کد خبر 124620
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۳

یکی از فرزندان یک اسیر فلسطینی که 13 سال را در زندان‌های مخوف رژیم صهیونیستی گذرانده به نقل خاطرات پدرش پرداخته و می‌نویسد: پدرم زندان‌های اسرائیلی را گورهایی برای زندگی می‌نامد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس "شهد ابوسلامه"، فرزند یک اسیر فلسطینی که 13 سال از بهترین سالهای جوانی‌اش رادر زندان‌های مخوف رژیم صهیونیستی گذرانده به نقل خاطرات پدرش در مجله "انتفاضه" پرداخته و می‌نویسد: پدرم زندان‌های اسرائیلی را گورهایی برای زندگی می‌نامد.

وی می‌افزاید: 27 سال پیش چشمان پدرم پس از 13 سال تحمل زندان‌های اسرائیلی بار دیگر خورشید را دیدند. پدرم در 20 مه 1985 آزادی خویش را بار دیگر بدست آورد.

*هفت بار به حبس ابد محکوم شدم!

پدرم با لبخند برای من تعریف کرد که "من به هفت بار حبس ابد به علاوه 10 سال محکوم شده بودم و فکر می‌کردم که زندان "نفحا" گور ابدی من خواهد بود.

وی 13 سال را چندان طولانی نمی‌داند زیرا در برابر حبس ابدی که قرار بود در صورت عدم توافق تبادل اسرا میان اسرائیل و فلسطینیان طی کند، چیزی به حساب نمی‌آید. به خاطر نمی‌آورم که پدرم هرگز از ربوده شدن باارزش‌ترین سال‌های جوانیش در زندان شکایت و یا ناراحتی کرده باشد.

 

 وی معتقد است که آن سالها گنج وی، دلیل فرهنگ و خاطرات قوی‌اش، شخصیت قدرتمندش، دوستان صمیمیش و دلیلی برای آن است که وی ارزش زندگی را بداند. من همیشه به این مسئله افتخار کرده‌ام که دختر چنین پدری هستم و همیشه این احساس را خواهم داشت. وی تلفیقی از تجربه و دانش است.

* شیخ احمد یاسین نیز در جریان تبادل اسرا در 27 سال پیش آزاد شد

داستان تبادل اسرا از آنجایی آغاز شد که "احمد جبریل" از جبهه مردمی برای آزادی فلسطین سه سرباز اسرائیلی به نام‌های "یوسف گراف"، "نسیم سالم" و "هزی شای" را به تلافی هزاران زندانی فلسطینی که توسط اسرائیل بدون هیچ دلیلی ربوده شده بودند، به اسارت گرفت. دو طرف پس از مذاکراتی طولانی توافق کردند که اسرائیل 1250 زندانی را در ازای این سه سرباز آزاد کند. نام پدر من نیز در این توافق ذکر شده بود و خوشبختانه وی آزاد شد. در میان زندانیانی که آزاد شدند "کوزو اوکاموتو"، فعال طرفدار آزادی ژاپنی که به حبس ابد و همچنین "شیخ احمد یاسین"، رهبر حماس که به 13 سال زندان در سال 1983 محکوم شده بودند، به چشم می‌خوردند.

* دنیا به هزاران اسیر فلسطینی در زندان‌های اسرائیل توجهی نمی‌کند

تاریخ دوباره تکرار می‌شود. 18 اکتبر سال گذشته ما رخداد تاریخی مشابهی را که شامل تبادل "گلعاد شالیت"، سرباز اسرائیلی دستگیر شده توسط مقاومت شهر غزه بر بالای یک تانک می‌شد، تجربه کردیم. در زمان پدرم نیز همانند دوران کنونی همان سر و صدایی که در اثر اسارت شالیت رخ داد درباره سه سرباز اسرائیلی اتفاق افتاد و این در حالی بود که به هزاران اسیر فلسطینی که در پشت میله‌های زندان‌های اسرائیلی بودند توجهی نمی‌شد و این تنها اعضای مقاومت بودند که همیشه اسرائیل را مجبور به برآورده کردن برخی درخواست‌ها درباره زندانیان فلسطینی می‌کردند.

هنگامی که من درباره این حوادث و واکنش رسانه‌های بین‌المللی به آنها عمیقا فکر می‌کنم، از بی‌عدالتی موجود در این جهان عصبانی می‌شوم. چرا باید جهان بر سر آزادی شالیت و سه سرباز اسرائیلی توافق کند در حالی که هزاران زندانی سیاسی فلسطینی در زندان‌های اسرائیلی به سر می‌برند و انواع خشونت‌ها و شکنجه را تحمل می‌کنند و دنیا نسبت به آنها بی‌توجه است؟

* روح پدرم همیشه با دوستانی است که در زندان‌های اسرائیل رنج می‌کشند

پدرم داستان آزادی‌اش را در حالی که اشک‌هایش را کنترل می‌کند، برای من گفت. وی به نقاشی که روی دیوار اتاقش است، زل می‌زند، نقاشی که در دوران اسارتش از شکوفه‌هایی در داخل سیم‌های خاردار کشیده شده است. وی می‌گوید: "من نمی‌توانم لحظه‌ای را که یکی از رهبران مقاومت در زندان اسامی افراد آزادشده را خواند، فراموش کنم."

 

به گفته پدرم در میان زندانیان فردی به نام "عمر القاسم" حضور داشت که یکی از رهبران جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین محسوب می‌شد. از القاسم خواسته شده بود که فهرست اسامی آزادشدگان را بلند بخواند. وی در ابتدا بسیار هیجان‌زده بود و فکر می‌کرد که او نیز آزاد خواهد شد. هر لحظه که وی نامی را می‌خواند فریاد خوشحالی دیوارهای زندان را می‌لرزاند. ناگهان حالات چهره وی تغییر کرد و دیگر صحبتی نکرد زیرا متوجه شده بود که نام وی در میان اسامی قرار ندارد. این نوعی شکنجه روانی محسوب می‌شد که رئیس زندان علیه وی انجام داده بود. اما القاسم هیچ فرصتی به رئیس زندان برای مسخره کردن وی نداد و وی سریعا آرامش خود را بدست آورد و به سلول خود رفت تا به مقاومتش ادامه دهد.

متاسفانه، وی پس از 22 سال مقاومت، غرور و شکوه در سلولی تنگ و دهشتناک به شهادت رسید. اشک‌های خوشحالی و ناراحتی با هم تلفیق شده بودند. زندانیان آزادشده از بدست آوردن دوباره آزادیشان خوشحال بودند اما از این مسئله ناراحت بودند که دیگر زندانیان را در آن مکان آلوده که هرگز آفتاب به آن نمی‌تابید، رها می‌کردند. پدرم می‌گوید: "ما همانند یک خانواده بزرگ و شریک همه چیز یکدیگر بودیم. ما همگی با مسائلی سر و کار داشتیم که به منظور مبارزه برای آنها متحد شده بودیم. گرچه من اکنون آزادم اما روحم همیشه با دوستانی خواهد بود که هنوز در آنجا رنج می‌کشند."

* زندانیان فلسطینی شهدای زنده هستند

پدر من همیشه می‌گوید که "زندانیان شهدای زنده هستند". وی همچنین زندان اسرائیل را "گورهایی برای زندگی" می‌نامد. بیایید با هم متحد شده و از همه راههای ممکن برای کمک به 4653 زندانی سیاسی فلسطینی کمک کنیم تا سال‌های کمتری را رنج بکشند. اکنون این مسئولیت همه ماست که این افراد را با زندانبانان جنایتکارشان تنها نگذاریم. آزادی آنها پیروزی انسانیت خواهد بود.