مشرق - سوال که واضح است و عیان؛ «چگونه باید پاسخ توهین به مقدسات را داد؟» ولی برای پاسخ، باید سراغ کسی رفت که هم آموزههای دینی را بشناسد و هم از زیر و بم رسانهها سردربیاورد. چه گزینهای بهتر از «حجتالاسلام علی سرلک» که سالهاست با حضور در برنامههای مختلف رادیویی و تلویزیونی، چهره خوشصحبت و محبوب رسانهای به حساب میآید.
مسوول نهاد رهبری در دانشگاه هنر غیر از آیات و احادیث، از شعر و مثل به استادی استفاده میکند و برای همینهاست که شنیدن حرفهایش لذتبخش میشود و شنیدنی. در دفتر با صفایش و در فرصت کمی که تا اذان مغرب مانده بود، به یک سبک زندگی جمع و جور رسیدیم. آن هم برای همه مواقعی که کسی انگشت روی یکی از مقدسات ما میگذارد و ما نمیدانیم چطوری با او رفتار کنیم. راهنمایی پر از ریزهکاری و نکات کنکوری.
توهین چی هست؟
رفتاری غیراخلاقی است که از موضع خودخواهی و خود برتربینی شکل میگیرد. قصدش هم تخریب یا تنزل طرف مقابل است.
مقدسات به چه چیزهایی میگویند؟
یعنی اموری که قدسیت و پاکیزگی دارند و تو در برابر پاکی، نباید کاری جز کرنش و تواضع کنی. مقدسات یعنی امور پاک و پاکیزه که این پاکی را از حقیقت بزرگتری به نام حقیقت قدسی حضرت حق دریافت میکنند. جایگاه پدری و مادری برای فرزند جایگاه مقدسی است.
یعنی شما در برابر این جایگاه رعایتهایی بیش از رعایت معمول داری و حریم بیشتری نگه میدارید. یا قدسیتی که پیامبران دارند. در قرآن به ما دستور داده شده است که در پیشگاه پیامبر حتی صدایتان را هم بلند نکنید یا میفرماید آن جور که خودتان را صدا میکنید پیغمبر خدا را صدا نکنید. این حریم دارد.
برای مقدسات مثال هم هست؟
خلاصه اگر موضوعی ریشهاش خدادادی باشد جزو مقدسات هستند و لاغیر؛ مثلا قرآن، پیامبران، اهلبیت(ع)، کعبه، پدر و مادر، خانواده و ... .
اصلا چرا توهینکنندگان از بین این همه موضوع، درست روی مقدسات انگشت میگذارند؟
یکی از تحفههای نامبارکی که در دامن دنیای امروز رشد کرده، این است که نمیخواهد بگذارد «مقدسی» باقی بماند. در این صدای پای مهیب جریان فکری و نگاه دنیاگرانه و انسان محورانه، مقدسات باید محو شوند تا انسان رها شده از حق و حقیقت مجاز باشد به هر اسمی مثل «آزادی» یا به اسم «هر چیز را باید تجربه کرد»، به هر حیطهای بی محابا و بدون رعایت آداب سربکشد. اسمهای خوبی هم میتوان برای این رفتار خطرناک پیدا کرد؛ از شجاعت تا تابوشکنی (که خودشان این را میگویند). در حالیکه انسان به مقدسات نیازمند است.
اینکه با آن متر و معیار، امور قدسی برای جامعهای مثل ما بالا است و در واقع تعدد مقدسات داریم، مشکلی درست نمیکند؟
هر کدام کارکرد خودشان را دارند. مثل رابطه اعضای بدن است، هرچند اعضای زیادی درگیر آن باشند. چون اگر به دین و خانواده و آبرو توهین کنی همه ضرر میکنند. مثل همان کسی میماند که در کشتی فقط زیر پای خودش را سوراخ میکند اما مسلما بقیه هم غرق خواهند شد.
حاج آقا! مرز بین مقدس و خرافه کجاست؟ مرز این اتفاقها آنقدر با هم قاتی شده که انگار قابل تشخیص نیست.
خرافه آن چیزی است که منِ انسان زمینی به آن تقدس میدهم اما مقدسات را خدا میخواهد که حرمت آن حفظ شود. در درجه بعدی بین مقدس و محترم هم فرق است. میشود برای همه چیز احترام قائل شد اما تقدس الهی است. ما به آتش احترام میگذاریم اما چون به معنایی الهی نیست، مثل بعضی ادیان مقدسش نمیدانیم. اگر بخواهیم منبعی جز خدا را فرق این دو بدانیم، تعدادشان مندرآوردی خواهد شد. مثلا میگویند درخت مقدس است چون حاجت داده، در حالی کسی چنین چیزی نگفته.
یا به عنوان مثال دیگر تفاوت حجرالاسود با سنگهای دیگر، آسمانی بودن آن است. این سنگ را خدا خواسته ولی بقیه را به معنایی نگفته. به همین خاطر سنگ، سنگ است ولی آن سنگی را که خدا روی آن دست گذاشته، آن حجرالاسود است. فرق میکند. شاعر گفت «گر انگشت سلیمانی نباشد، چه خاصیت بود نقش نگین را»؛ یعنی نگین وقتی نسبتی با پیامبر پیدا میکند، تقدس دارد وگرنه با بقیه انگشترها که فرقی ندارد.
یک مغلطه دیگری که بعضیها میکنند این است که اینها فقط یک انتقاد است نه توهین و جنبه نقد داشته باشید. اصلا فرق نقد و توهین کجاهاست؟
یکی اصل و آن یکی بدل؛ یکی اصل حقیقت است و آن یکی شکل حقیقت. خیلی وقتها اینها را با هم اشتباه میگیرند.
یعنی در جواب کسانی که میگویند اینها انتقاد است،چی بگوییم؟
اگر رفتاری در قالب گفتوگو یا برخورد مبتنی بر اطلاعات صریح بود و خیرخواهی از بیان و ویژگیهای شخص مقابل برمیخاست؛ معلوم میشود که این نقد است. هر کدام از این عنصرها را نداشته باشد، به وادی مسائل غیراخلاقی کشانده میشود و توهین است.
معیارهای دیگری هم وجود دارد؟
شخصی که توهین میکند نمیخواهد اتفاق بهتری بیفتد. به دنبال اتفاق بدتری است و در واقع روی آتش بنزین میریزد اما شخصی که انتقاد میکند، میخواهد آتش را خاموش کند. فقط اگر ادبیاتش تند باشد، دسترسیاش به آتش دیرتر میشود. سطلهای واژههایی که میریزد، به ریشه آتش نمیخورد. در واقع به اندازه هزینهای که میکند، فایده کافی نمیبرد.
این سب و فحش دادن به ارزشها چه حکمی دارد؟
سب، بدترین نوع توهین است. توهین گفتن بیش از حد نقاط ضعف طرف است و در حقیقت به او فحش میدهیم. فحش دادن به معنای حرف ناروا و زشت زدن به شخصی به قصد تحقیر و از چشم انداختنش است. سبابین بدون تردید حکم ارتداد دارند. حکم مرتد هم که مشخص است.
حرف عدهای این است که با وجود خدا که خودش درباره مقدساتی مانند قرآن گفته خودمان آن را حفظ میکنیم، اصلا چه نیازی به واکنش ماست؟
خدا همه کارهایش را به وسیله اسباب انجام میدهد. یعنی معجزه جاری خدا همین اسباب و عللی است که در طبیعت و عالم هستند. ما باید جنود و سربازان خدا و مجریان تحقق اراده خدای متعال شویم. قلب ما باید ظرف مشیت خدا شود. خدا «انا له لحافظون» هست ولی از همین راهها. این طوری نیست که ما بنشینیم و کارها درست شود. مثل بنیاسرائیل که به حضرت موسی(ع) گفتند تو و خدایت بروید بجنگید، ما اینجا هستیم! این جوری نیست، حساب و کتاب دارد.
حفظ مقدسات روی خود ما هم تاثیر دارد؟
مهمترین اثر حفظ مقدسات آرامش است. انگار انسان همیشه یک بارانداز روحی دارد. جایی که میتواند به آن پناه ببرد.
مگر توهین به مقدسات اثری هم بر خود آن امور قدسی دارد؟ یک تعبیر این است که در اصل گرد و خاک به سمت خورشید میپاشند تا انکارش کنند.
دشمنان درباره مقدسات ما حرص میخورند و نسبت به احترام مومنین به این مقدسات حسادت می ورزند. یکی از کارهای زشتی که انجام میدهند، همین هتک حرمت است. ولی آیهای در قرآن داریم که میگوید شما به خدای کافران توهین مکنید که مبادا آنها به خدای شما توهین کنند.
چون تقدسزدایی کار خیلی آسانی است اما آثار سخت و تبعات دشوار و جبرانناپذیری دارد. در مقابل این تقدسزدایی همه انسانها باور یکسانی ندارند؛ خیلی از مواقع گرایش، جاذبه و احساس باطنی که انسان باید داشته باشد، با این توهینها به هم میخورد. مثلی هست که میگویند کسی کنار جادهای ایستاده بود و میگفت پایم درد میکند و وضع بدی دارم. کسی از اسبش پیاده شد تا به امور او رسیدگی کند. آن شخص از غفلت اسبسوار استفاده کرد و سوار اسب شد و رفت. صاحب اسب گفت برگرد نکتهای را بگویم بعد برو: «تو فقط اسب من را ندزدیدی، اعتقاد من را دزدیدی. من دیگر به هیچ در راه ماندهای کمک نخواهم کرد.» هتک حرمت مقدسات چنین کاری میکند. مثل وقتی که حرمت پدر و مادری جلوی فرزندش شکسته شود؛ دیگر آن هیبتی که این پدر برای پدری کردن نیاز دارد از دست رفته. یک سیلی سه ثانیه زمان میبرد ولی با همین ضربه کوچک غرور سنگین او از بین میرود. به قول شاعر «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت».
به همین خاطر گفتهاند درباره مقدسات حریم نگه دارید و به آداب قائل باشید. اگر مثلا فرزندی بگوید که این پدر و مادر هم کسی است مثل ما، یا نستجیر بالله بگوید این اراجیف درباره حرمت پدر و مادر چیست، این آدم خودش را از فرزندی محروم کرده. امروز ظرفیت فرزندیاش را از دست میدهد و فردا ظرفیت پدری و همسری. حرمت مقدسات کارکرد فوقالعاده تربیتی دارد.
منبع : همشهری
مسوول نهاد رهبری در دانشگاه هنر غیر از آیات و احادیث، از شعر و مثل به استادی استفاده میکند و برای همینهاست که شنیدن حرفهایش لذتبخش میشود و شنیدنی. در دفتر با صفایش و در فرصت کمی که تا اذان مغرب مانده بود، به یک سبک زندگی جمع و جور رسیدیم. آن هم برای همه مواقعی که کسی انگشت روی یکی از مقدسات ما میگذارد و ما نمیدانیم چطوری با او رفتار کنیم. راهنمایی پر از ریزهکاری و نکات کنکوری.
توهین چی هست؟
رفتاری غیراخلاقی است که از موضع خودخواهی و خود برتربینی شکل میگیرد. قصدش هم تخریب یا تنزل طرف مقابل است.
مقدسات به چه چیزهایی میگویند؟
یعنی اموری که قدسیت و پاکیزگی دارند و تو در برابر پاکی، نباید کاری جز کرنش و تواضع کنی. مقدسات یعنی امور پاک و پاکیزه که این پاکی را از حقیقت بزرگتری به نام حقیقت قدسی حضرت حق دریافت میکنند. جایگاه پدری و مادری برای فرزند جایگاه مقدسی است.
یعنی شما در برابر این جایگاه رعایتهایی بیش از رعایت معمول داری و حریم بیشتری نگه میدارید. یا قدسیتی که پیامبران دارند. در قرآن به ما دستور داده شده است که در پیشگاه پیامبر حتی صدایتان را هم بلند نکنید یا میفرماید آن جور که خودتان را صدا میکنید پیغمبر خدا را صدا نکنید. این حریم دارد.
برای مقدسات مثال هم هست؟
خلاصه اگر موضوعی ریشهاش خدادادی باشد جزو مقدسات هستند و لاغیر؛ مثلا قرآن، پیامبران، اهلبیت(ع)، کعبه، پدر و مادر، خانواده و ... .
اصلا چرا توهینکنندگان از بین این همه موضوع، درست روی مقدسات انگشت میگذارند؟
یکی از تحفههای نامبارکی که در دامن دنیای امروز رشد کرده، این است که نمیخواهد بگذارد «مقدسی» باقی بماند. در این صدای پای مهیب جریان فکری و نگاه دنیاگرانه و انسان محورانه، مقدسات باید محو شوند تا انسان رها شده از حق و حقیقت مجاز باشد به هر اسمی مثل «آزادی» یا به اسم «هر چیز را باید تجربه کرد»، به هر حیطهای بی محابا و بدون رعایت آداب سربکشد. اسمهای خوبی هم میتوان برای این رفتار خطرناک پیدا کرد؛ از شجاعت تا تابوشکنی (که خودشان این را میگویند). در حالیکه انسان به مقدسات نیازمند است.
اینکه با آن متر و معیار، امور قدسی برای جامعهای مثل ما بالا است و در واقع تعدد مقدسات داریم، مشکلی درست نمیکند؟
هر کدام کارکرد خودشان را دارند. مثل رابطه اعضای بدن است، هرچند اعضای زیادی درگیر آن باشند. چون اگر به دین و خانواده و آبرو توهین کنی همه ضرر میکنند. مثل همان کسی میماند که در کشتی فقط زیر پای خودش را سوراخ میکند اما مسلما بقیه هم غرق خواهند شد.
حاج آقا! مرز بین مقدس و خرافه کجاست؟ مرز این اتفاقها آنقدر با هم قاتی شده که انگار قابل تشخیص نیست.
خرافه آن چیزی است که منِ انسان زمینی به آن تقدس میدهم اما مقدسات را خدا میخواهد که حرمت آن حفظ شود. در درجه بعدی بین مقدس و محترم هم فرق است. میشود برای همه چیز احترام قائل شد اما تقدس الهی است. ما به آتش احترام میگذاریم اما چون به معنایی الهی نیست، مثل بعضی ادیان مقدسش نمیدانیم. اگر بخواهیم منبعی جز خدا را فرق این دو بدانیم، تعدادشان مندرآوردی خواهد شد. مثلا میگویند درخت مقدس است چون حاجت داده، در حالی کسی چنین چیزی نگفته.
یا به عنوان مثال دیگر تفاوت حجرالاسود با سنگهای دیگر، آسمانی بودن آن است. این سنگ را خدا خواسته ولی بقیه را به معنایی نگفته. به همین خاطر سنگ، سنگ است ولی آن سنگی را که خدا روی آن دست گذاشته، آن حجرالاسود است. فرق میکند. شاعر گفت «گر انگشت سلیمانی نباشد، چه خاصیت بود نقش نگین را»؛ یعنی نگین وقتی نسبتی با پیامبر پیدا میکند، تقدس دارد وگرنه با بقیه انگشترها که فرقی ندارد.
یک مغلطه دیگری که بعضیها میکنند این است که اینها فقط یک انتقاد است نه توهین و جنبه نقد داشته باشید. اصلا فرق نقد و توهین کجاهاست؟
یکی اصل و آن یکی بدل؛ یکی اصل حقیقت است و آن یکی شکل حقیقت. خیلی وقتها اینها را با هم اشتباه میگیرند.
یعنی در جواب کسانی که میگویند اینها انتقاد است،چی بگوییم؟
اگر رفتاری در قالب گفتوگو یا برخورد مبتنی بر اطلاعات صریح بود و خیرخواهی از بیان و ویژگیهای شخص مقابل برمیخاست؛ معلوم میشود که این نقد است. هر کدام از این عنصرها را نداشته باشد، به وادی مسائل غیراخلاقی کشانده میشود و توهین است.
معیارهای دیگری هم وجود دارد؟
شخصی که توهین میکند نمیخواهد اتفاق بهتری بیفتد. به دنبال اتفاق بدتری است و در واقع روی آتش بنزین میریزد اما شخصی که انتقاد میکند، میخواهد آتش را خاموش کند. فقط اگر ادبیاتش تند باشد، دسترسیاش به آتش دیرتر میشود. سطلهای واژههایی که میریزد، به ریشه آتش نمیخورد. در واقع به اندازه هزینهای که میکند، فایده کافی نمیبرد.
این سب و فحش دادن به ارزشها چه حکمی دارد؟
سب، بدترین نوع توهین است. توهین گفتن بیش از حد نقاط ضعف طرف است و در حقیقت به او فحش میدهیم. فحش دادن به معنای حرف ناروا و زشت زدن به شخصی به قصد تحقیر و از چشم انداختنش است. سبابین بدون تردید حکم ارتداد دارند. حکم مرتد هم که مشخص است.
حرف عدهای این است که با وجود خدا که خودش درباره مقدساتی مانند قرآن گفته خودمان آن را حفظ میکنیم، اصلا چه نیازی به واکنش ماست؟
خدا همه کارهایش را به وسیله اسباب انجام میدهد. یعنی معجزه جاری خدا همین اسباب و عللی است که در طبیعت و عالم هستند. ما باید جنود و سربازان خدا و مجریان تحقق اراده خدای متعال شویم. قلب ما باید ظرف مشیت خدا شود. خدا «انا له لحافظون» هست ولی از همین راهها. این طوری نیست که ما بنشینیم و کارها درست شود. مثل بنیاسرائیل که به حضرت موسی(ع) گفتند تو و خدایت بروید بجنگید، ما اینجا هستیم! این جوری نیست، حساب و کتاب دارد.
حفظ مقدسات روی خود ما هم تاثیر دارد؟
مهمترین اثر حفظ مقدسات آرامش است. انگار انسان همیشه یک بارانداز روحی دارد. جایی که میتواند به آن پناه ببرد.
مگر توهین به مقدسات اثری هم بر خود آن امور قدسی دارد؟ یک تعبیر این است که در اصل گرد و خاک به سمت خورشید میپاشند تا انکارش کنند.
دشمنان درباره مقدسات ما حرص میخورند و نسبت به احترام مومنین به این مقدسات حسادت می ورزند. یکی از کارهای زشتی که انجام میدهند، همین هتک حرمت است. ولی آیهای در قرآن داریم که میگوید شما به خدای کافران توهین مکنید که مبادا آنها به خدای شما توهین کنند.
چون تقدسزدایی کار خیلی آسانی است اما آثار سخت و تبعات دشوار و جبرانناپذیری دارد. در مقابل این تقدسزدایی همه انسانها باور یکسانی ندارند؛ خیلی از مواقع گرایش، جاذبه و احساس باطنی که انسان باید داشته باشد، با این توهینها به هم میخورد. مثلی هست که میگویند کسی کنار جادهای ایستاده بود و میگفت پایم درد میکند و وضع بدی دارم. کسی از اسبش پیاده شد تا به امور او رسیدگی کند. آن شخص از غفلت اسبسوار استفاده کرد و سوار اسب شد و رفت. صاحب اسب گفت برگرد نکتهای را بگویم بعد برو: «تو فقط اسب من را ندزدیدی، اعتقاد من را دزدیدی. من دیگر به هیچ در راه ماندهای کمک نخواهم کرد.» هتک حرمت مقدسات چنین کاری میکند. مثل وقتی که حرمت پدر و مادری جلوی فرزندش شکسته شود؛ دیگر آن هیبتی که این پدر برای پدری کردن نیاز دارد از دست رفته. یک سیلی سه ثانیه زمان میبرد ولی با همین ضربه کوچک غرور سنگین او از بین میرود. به قول شاعر «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت».
به همین خاطر گفتهاند درباره مقدسات حریم نگه دارید و به آداب قائل باشید. اگر مثلا فرزندی بگوید که این پدر و مادر هم کسی است مثل ما، یا نستجیر بالله بگوید این اراجیف درباره حرمت پدر و مادر چیست، این آدم خودش را از فرزندی محروم کرده. امروز ظرفیت فرزندیاش را از دست میدهد و فردا ظرفیت پدری و همسری. حرمت مقدسات کارکرد فوقالعاده تربیتی دارد.
منبع : همشهری