوپای سیاسی هستند را شرح می‌دهد. حزبی که آن زمان تازه تاسیس شده بود و بین هاشمی و اصلاحات در حال انتخاب بود. او می‌نویسد «کارگزاران‌سازندگی در سال ۷۵ فکری جز این نداشتند که در انتخابات روی فرد برنده شرط ببندند. آنها با هدف "ماندن" در صحنه‌ی سیاسی کشور، کار مذاکره با جناحهای قدرتمند سیاسی را آغاز کردند.» 

روندی که با «نامه‌هایی به دو جناح سیاسی کشور نوشتند و در آن خواستند تا پیرامون انتخابات و تعیین نامزدی که اجماع گروههای سیاسی را برانگیزاند به توافق برسند» شروع می‌شود؛ پس از عدم استقبال راست و چپ به حمایت از میرحسین موسوی و دکتر حسن حبیبی می‌رسد. ولایتی هم که آمدنش را به حمایت جامعه روحانیت مبارز مشروط کرده بود؛ وقتی مطمیٔن شد آنها از ناطق‌نوری حمایت می‌کنند به خواسته‌ی کارگزاران نه گفت. 

اواخر دی‌ماه وقتی حسن‌حبیبی که خاتمی آمدنش را مشروط به نیامدن او کرده بود اعلام کرد نمی‌آید؛ حضور خاتمی قطعی شد. اما کارگزاران که خاتمی را مرد بازنده‌ی انتخابات می‌دانستند سراغ محمد هاشمی رفتند. آنها در جلسه با مجمع‌روحانیون هم اعلام کردند صلاح است مجمع از محمدهاشمی حمایت کند. زمستان ۷۵ وقتی هاشمی گفت آمدن برادرش را به صلاح نمی‌داند، همه‌ی امیدکارگزاران ناامید شد. نهایتا پس از کش و قوس فراوان، کارگزاران در فروردین ۷۶ آخرین گروهی بود که به حامیان خاتمی پیوست.

بابک داد در تحلیل نهایی از کارگزاران می‌نویسد: «کارگزاران سازندگی زاییده‌ی مناسبات ناهماهنگ سیاسی کشور در سالهای گذشته هستند و شاید سرزنش آنها در این مقال نگنجد. آنها گروهی هستند که مرامنامه و اصول سیاسی خاصی ندارند و همواره به فکر بزرگترین مساله ذهنی خود هستند: "بودن یا نبودن؛ مساله این است." پس از انتخابات دوم خرداد، کارگزاران سازندگی بیشترین نیروهای مدیریتی را به کابینه و بدنه دولت آقای خاتمی تزریق کردند و به لحاظ اقتصادی دولت وی را با دولت آقای هاشمی ‌رفسنجانی «هماهنگ» کردند.آنها حتی برای مدیریت در شهرستانها نیز نیروهای آماده‌ای داشتند که بلافاصله جذب مسیٔولیت‌ها شدند. چنین بود که کارگزاران سازندگی از پس از انتخاباتی سرنوشت‌ساز، بار دیگر توانستند مساله‌ی «ماندن» خود را حل کنند.»

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.