کد خبر 1235718
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۴۰۰ - ۰۰:۲۷

مرد جوان که به اتهام قتل خواهرش در بازداشت به سر می‌برد می‌گوید تلاش‌هایش برای ترک دادن وی ثمری نداشته و سرانجام او را هنگام مصرف مواد در حمام خانه به کام مرگ کشانده است.

به گزارش مشرق، ساعت‌۲۲ شامگاه یک‌شنبه سی‌ام خرداد امسال قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری‌۱۲۱ سلیمانیه از مرگ مشکوک دختر جوانی در خانه‌شان با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی راهی محل شد.

تیم جنایی در محل حادثه طبقه چهارم ساختمان مسکونی با جسد دختر ۲۸‌ساله‌ای به نام پروانه داخل حمام روبه‌رو شدند که کنار او وسایل استعمال مواد مخدر هم بود.

قتل پرستار

مأموران پلیس ابتدا احتمال دادند که دختر فوت شده بر اثر مصرف مواد مخدر به کام مرگ رفته‌است، اما در تن‌پیمایی از وی با آثار ضرب و جرح و شیاری دور گردنش روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت پروانه در درگیری با فرد یا افرادی بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است.

از سوی دیگر تحقیقات کارآگاهان جنایی نشان داد پدر و مادر پروانه در یکی از شهرهای مرکزی ایران زندگی می‌کنند، اما مقتول که پرستار بیمارستانی است از چند سال قبل به خاطر کارش به تهران آمده و همراه برادر جوانش حسام در این خانه با هم زندگی می‌کرده‌اند.

در حالی که معاینات پزشکی قانونی در محل حادثه نشان می‌داد دختر جوان حدود ساعت‌۷ تا ۷:۳۰ عصر به قتل رسیده‌است، مأموران پلیس در تحقیقات از همسایه‌ها دریافتند برادر مقتول ساعت‌۷:۳۰ از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است.

اظهارات دوست مقتول

دختر جوانی که موضوع را به مأموران پلیس خبر داده بود، گفت: پروانه پرستار بیمارستانی در تهران بود که به خاطر ارتباط کاری‌مان با هم دوست بودیم. او همراه برادرش در این خانه زندگی می‌کرد و تنها بود و به همین خاطر من هر از گاهی برای دیدنش به خانه‌اش می‌آمدم و او هم به خانه ما رفت و آمد می‌کرد. قرار بود امروز عصر برای انجام کاری با هم بیرون برویم که ساعتی قبل با او تماس گرفتم که قرارمان را یادآوری کنم، اما پروانه به تلفن من جواب نداد. او تلفن خانه‌اش را هم جواب نداد که به برادرش زنگ زدم و او هم تلفن مرا جواب نداد. نگران شدم و به در خانه‌اش آمدم و هر چقدر در زدم کسی در را باز نکرد و از طرفی هم همسایه‌هایش می‌گفتند که صدای او و برادرش را تا بعدازظهر داخل خانه شنیده‌اند. آن‌ها گفتند برادرش چند ساعت قبل از خانه بیرون رفته‌است، اما پروانه را ندیده‌اند که از خانه خارج شود. در حالی که نگران او شده‌بودم، عموی پروانه هم به در خانه او آمد و گفت حسام گفته پروانه حالش بد است. پس از این با پلیس و آتش‌نشانی تماس گرفتیم و درخواست کمک کردیم.

ردپای قاتل

عموی مقتول هم گفت: دو برادرزاده‌ام در این ساختمان زندگی می‌کردند و من هم گاهی به آن‌ها سر می‌زدم تا اینکه ساعتی قبل حسام با من تماس گرفت و در حالی که نگرانی در صدایش موج می‌زد گفت بیرون از تهران است و فهمیده پروانه در خانه حالش بد شده و از من خواست به خانه‌شان بروم و جویای حال دختر برادرم شوم. خیلی نگران شدم، چون پروانه به تلفن‌های من جواب نداد که به سرعت به خانه‌شان آمدم و وقتی مأموران آتش‌نشانی در را باز کردند با جسد او داخل حمام روبه‌رو شدم.

بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد مقتول و برادرش از مدتی قبل با هم اختلاف داشته‌اند به طوری‌که همسایه‌ها بارها صدای درگیری و مشاجره‌های لفظی آن‌ها را شنیده‌اند. از سوی دیگر مشخص شد آخرین فردی که پس از حادثه از خانه خارج شده حسام بوده است. به همین خاطر این احتمال برای مأموران قوت گرفت که حسام خواهرش را به قتل رسانده‌است.

بنابراین مأموران پلیس حسام را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند.

اعتراف به قتل

در حالی که تحقیقات برای دستگیری مظنون ادامه داشت کارآگاهان پلیس‌آگاهی ساعت‌۵ صبح روز دوشنبه سی‌ویکم‌خرداد پس از گذشت هفت‌ساعت از حادثه موفق شدند در یک قرار صوری متهم را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کنند.

متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و به قتل خواهرش اعتراف کرد. قاتل با اظهار پشیمانی از حادثه مرگباری که رقم زده بود مدعی شد که خواهرش معتاد بوده و به همین دلیل او را به قتل رسانده است.

متهم در ادامه به دستور قاضی محمدجواد شفیعی برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.

گفتگو با متهم

حسام چه شد که خواهرت را به قتل رساندی؟

هیچ کسی دوست ندارد خواهرش را به قتل برساند. او اعتیاد داشت و به خاطر اعتیادش با او درگیر شدم و نمی‌خواستم او را بکشم، اما در درگیری به صورت اتفاقی به قتل رسید.

یعنی اختلاف دیگری نداشتید؟

نه، من خواهرم را دوست داشتم و می‌خواستم او به زندگی عادی‌اش برگردد.

چرا او را ترک ندادی؟

من وقتی فهمیدم خواهرم معتاد شده‌است خیلی تلاش کردم او را ترک دهم، اما او قبول نمی‌کرد. هر روز او را التماس می‌کردم و پروانه هم بهانه می‌آورد و امروز و فردا می‌کرد. او وقتی دید من به خاطر این موضوع خیلی ناراحت هستم سعی می‌کرد پیش من مواد مصرف نکند، اما من متوجه می‌شدم و از کار او خیلی ناراحت بودم. چون می‌دانستم هم زندگی‌اش را خراب می‌کند و هم آبروی ما را پیش بستگانمان می‌برد. به همین خاطر اصرار داشتم او ترک کند و حتی چند باری هم با هم مشاجره لفظی کرده بودیم.

درباره روز حادثه توضیح بده.

آن روز وقتی دیدم قصد دارد مواد مصرف کند دوباره با هم درگیر شدیم و خواستم مانع او شوم که فهمیدم به حمام رفته و در حال تزریق مواد است. خیلی عصبانی شدم و یک لحظه کنترلم را از دست دادم که با او درگیر شدم. او شروع به داد و فریاد کرد و من هم به خاطر اینکه همسایه‌ها متوجه سر و صدای ما نشوند گلویش را گرفتم و فشار دادم که ناگهان فهمیدم نفس نمی‌کشد.

بعد چه شد؟

خیلی ترسیده بودم و از طرفی هم پشیمان شده‌بودم که از خانه بیرون آمدم و حیران و سرگردان داخل کوچه و خیابان بودم و درباره حادثه فکر می‌کردم. عذاب وجدان رهایم نمی‌کرد که با عمویم تماس گرفتم و گفتم پروانه در خانه حالش بد است و از او خواستم به خانه‌مان برود و به او سر بزند.

چرا خودت را به پلیس معرفی نکردی؟

من چند ساعتی داخل پارک و بوستان‌ها چرخیدم و بعد هم خودم تصمیم گرفتم به اداره پلیس بروم که دوباره با عمویم تماس گرفتم و با او به اداره پلیس رفتم و به قتل خواهرم اعتراف کردم.

حرف آخر.

خیلی پشیمان هستم و شرمنده خانواده‌ام شدم.

منبع:روزنامه جوان