کد خبر 1252621
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۹

دولت جدید به ریاست حاج‌آقای رئیسی با گفتمان عدالت توانسته رأی اکثریت رأی‌دهندگان را جلب نماید. ازاین‌جهت لازم است با دقتی مضاعف هم از تصویر شکل‌گرفته صیانت شود و هم در ارتقاء تصویر درست و بجا عمل شود.

به گزارش مشرق، مصباح‌الهدی باقری، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام طی یادداشتی نوشت: ادراک بشر از برخوردهای دائمی‌اش با موضوعات مختلف، از آغاز خلقت وجود داشته و بههمین جهت به تصویرسازی از هر آنچه با آن مواجه می‌شود، می‌پردازد اما در دهه‌های اخیر با ورود رسانه‌های جمعی چه در قامت مونولوگ و چه بعداً به‌صورت دیجیتال و بعدازآن، قدرت گرفتن رسانه‌ها و شبکه‌های تعاملی و اجتماعی، این تصویرسازی و ادراک بخش عمده‌ای از زندگی انسان‌ها را اشغال نموده و قضاوت‌ها و تصمیمات بعدی‌شان را شکل داده است. درواقع، هر فرد تبدیل به یک رسانه و رسانه‌ساز شده است و جنگ تصاویر و ادراکات، سنگین‌ترین، پُرحجم‌ترین و تحیرآفرین‌ترین جنگ معاصر شده است. این مهم تا جایی پیش رفته که رقابت اصلی به‌جای واقعیت، به حوزه ادراک و تصویرسازی از آن واقعیت منتقل‌شده است. بعضاً حتی این دو (واقعیت و تصویر) در جنگی دائم و مستمر، رو در روی هم عرض‌اندام می‌کنند.

 از آنجا که حوزه تصویرسازی حوزه‌ای بی‌نهایت است، فلذا جنگ و رقابت اغلب در زمین ادراکات و تصویرسازی‌هاست و به‌شدت روی هر تصمیم بعدی هم مؤثر جلوه می‌نماید. این موضوع در مورد حکومت‌ها و دولت‌ها که به دنبال ارتقاء سطح اعتماد عمومی و افزایش سرمایه اجتماعی هستند، به‌عنوان یکی از دستورکارهای همیشگی موردتوجه و عنایت است. در کشور ما این مهم چند برابر اهمیت پیدا می‌کند چراکه یکی از مهم‌ترین جبهه‌های جنگی تصویرسازی روی الان ایران معاصر ساخته‌شده و هرروز با مدل و آرایشی تازه، وجهه جدیدی از این جنگ و تخاصم رو می‌شود. طمع دشمنان در مورد ایران اسلامی آن‌قدر بالاست که حالا آن را تبدیل به یکی از آزمایشگاه‌های امتحان سلاح‌های تصویرساز و ادراکی‌شان کرده‌اند و نسخه‌های بکر و تازه‌ای از تولیدات (بخوانید شیادی‌های) رسانه‌ای خود را در ایران رونمائی می‌کنند.

با آمدن دولت جدید به ریاست حاج‌آقای رئیسی، امیدهایی برای افزایش سرمایه اجتماعی شکل‌گرفته است. مهم اینکه دولت ایشان با گفتمان عدالت توانسته رأی اکثریت رأی‌دهندگان را جلب نماید. ازاین‌جهت لازم است با دقتی مضاعف هم از تصویر شکل‌گرفته صیانت شود و هم در ارتقاء تصویر درست و بجا عمل شود. قابل‌ذکر اینکه عدم دقت در ایجاد تصویر درست، نه‌تنها برای این دولت خسارت‌زا است بلکه تصویر انباشته‌ای که در طول دهه‌های اخیر با بی‌مبالاتی در اذهان شکل‌گرفته را تقویت می‌نماید. برآیند آن تصویر انباشته، نرخ متوسط مشارکت مردم در انتخابات بود که هشداری جدی مبنی بر توجه به نیازها و مطالبات مردم را گوشزد می‌نماید. بدیهی است اقدامات به‌هنگام و عملکرد ملموس و مؤثر همچنان جایگاه تعیین‌کننده‌ای دارد اما لازم است به بعد تصویرساز دولت هم در کنار آن توجه شایسته شود و کنار گذاردن هرکدام به نفع دیگری، نوعی اهمال غیرقابل‌بخشش را در این شرایط حاد رقم می‌زند. برای این مهم نکات زیر لازم الرعایه است:

اول: شخص اول اجرائی کشور بشدت زیر ذره‌بین افکار عمومی است. تمام مطالبات و انتظارات انباشت شده در طول سالیان، توجه زیادی را روانه شخص رئیس‌جمهور محترم کرده است. شاید مهم‌ترین ویژگی حاج‌آقای رئیسی این باشد که او نمی‌تواند نمایش بازی کند و مثل برخی روسای جمهوری پیشین، بازیگر باشد و کارگردانی و بازیگردانی شود. این البته حُسن بسیار برجسته‌ای است که مردم با شخصیتی ساخته‌وپرداخته نور و دکور و دکوپاژ سروکار ندارند بلکه با خود خود خود یک رئیس‌جمهور بدون بزک‌های مرسوم رسانه‌ای و تصویری سروکار دارند و می‌توانند مستقیم و بدون روتوش با او تعامل و دیالوگ برقرار کنند.

دوم: لایه اول اطراف رئیس‌جمهور شامل همه‌کسانی که بیشترین ارتباط و درگیری تصویرساز را با ایشان دارند به‌شدت باید همین احتیاط را پیشه کنند. رئیس دفتر و معاونین و وزرا به ترتیب در این لایه، نگاه‌ها را به خود دارند. هرگونه آسان‌گیری در حرکات و سکنات و فعل و انفعال‌ها هزینه‌ای سنگین و بعضاً غیرقابل جبران بهمراه دارد.

سوم: لازم است دولت روحانی حسابرسی شده، تحویل گرفته شود. متأسفانه بی‌انضباطی دولت کنونی و مدیریت نامنسجم و متشتت این دولت در حوزه‌های مختلف، مجموعه‌ای وصله و پینه‌ای از نظامات مختلف را برجای گذارده است که اگر به‌دقت ماترک آن درست و سرراست تحویل گرفته نشود و در سرجایش به مردم گزارش داده نشود، همه خسارت‌ها در جیب دولت فعلی به‌عنوان تعهدات سررسید شده محاسبه می‌گردد. لذا ارائه تصویر درست (و نه با شاخص بازی!! های گمراه‌کننده) ازآنچه تحویل داده می‌شود یک ضرورت بدون اغماض است و اطلاع‌رسانی درست و دقیق آن در مواعیدش، یک واجب.

چهارم: دسترسی به مردم و دسترسی مردم به دولت نباید حالت نمایشی و شو به خود بگیرد. مردم باید احساس کنند دیده و شنیده می‌شوند. البته اینکه همه نیازهایشان تأمین گردد در پرتو این ارتباطات می‌تواند حالت منطقی به خود بگیرد. اینکه سامانه‌هایی برای ارتباط برقرار شود خوب است اما اینکه این‌ها فقط یک‌طرفه مطالبات و نیازها و ممساله‌ها را دریافت کنند و نتوانند پاسخگو باشند، بشدت در میان‌مدت مأیوس‌کننده و موجب اقول اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت و نظام می‌شود.

پنجم: کارگزاران باید در میان مردم باشند و خود را در پستوهای برج عاج‌نشینی پنهان و دور از دسترس نکنند. ازاین‌جهت حضور بی‌واسطه در میان مردم و احساس تعامل نزدیک باید به یک متاع آسان تبدیل شود. ارزش‌آفرینی‌های کاذب برای این نوع تعامل‌های ساده و صمیمی و بی‌واسطه، خرج زیادی را برای پشتیبانی و حمایت از برنامه‌ها و طرح‌ها و حرکت‌های دولت می‌تراشد.

ششم: هر لایحه و مصوبه دولت باید پیوست عدالت‌ورزی‌اش ملموس و محسوس باشد. مردم باید بدانند که هر طرحی چه مقدار جامعه را به نزدیکی فاصله و کم شدن تبعیض‌ها و کاهش فقر و پیشگیری و مقابله با فساد نزدیک می‌کند و کدام‌یک بر شیپور فقر و فساد و تبعیض می‌دمد و ناامیدی ملی تولید می‌کند.

هفتم: یکی از دلایلی که رئیس قبلی قوه قضائیه را به سمت ریاست جمهوری رهنمون کرد، این علت بود که باید از سرچشمه جلوی فسادزائی و فسادخیزی را گرفت و اگر آن را موکول به نظارت‌ها و وارسی‌های بعدی کنیم هم هزینه‌های مقابله بالا می‌رود و هم نسبت مستقیمی با کاهش فساد پیدا نمی‌کند. لازم است در این جایگاه با استناد به محکمات قرآنی و روایی، مقامات بالائی و آنان که از آزادی عمل بیشتری برای دسترسی به بیت‌المال برخوردارند و اختیارات گسترده‌ای دارند وبعدا مقامات پائین‌تر و پائین‌تر، در رتبه‌های اولیه نظارت شدید و حسابرسی و حساب‌کشی قرار گیرند. بدیهی است انجام این مهم قرار نیست مایه شدت و افزایش ریسک‌گریزی مدیران شود ولی لازم است در این برهه که هر انحراف کوچک، سرمایه اجتماعی متزلزل را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، با مراعات و دقت امور تمشیت گردد.

هشتم: خانواده و نزدیکان مسئولین و کارگزاران، از هرگونه تصویرسازی خطا که آنان را در نقش‌هایی دور از زندگی متوسط (حتی پائین‌تر از آن) قرار می‌دهد به‌شدت پرهیزکرده و از نزدیک شدن به فضای زندگی‌های اشرافی (مسرفین/مترفین/مبذرین) و به‌اصطلاح لاکچری حتی در کوچک‌ترین و جزئی‌ترین مسائل و وسایل خودداری کنند تا جایی که بسیاری از حلال‌های مردم را برای خود تنگ و مضیق سازند. این دید و ادراک شایع که امکانات وسیع رفاهی در اختیار مسئولین امر و کارگزاران و اهل‌وعیالشان قرار دارد، باید به نفع مردم و طبقات فرودست اصلاح شود و نزدیک‌ترها و وجیه‌ترها زیر ذره‌بین درستکاری و درست‌کرداری قرار گیرند. دو جمله معروف: «مگر گناه کردیم عزیزمان مسئول شده» یا «پول و اموال خودمان است» بایستی از ادبیات توجیهی نزدیکان مسئولان حذف‌شده و این فهم ایجاد شود که مسئول نظام فقط برای راحتی خدمت حداکثری به مردم باید حد رفاهش در حداقل ممکن تضمین شود و بیشتر از آن جز خسارت‌آفرینی سهمناک به اعتماد عمومی ثمره‌ای ندارد.

نهم: مردم به‌عنوان ولی‌نعمت موردتوجه قرار بگیرند. اینکه کرامت و عزت‌نفس مردم توسط لایه‌های مختلف خدمت‌دهی دولت موردتوجه قرار بگیرد و در حد یک جایزه و تقدیر و اتفاق نماند و فراگیر شود، به‌عنوان یک امر جدی پیگیری و مستقر شود تا جائی‌که این امر نه‌تنها به‌عنوان یک ضرورت بلکه در قالب یک شیوه متعارف تعامل انسانی درآید.

دهم: رئیس‌جمهور به‌عنوان نماینده حقیقی مردم در جایگاه احقاق حق و در مواقع تظلم، اعاده حق قرار گیرد و به‌عنوان لایه‌ای از قدرت و مقابل ایشان (=مردم) تلقی نگردد. بدیهی است رئیس‌جمهور نماینده آحاد مردم بوده و هیچ قشر و جنس و طبقه و حزبی تفوق و تقدم بر دیگری ندارد. این مهم نه در لفظ که در مواجهات و برخوردها باید بصیرت جدی لحاظ شود.

یازدهم: شیوه اطلاع‌رسانی و اشاعه اخبار در مورد رئیس‌جمهور و دولت، باید ترازی بین گزارش عملکردها و گزارش مطالبات باشد. اینکه هرکدام از این کفه‌ها سنگین شود، خاصه کفه اول، بیشتر از آنکه، تولید حمایت کند، ایجاد بی‌اعتمادی و تلقی بازارگرمی می‌کند و به‌شدت با انسدادهای ادراکی و تصویرساز مردم در میان‌مدت و بلندمدت مواجه خواهد شد.

دوازدهم: لایه‌های مختلف نظام حکمرانی دسترسی مردم به خود را با کمترین هزینه برقرار کنند و سیستم به‌گونه‌ای باشد که در صورت غیبت هر لایه از پاسخگویی لایه بالاتر امکان فعال شدن و اعاده حق و پیگیری و رسیدگی را داشته باشد.

سیزدهم: با توجه به خلأهای جدی در نظام حکمرانی و البته تبعات کارکردی آن، لازم است هر دستور با دقت برای تحقق پیگیری شود و از رها شدن مصوبات و لوایح خوب، در چنبره‌های بوروکراسی زده نظام اجرائی که در این سال‌ها خوب یاد گرفته چگونه کاری را معطل و متوقف نمایند، صیانت و پاسداری گردد.

چهاردهم: فرایند اطلاع‌رسانی و اخبار با توجه به حضور و وجود شبکه‌های اجتماعی نمی‌تواند رویکردی منفعل (و مونولوگ) به خود بگیرد. در این زمینه لازم است ضمن طراحی یک نظام اطلاع‌رسانی یکپارچه تعاملی، برای موقعیت‌های اضطراری و حاد، دستورنامه‌های خاص و اورژانسی تدارک دیده شود تا با تمرین مناسب از این عقب‌ماندگی تاریخی در جریان اطلاع‌رسانی شفاف و به‌موقع اجتناب شود.

پانزدهم: دولت در هر قول و فعل اشتباهی، خود اولین مواخذه کننده و پیگیری‌کننده باشد و اجازه ندهد کارگزاران خطاکار، خود را در چتر حمایتی حزبی و قبیله‌ای مصون بدانند. این یعنی دولت، همیشه با منفعت مردم، منفعت می‌کند و غیرازآن نفعی نمی‌طلبد.

شانزدهم: مدیریت رسانه و تصویر دولت باید در عین آزادی و اختیار عمل بخش‌های مختلف، از یک انسجام درونی محکم و متین برخوردارباشد. برای این مهم روابط عمومی‌های چابک و کاربلد از نان شب واجب‌تر است. کلیت این موضوع باید جای دیگری بصورت مبسوط، شرح داده شود و در اینجا فقط به دو نکته حائز اهمیت اشاره می‌گردد:

الف/به فعالیتها و عملکردها بسیار بیشتر از سخنرانی‌ها اهمیت داده شود، بطوری‌که هر چقدر از رأس هرم اجرائی پائین می‌آئیم این نسبت میل به صفر می‌کند.

ب/همانطور که اختیارات و مسئولیتهای قوه مجریه با قوه قضائیه قابل مقایسه نیست، مدیریت جریان رسانه‌ای آن هم کاملاً متفاوت و در یک فضای دیگری (کاملاً دیگری!!) است. لذا اگر تیم رسانه‌ای همراه بارئیس جمهور از قوه قضائیه مهاجرت کرده‌اند لازم است همه طرحها و برنامه‌های قبلی را کنار گذاشته و به بازطراحی و بازسازی رسانه‌ای دولت و رئیس جمهور و مدیریت آن بپردازند حتی از مشاورین ارشد رسانه‌ای استفاده درست (ونه نمایشی) نمایند تا اتفاق شابسته‌ای رقم بخورد. درسالیان گذشته تقریباً همه دولتها در جریان رسانه‌ای‌شان بدون طرح مشخصی فقط بصورت خطی و نامنسجم خبر وگزارش کم کیفیت و کم عمق ارائه می‌دادند وفقط در موعدهای نزدیک انتخابات با نیم نگاهی به آن، رسانه و تصویر دولت را بزک می‌کردند.

آنچه آمد نکات ابتدائی ولی مبنایی برای فعل‌وانفعال‌های رئیس‌جمهور و دولتمردان است که با تصویرپردازی‌های درست ذهن توده مردم را در حمایت از سیاست‌ها و اقدامات برمی‌انگیزد و حس هواخواهی از دولت و وفاداری به‌آن را در بین آنها، شکوفا می‌سازد.