سرویس فرهنگ و هنر مشرق - آخرین بررسیها و ارزیابی نشان میدهد، هسته مدیریت تئاتری در دولتهای یازدهم و دوازدهم حسن روحانی نشان میدهد افراد تاثیرگذار و حاشیهساز این حوزه، مثل گروه ۱۰ و سایر فعالان مرتبط مدیریتی، در صدد بازیابی خود در دولت آتی هستند، به همین دلیل نگاهی دوباره به رخدادهای تاریخی و مشی مدیریتی مدیران تئاتری در هشت سال گذشته ضرورت پیدا میکند.
تئاتر عرصهای است که از منظر نگاه کلان امنیت ملی و سیاسی برای مدیران دولتی ارزش و اعتبار چندانی ندارد و اغلب مدیران سیاسی کشور با این نگرش بسیار سادهانگارانه به عرصه تئاتر مینگرند که این عرصه چون مخاطب چندانی ندارد ، نظارت بر این حوزه از اهمیت چندانی برخودار نیست. در صورتیکه در ۴۰ سال گذشته اغلب بازیگران و کارگردانان سینما، محصول حوزه تئاتر هستند و از منظر امنیت ملی با استناد به گزارشهای فراوان میتوان اثبات کرد که سفارتخانههای خارجی برای جریان سازی راه سادهتری را انتخاب کردهاند و به سراغ هستههاو تشکلهای تئاتری میروند و حوزه تئاتر به سرچشمه قابل تاملی برای دگریسی زیربنایی در فضای فرهنگی کشور شده است.
قادر آشنا که هم اکنون مدیرکل اداره هنرهای نمایشی است، همان مدیری است که در دولت دوم احمدینژاد این سمت را بر عهده داشت با اینکه در این سالها، مدیران بسیاری در سمتهای مختلف سکانداری و هدایت عرصه تئاتر کشور را برعهده گرفتند، در واقع مدیران تئاتری اتوبوسی وارد ارشاد شدند و اتوبوسی از این عرصه رفتند و هیچ تغییر شگرفی در عرصه مدیریتی تئاتر طی هشت سال گذشته صورت نپذیرفت.
با استقرار دولت یازدهم بعد از گذشت ۴ ماه از حضور «علی مرادخانی» در معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تاریخ ۱۷ دیماه سال ۹۲، طی ۳ حکم جداگانه از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم، حسین طاهری به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی، پیروز ارجمند به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی و مجید ملانوروزی به عنوان مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی معاونت هنری منصوب شدند.
چالشهای درون سازمانی در معاونت هنری و وزارت ارشاد و اختلاف سلیقهها در روند برگزاری جشنواره تئاتر فجر در۱۷ دیماه سال ۹۲ خودنمایی کرد و با حکم معاون هنری وزیر ارشاد اسماعیل عالیزاد دبیر سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از سمت خود برکنار شد و قادر آشنا که تا دقایقی قبل حسین طاهری را به عنوان جایگزین خود در ادارهکل هنرهای نمایشی شناخته بود، به عنوان دبیر جشنواره سی و دوم تئاتر فجر منصوب شد. هجمه وسیعی توسط مافیای ۱۰ نفره تئاتر علیه اسماعیل عالیزاد ،دبیر قبلی جشنواره، شکل گرفت و تغییر عملی شد.
روز دوشنبه ۲۳ دیماه ۹۳ جلسه تودیع و معارفه قادر آشنا و حسین طاهری با حضور علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد در سالن کنفرانس مجموعه تئاتر شهر برگزار شد. در آن جلسه قطبالدین صادقی و حمیدرضا نعیمی نیز حضور داشتند و گلایههایی به حضور حسین طاهری به عنوان مدیری که آشنایی با تئاتر نداشت مطرح کردند. مرادخانی طاهری را از تلویزیون به ارشاد آورد. فرمول انتخاب مدیران وزارت ارشاد از میان مدیران تلویزیونی،رویه اشتباهی بود که در زیرمجموعههای وزارت ارشاد دولتهای حسن روحانی باب شد.
با انتصاب طاهری اعتراضات به تدریج در بدنه مدیریتی شکل گرفت وبا استعفای اتابک نادری از مدیریت تئاترشهر، ابراهیم گلهدار زاده از انجمن هنرهای نمایشی ایران،کنارهگیری شهرام کرمی از دبیری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همراه بود. جدال مرضیه برومند با حسین طاهری در نشست رسانهای جشنواره تئاتر کودک و نوجوان، آتش زیرخاکستر را در مورد دوران مدیریت طاهری شعلهور کرد و حضور توام با اعتراض شهرام نوشیر در دفتر تئاتر خیابانی اداره کل هنرهای نمایشی زمینه افزایش تنش راچند برابر کرد.
جشنواره سی و سوم تئائر فجر نیز چند ماهی بلاتکلیف بود و در سال ۱۳۹۳ دبیری نداشت و استعفای مهدی شفیعی معاون مالی مدیرکل اداره هنرهای نمایشی بر این تنشها افزود. حسین طاهری در حالی که هیچگاه متوجه نشد، «مافیای ۱۰ نفره تئاتر» و مدیران تمامیتخواه این حوزه با حاشیه سازی و تنش افزایی، با کنار زدن او، قصد دارند گزینه مدنظر خود را جایگزین کنند.
مرادخانی تن به این خواسته داد و «اردشیر صالحپور»، دبیر سی و سومین دورۀ جشنوارۀ بین المللی تئاتر فجر با حکم «علی مرادخانی»، معاون امور هنری به سرپرستی «اداره کل امور هنرهای نمایشی» منصوب و جانشین «حسین طاهری» شد که عمر مدیریتیاش از مرز دو سال عبور نکرد. صالحپور نیز از همان ابتدا مدیر موقتی و مشخص بود که مدیر مهمتری روی کرسی اداره کل هنرهای نمایشی خواهد نشست.
بیشتر بخوانید:
با افزایش حواشی و تئاترهای که روی صحنه میرفت و جنجال میآفرید، به نظر میرسید معاونت هنری همچنان علاقهمند است این حواشی در حوزه تئاتر ادامه پیدا کند، مثل حواشی کنسرتها که زمینه مظلومنمایی برای دولت دوم روحانی بود. بالاخره ساعت شنی اردشیر صالحپور به آخرین قطره خود رسید و مهره اصلی منصوب شد.
«مهدی شفیعی» به عنوان «مدیرکل مرکز امورهنرهای نمایشی» برگزیده شد. تصاویر مراسم معارفه شفیعی نشان میدهد تمام افرادی که مخالف مدیریت طاهری و صالحپور بودند، حالا برای بیعت با این مدیر در مراسم انتصاب او گرد هم آمدند و یکی از باشکوهترین مراسم معارفهها برای شفیعی برگزار شد.
عمده چهرههای تئاتری که استعفاء داده بودند، با حکم شفیعی در سمتهای ویژهای منصوب شدند.در این مراسم هنرمندان و مسوولانی چون مرضیه برومند، حسین پاکدل، قطبالدین صادقی، ایرج راد، داود فتحعلی بیگی، هادی مرزبان، علیرضا نادری، محمود عزیزی، نادر برهانی مرند، رحمت امینی، یونس آبسالان، مریم معترف، محمدحسین ناصربخت، امیر دژاکام، یونس آبسالان، اتابک نادری، شهرام کرمی، یعقوب صدیقجمالی، حمیدرضا نعیمی، حمید پورآذری، سیداشرف طباطبایی، شهرام نوشیر، پیمان شریعتی و ... حضور داشتند.
اما حواشی و جنجالها در محتوای آثاری که روی صحنه میرفت، تمام ناشدنی بود و عمر مدیریت جنجالی مهدی شفیعی در مقام مدیر کل را کوتاه کرد. این اتفاق و تغییر مکرر معاونان وزیر و مدیرکلهای زیر مجموعه مختلف دولتهای یازدهم و دوازدهم تکرار شد.
بحث مجوزهای بیهوده در زمان شفیعی حاشیه بسیار مهمی بود. اجراهای هنرجویی در این دوران بشدت افزایش یافت و یک مدل نسلسازی مشکوک در تئاتر رخ داد. در غفلت «مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری» و «انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس» این نسلسازی شدت یافت. چون دو نهاد مذکور ازتربیت استعدادهای تئاتری سرباز زدند، اغلب گروههای جوان تئاتری که مجوز اجرا دریافت میکردند، از آموزشگاههای خصوصی ساختار شکن میآمدند و در سالنهای حرفهای اجرا داشتند و این نسلسازی بشدت مخاطرات فراوانی به همراه داشت و شاید سادهترین بازتاب این اهمال در حوزه اعطای مجوز این بود که بسیاری از هنرجویان آن دوره در شرایط کنوی، ادعای بازیگری حرفهای تئاتری و کارگردانی تئاتر را دارند و اهالی تئاتر از این موضوع بشدت ناراضی بودند.
سال ۱۳۹۷ برای اهالی تئاتر در حالی آغاز شد که به دلیل حواشی سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر مهدی شفیعی از سمت خود عزل شد و شهرام کرمی جایگزین او شد. فرهاد مهندسپور مدیریت مسلطی در این جشنواره نبود و در انتخاب فاحشی، آروند دشتآرای مدیر بخش بینالملل این جشنواره، با دعوت یک چهره جنجالی ، یک بمب بزرگ رسانهای را منفجر کرد. تنهایی پر هیاهو ،برداشتی آزاد از رمانی با همین نام از بهومیل هرابا به صورت پرفورمنس و با حرکات موزون (رقص)، توسط افشین غفاریان اجرا و کارگردانی شد، فراری فتنه ۸۸ که در بخش بینالملل این جشنواره با دعوت آروند دشتآرای به ایران آمده بود، به جای آنکه تبدیل به برگ برنده این جشنواره شود، به آخرین صفحات تاریخچه عمر مدیریتی مهدی شفیعی تبدیل شد.
درباره افشین غفاریان بیشتر بخوانید:
سه هزار نفر از فعالان تئاتری در حمایت از شفیعی و ابقای او در سمت مدیرکلی اقدام به جمعآوری امضا کردند، اما شفیعی در ۲۵ اسفند ماه در یادداشتی از پایان عمر مدیریتی خود در این سمت خبر داد و به فاصله کوتاهی با حکم سیدضیاء هاشمی به خبرگزاری ایرنا رفت و کمتر از یکسال به عنوان سرپرست موسسه مطبوعاتی ایران (روزنامه ایران) معرفی شد.
اما دوران مدیریت شهرام کرمی دست کمی از سایر مدیران دولت «تدبیر و امید» نداشت و کرمی تدبیری اتخاذ نکرد تا این فضای ملتهب و بشدت سیاسی تئاتر را مهار کند و در نهایت استعفا کرد تا قادرآشنا مدیر کل دوران احمدی نژاد پس از هشت سال غیب دوباره روی کرسی مدیریتی سابقش بازگردد ، مدیری که آمده تا در دولت بعدی نیز روی این کرسی بماند و فضای تئاتری به یک مدیریت استمراری پرتنش همچنان مبتلا باشد.
اما ماجرای دیدار رایزن فرهنگی آلمان با سه مدیر ارشد تئاتری کشورمان در یک میزانسن عجیب بر ناتوانایی شهرام کرمی صحه گذاشت. در دیدار کرمی، برهانی مرند، سعید اسدی با رایزن فرهنگی آلمان، یوستوس کمپر با حالتی تحکم آمیز به سه مدیر ارشد برای جشنواره تئاتر فجر میگوید : تا سه هفته آینده پیشنهاد های خودمان را معرفی خواهیم کرد و برایمان سرعت عمل در پاسخ دهی شما اهمیت دارد. (درج یافته در گزارش خبرگزاری مهر)
این میزانسن تحقیرآمیز با این عبارت پراز عتاب و با حالتی دستوری، عزت ملی مدیریت تئاتر کشور را به چالش کشید. شهرام کرمی با انتشار متنی مسئله اصلی را منحرف کرد و در آن متن اشاره کرد که این دیدار به بهانه برداشتن تحریمها انجام شده است.
بیشتر بخوانید:
حمایت شهرام کرمی از افکار مخالف نظام در تئاتر
شارلاتانیزم «نمایش بداهه» با حمایت تهیهکننده حامی همنجسگرایان! +عکس
«یعقوبی» که با آثار سیاستزدهای نظیر «زمستان ۶۶» (ضد جنگ هشت ساله) و «یک دقیقه سکوت» (با موضوع قتلهای زنجیرهای) و «نوشتن در تاریکی» (با موضوع فتنه ۸۸)، در سال ۹۱ در اعتراض به سیاستگذاری معاون هنری وقت،حمید شاهآبادی، به کانادا مهاجرت کرد. وی پس از بازگشت به ایران، در باب مسائلی همچون همجنسگرایی و روزهخواری و لزوم نبود حجاب در تئاتر ، گفت وگویی سیاسی را در سایت اختصاصیاش منتشر کرد و همزمان با این اظهار نظرها از خفقان ساختگی حاکم گفت. اما با حمایت معاون وقت هنری وزارت ارشاد، اجرای دو نمایشنامهی همزمان او («هیولاخوانی» و «دلسگ») در دو سالن دولتی «تئاتر شهر» و «ایرانشهر» موید این خفقان مورد ادعای یعقوبی بود.
محمد یعقوبی تا زمان خروجش از ایران برای دولت یازدهم دردسرهای فراوانی ایجاد و تولید کرد و دولت یازدهم با خروج یعقوبی از ایران نتوانست وضعیت را متوازن و متعادل نگاه دارد، چون یعقوبیهای خوشخیمتر دیگری همچون حسین پارسایی، آرش اشاداد،صحرا فتحی، آروند دشتآرای، شهرام گیل آبادی و ... ، برای مدیریت دولت در عرصه تئاتر حاشیه تولیدمیکردند.
با انتشار عکسهای او کمی در اثر یک کنکاش مشخص شد که نام قبلی او در فعالیتهای وبلاگیاش در خارج از کشور آرش اشاداد است و عکسهای قدیمی او با پگاه آهنگرانی این مسئله را اثبات کرد. «اشاداد» یکی از فعالان عرصه مجازی در فتنه ۸۸ و یک چهرههای شناخته شده وابسته به جریان معارض بود. بعدها مشخص شد این جوانی که عرصه برای او فراهم شده و به سادگی میتواند نمایشنامههای بیضایی را روی صحنه ببرد و از مزیتخاص سالنداران استفاده کند، محمدرضا فخرآور، برادر امیرعباس فخرآور است که با حمایت خاص مدیران دولتهای یازدهم و دوازدهم روی صحنه رفته است.
حسین پارسایی کارگردان تئاتر دیماه سال94 با حکم حجتالله ایوبی رئیس سابق سازمان سینمایی بر صندلی اداره کل دفتر نمایش خانگی تکیه زد. این انتصاب با حواشی فراوانی همراه بود. سیاستهای نسجیده نظارتی پارسایی در اعطای مجوز به سریال شهرزاد، تولید مجموعههای دنبالهدار در شبکه نمایش خانگی را باب کرد. پارسایی دبیری شورای سیاستگذاری تماشاخانه ایرانشهر را نیز همزمان بر عهده گرفت و نمایشهایی که در دوره دبیری او روی صحنه رفتند عمدتا حاشیه ساز شدند.
نمایش «نماینده ملت تا نمایش «دیگری» به کارگردانی بهاره رهنما که مصداق بارز ترویج و تبلیغ همنجسگرایی بود و یا روایت ضد اخلاقی نمایش «ولپن» به کارگردانی مهدی کوشکی و همچنین و همچنین اشاعه پوچگرایی در جامعه ایرانی در نمایشی با عنوان «بوف نهچندان کور» با کارگردانی محمدعلی سجادی و یا هجویه سخیف، نازل «پالت» به کارگردانی محمد حاتمی تنها نمونهها دمدستی هستند که موید سوء تدبیر در شیوه مدیریتی پارسایی است. اوج این بیتدبیری اعطای مجوز به سریال ساختار شکن ممنوعه است که با حواشی فراوانی مواجه شد.
او با اجرای «الیور توئیست» رکورد گران قیمت ترین بلیت تئاتر را به نام نمایش خودش ثبت کرده بود. پارسایی با بینوایان قرار رکورد خودش را در گران ترین بلیت نمایش افزایش داد و از ۱۲۰ هزار تومان به بلیتی ۲۵۰ هزار تومان رساند.پارسایی به عنوان یک چهره فرهنگی در حوزه مدیریت در دولتهای نهم و دهم شناخته شد اما کارنامه مدیریتی ساختار شکنی در دولتهای یازدهم و دوازدهم از خود باقی گذاشت.
بیشتر بخوانید:
بیشتر بخوانید:
بیشتر بخوانید:
اهالی تئاتر که از بیشترین حمایتهای دولتی برخودار بودهاند، چگونه میتوانند ادعای همراهی با مردم را داشته باشند. بیشترین کمکهای دولتی که مصداق رانت دارد همواره نصیب هنری شده که نمیتواند هزینههای اولیهاش را بازگرداند و اهالی خانه تئاتر همواره دستشان به سوی دولتها و حاکمیت دراز است.
در میان حجم بیانیههای منتشر شده فعالان و اصناف مختلف تئاتری علی الخصوص در طراحی و نگارش بیانیههای آبان ۹۸ و سقوط هواپیمای اوکراینی، عبارتهای «همراهی با مردم»همچنان به درستی تحلیل نشده است. اهالی تئاتر که از بیشترین حمایتهای دولتی برخودار بودهاند، چگونه میتوانند ادعای همراهی با مردم را داشته باشند. بیشترین کمکهای دولتی که مصداق رانت دارد همواره نصیب هنری شده که نمیتواند هزینههای اولیهاش را بازگرداند و اهالی خانه تئاتر همواره دستشان به سوی دولتها و حاکمیت دراز است. اما شهرام گیلآبادی که از قدح حاکمیتی بیشتر نوشیده است، در این شرایط هیچگاه به اهرم بازدارنده بیانیهنویسان برای آرام شدن فضای تئاتری کشور نشد و سید محمد مجتبی حسینی جایگزین علی مرادخانی در چالشهای فراوان مدیریت تئاتری، همچون سید عباس صالحی نقش نظارهگر را دارند.
بیشتر بخوانید:
آخرین تحرک اعضای خانه تئاتر تجمعی بیهوده در مقابل مجلس شورای اسلامی است. با توجه به اینکه مسائل صنفی خانه تئاتر هیچ ارتباطی به مجلس ندارد، این نهاد نمیتواند سند بالادستی برای تسهیل امور اهالی تئاتر را مصوب کند. این نمایش ابزورد خانه تئاتر با مدیریت شهرام گیلآبادی چه آوردهای برای او به همراه داشته است؟
با این حال امید میرود که دولت آینده با شناسایی دقیق کانونهای بحرانزا مانع اشتعال دوباره باروتهایی شود که در محتوا آثار نمایشی و در متن جریان مدیریتی تئاتر قابل اشتعال است.