کد خبر 1228714
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۴۹

در این نمایش حس کردم صحنه باید گوشه‌ای از منزل مادر شهید ضرغام باشد.نماد آدم‌های پاکی باشند که روزی یک گردان را تشکیل دادند، از مملکت دفاع کردند و بعد هر کدام شهید شدند. این پارچه‌ها ابتدا جمع می‌شود.

به گزارش مشرق،با باز شدن دوباره تئاترها، این روزها تماشاخانه ایرانشهر میزبان نمایشی متفاوت به نام «سگک» است که به زندگی شهید شاهرخ ضرغام می‌پردازد. در نمایش «سگک» مهم‌ترین اتفاق را می‌توان صداقتی دانست که گروه نمایشی برای ارتباط با مخاطب به کار بسته‌اند. شهدا را در اکثر نمایش‌ها و فیلم‌ها، انسان‌هایی معنوی دیده‌ایم که از بدو تولد نورانی خلق شده و از هر ویژگی انسانی مبرا هستند. این شعارزدگی در آثار دفاع مقدس باعث جبهه‌گیری مخاطب شده و مانعی بر سر ارتباط او با اثر قرار می‌دهد. شهدا انسان بوده‌اند با همه اشتباهات و خطاهای انسانی، اما در مهم‌ترین لحظه زندگی، سرنوشت‌سازترین تصمیم را گرفته و جان خود را برای دفاع از ایران و اسلام گذاشته‌اند.

«سگک» نمایشی است که این روزها، واقعیتی دیگر از شهدا را به تصویر می‌کشد؛ واقعیتی دور از کلیشه‌های رایج، جسور و البته دوست‌داشتنی. «شاهرخ ضرغام» بی‌شک یکی از دوست‌داشتنی‌ترین و متفاوت‌ترین شهدایی است که تابه‌حال در یک اثر نمایشی به آن پرداخته شده است. در این میان، گفت‌وگویی با عوامل این نمایش داشته و از ویژگی‌های به صحنه بردن شخصیت یک شهید صحبت کرده‌ایم. «رضا بهرامی»، کارگردان نمایش «سگک» در گفت‌وگو با «صبح‌نو» در رابطه با این اثر نمایشی چنین می‌گوید:
 
چه شد که تصمیم گرفتید نمایش «سگک» با محوریت زندگی شهید ضرغام را روی صحنه ببرید؟


مدتی است احساس می‌کردم قهرمان و اسطوره در جامعه ما از یادها رفته است؛ به همین دلیل، وقتی قصه شاهرخ ضرغام را که کهبد نوشته بود خواندم، خواستم ادای دینی در این‌باره انجام دهم. به نظرم شاهرخ ضرغام یک قهرمان است و جامعه ما به قهرمان نیاز دارد. در همه شرایط، وقتی جامعه را رصد می‌کنیم قهرمانان کمی می‌بینیم و به همین دلیل است که شناسنامه درستی برای یک زندگی درست نداریم. در دوره‌ای پدرها و مادرها برای ما قهرمان بودند اما در نسل جدید کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شود که مانند دوره‌های قبل به پدر و مادر به چشم یک اسطوره نگاه کند و به نظرم این موضوع می‌تواند زنگ خطری جدی باشد. جامعه امروز ما به اسطوره و قهرمان‌پروری نیاز دارد تا بتواند خودش را نجات دهد.
 
 

این نمایش با  توجه به موضوع آن، چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر کارهای شما متفاوت می‌کند؟


برای من تئاتر، تئاتر است. من تئاتر کودک، تئاتر عروسکی، تئاتر خیابانی و صحنه‌ای کار کرده‌ام. وقتی قصه شاهرخ ضرغام را خواندم برایم مهم بود که بتوانم آن را روی صحنه ببرم. ما تئاتر کار می‌کنیم و در قالب مشخصی هم این کار را انجام می‌دهیم. هملت و مکبث هم شخصیت‌های انسانی هستند که کاریزما و کنش و واکنش خاصی دارند که برای تولید درام و تاثیرگذاری روی افراد لازم است. من با این رویکرد جلو رفتم و قصدم کار کردن روی زندگی یک شهید به‌منظور جلب حمایت از هیچ ارگانی نبود. خوشبختانه من زیر بیرق هیچ سازمان و ارگانی نیستم، مستقل کار می‌کنم و تمام هزینه‌های این نمایش را هم خودم پرداخته‌ام.
 
بازخوردها به این نمایش با محوریت شهید ضرغام چگونه است؟


بازخوردها به نمایش به لطف خدا خوب است اما گاهی برخی مسائل بی‌ربط به هم مرتبط می‌شوند. مثلا شاهرخ ضرغام با حضور شخصیتی به نام امام خمینی تغییر کرده است. دلیل پررنگ بودن نام امام در نمایش ما جهت دادن به باورهای دیگران نیست، بلکه این بخشی از زندگی شاهرخ ضرغام است که من در آن دخیل نبوده‌ام. او با امام آشنا شده و همین آشنایی باعث می‌شود زندگی‌اش دگرگون شود. تمام عیاشی و لجبازی‌ها را کنار می‌گذارد، به جنگ می‌رود، گردانی از لات‌های ایران درست می‌کند تا از خاکش دفاع کند. هدف من نشان دادن این واقعیت‌ها بود و متاسفانه برخی دوستان برداشت اشتباه از این موضوع کرده‌اند.
 
 

به نظر شما، این برداشت اشتباه یا جبهه‌گیری غلط علیه کارهای ارزشی و دفاع مقدس از کجا نشات می‌گیرد؟


همه این‌ها به مدیریت غلطی بازمی‌گردد که مسوولان فرهنگی در کل ایران داشته‌اند. آن‌ها نتوانستند این موضوعات را درست میان مردم جا بیندازند و با رویکردهای غلط ‌کاری کردند که مردم به‌ویژه نسل جدید این موضوع را پس زده و باورپذیری اثر برایش دشوار شود.


زمانی که اسمی از یک شهید در نمایش می‌آید، مخاطب فکر می‌کند همان کارهای کلیشه‌ای را قرار است ببیند که مسوولان فرهنگی به غلط جا انداخته‌اند. شهدا را انسان‌هایی نورانی نشان می‌دهند که از روز اول نورانی بوده و گویی هیچ گناهی نداشته‌اند. شما حتی وقتی زندگینامه حر را می‌خوانید، می‌بینید بخش زیادی از عمرش را در جنگ یا عیاشی گذارنده اما یک لحظه با امام حسین؟ع؟ آشنا شده و متحول می‌شود. نمی‌توانیم بگوییم همه کسانی که در کنار امام‌حسین؟ع؟  بودند از اول نورانی و مقدس بودند. انسان جایز الخطاست، می‌تواند هزار راه برود و با هزار آدم آشنا شود. گاهی به سمت خوبی می‌رود و گاهی به سوی بدی اما می‌تواند تغییر کند.
 
آیا خانواده‌این شهید هم به دیدن سگک نشسته‌اند؟


نه متاسفانه. مادر شهید ضرغام برایم در این درام بسیار حائز اهمیت بود و سعی کردم در این نمایش کمی جهان‌شمول‌تر عمل کرده و از دید تمامی مادرهای منتظر او را نشان دهم. ایشان متاسفانه در سال88 فوت کردند و گویا شاهرخ تنها فرزندشان بود که شهید شد.
 
طراحی صحنه این اثر در جشنواره مقاومت برگزیده شد. کمی از این طراحی متفاوت و تاثیرگذار بگویید.


طراحی صحنه باید کارآمد باشد و نمایش را جلو ببرد. من به همه طراحان صحنه احترام می‌گذارم اما هیچ‌گاه نتوانستم ذهنیتم را به آن‌ها منتقل کنم. در هنگام کارگردانی ناخودآگاه طراحی صحنه در ذهنم شکل می‌گیرد و به همین دلیل در تمامی کارها خودم این وظیفه را به‌عهده می‌گیرم. در این نمایش حس کردم صحنه باید گوشه‌ای از منزل مادر شهید ضرغام باشد. حیاط منزل شاید حوضی داشته و رختی به بند آویزان است. پس طراحی را به این سمت بردم که پارچه‌ها و ملحفه‌ها می‌توانند نماد آدم‌های پاکی باشند که روزی یک گردان را تشکیل دادند، از مملکت دفاع کردند و بعد هر کدام شهید شدند. این پارچه‌ها ابتدا جمع می‌شود و در نهایت به کفن تبدیل می‌گردد.
 
در انتها اگر صحبتی با مسوولان، مدیران و اهالی تئاتر دارید می‌شنویم.


دوست دارم وزیر جدیدی که دوره ریاست‌جمهوری جدید می‌آید نگاه خاص و بهتری به هنر و هنرمندان تئاتر داشته باشد. امیدوارم در این روزهای کرونایی دوستان و به‌ویژه مسوولان فرهنگی تشریف بیاورند و بدانند که سالن‌های تئاتر باز است تا با حضورشان از نمایش ما و دیگر نمایش‌های روی صحنه حمایت کنند.