به گزارش مشرق به نقل از مهر، حضرت زینب(س) سومین فرزند حضرت زهرا (س) و حضرت علی(ع) در پنجم ماه جمادى الأولی سال پنجم یا ششم هجرى در مدینه منوره به دنیا آمد. مرحوم شیخ بهائی می نویسد: وقتی دختر امیرمؤمنان(ع)متولد شد، حضرت صدیقه طاهره (س) دختر را در دامن علی (ع) گذاشت و گفت: نام این نوزاد را بگذار. امیرمؤمنان (ع)فرمودند؛ «واللّه من در نام گذاری فرزندانم بر رسول خدا (ص)پیشی نمی گیرم».
پیغمبر در سفر بودند، دو روز بعد که آمدند، حضرت زهرا (س) بچه را به ایشان دادند و پیغمبر فرمودند: «واللّه در نام گذاری خودت و بچه هایت بر خدا پیشی نگرفتم.» جبرئیل وارد شد، رسول خدا (ص) لحظاتی با جبرئیل مشغول سخن شد و بعد از چندی پیغمبر (ص) به فاطمه و علی (ع) رو کرده و گریه شدیدی نمودند و بعد چندین بار تکبیر گفتند. حضرت فاطمه (س) می فرمایند: «به پدرم گفتم: بابا چرا تکبیر می گویی؟» پیامبر (ص) فرمودند: «به خاطر نامی که خدا برای این دختر قرار داد»؛ و گفتند: «زینب» و پیامبر (ص) فرمود: «علی ، خودش زینت اهل دنیاست، اما این دختر به جایی می رسد که زینت پدر می شود.»
حضرت زهرا (س) سپس می پرسند: «پدرجان، اگر این است، برای چه گریه می کنی؟» حضرت فرمودند: «از خدا اجازه گرفتم که به او کنیه بدهم.» فاطمه (س) پرسید: «کنیه دخترمان چیست؟» پیغمبر در حالی که گریه می کرد، فرمود: «ام المصائب». زینب کبری، از سوی خدا و با تقریر رسول خدا به «ام المصائب» مُکنات شده است. وقتی پیغمبر این را فرمود، حضرت زهرا (س)به پیغمبر عرض کردند: «خدا چه مزدی می دهد به کسی که برای این زینب و مصائبش گریه کند؟
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «مَن بَکی علیها و علی مصائبها کان له اَجرُ من بکی علی الحسن و الحسین»؛ کسی که بر زینب و مصیبتش گریه کند، برابر است با ثواب گریه بر امام حسن و امام حسین علیهم السلام»
نام مبارکش به وسیله جبرئیل بر رسول خدا(ص) عرضه شد و پیامبر فرمود: وصیّت می کنم حاضران و غائبان را که حرمت این دختر را پاس دارید؛ همانا وی به خدیجة کبری مانند است.
کنیه و القاب حضرت زینب (س)
کنیۀ حضرت زینب (س) امّ کلثوم و امّ الحسن است و حضرت، القاب زیادی دارند که عالمة غیر معلّمة: داناى بی آموزگار، فهمة غیر مفهّمة: فهمیده بدون فهماننده، کعبة الرّزایا: قبله رنج ها، نائبة الزهراء (س): جانشین و نماینده حضرت زهرا (س)، نائبة الحسین (ع): جانشین و نماینده حضرت حسین (ع)، ملیکة الدنیا: ملکه جهان، شه بانوى گیتى از جمله آنهاست.
اما لقب اصلی حضرت زینب (س) عقیله است و این بانوی بزرگوار به القابی چون عقیلة بنی هاشم: بانوی خردمند بنی هاشم، عقیلة النساء: خردمند بانوان، عقیلة خدر الرسالة: خردمند پردهنشینان رسالت، عقیلة الطالبیین: زن خردمند از خاندان حضرت ابو طالب (و در بین طالبیان)، عقیلة الوحى: بانوى خردمند وحى، عقیلة النبوّة: بانوى خردمند پیامبرى، عقیلة القریش: بانوى خردمند از قریش، سیدة العقائل: بانوى زنان خردمند، عدیلة الخامس من اهل الکساء: همتاى پنجمین نفر از اهل کساء (امام حسین) (ع) نیز مشهور شده اند.
حضرت زینب را به واسطه پرستاری از امام سجاد(ع) پس از واقعه عاشورا «کفیلة السجّاد» لقب دادند و نیز او را سرّ أبیها: راز پدرش على (ع) نامیدند. همچنین الصدّیقه الصغرى: صدّیقۀ کوچک تر لقب دیگر حضرت زینب است تا با مادرش صدّیقه کبرى فاطمه زهرا (س)، اشتباه نشود. چه این که به ایشان زینب کبرى گفته مىشود تا میان او و دیگر خواهرش (ام کلثوم) که به نام و کنیه او خوانده مىشود، فرق باشد.
عابدة آل على: پارساى خاندان على (ع)، بطلة کربلاء: قهرمان کربلا، عظیمة بلواها: بانویى که امتحانش بس بزرگ بود، الباکیة: بانوى گریان، سلیلة الزهراء: چکیده و خلاصه حضرت زهرا، امینة اللّه: امانتدار الاهى، آیة من آیات اللّه: نشانى از نشانههاى خداوند، مظلومة وحیدة: ستمدیده تنها، صابرة محتسبة: پایدارىکننده به حساب خداوند و براى خداوند از دیگر القاب بانوی بزرگ کربلا به شمار می رود.
همسر و فرزندان حضرت زینب (س)
همسر زینب کبرى (س)، عبد اللّه بن جعفر (پسر جعفر طیّار) است. وى نخستین نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ایّامى که پدرش «جعفر بن ابى طالب» به حبشه هجرت کرده بود، در آن کشور به دنیا آمد. مادرش «اسماء بنت عمیس» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طیّار در جنگ موته، به همسرى أبوبکر، سپس على بن ابى طالب (ع) در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنایت خاصّ پیامبر اکرم (ص) بود، به ویژه که پدرش سردار شهید جبهه اسلام به شمار مىآمد. همچنین مورد علاقه امیر المؤمنین (ع) بود و ارادتى شایان به امام حسن و امام حسین «ع» داشت. مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود.
نقل شده که حضرت زینب (س) در هنگام ازدواج با عبدالله ، 11 ساله بوده است و فرزندان آن حضرت، چهار پسر و یک دختر بوده اند به نام های: علی و عون الأکبر و محمد و عباس و ام کلثوم. از بین این فرزندان، عون و محمد در کربلا حضور داشته و در رکاب حضرت سید الشهدا (ع) به شهادت رسیدند.
زینب(س)؛ در کلام ائمه معصومین(ع)
حضرت امیر (ع) برای حضرت زینب، احترام بسیاری قائل بودند؛ وقتی اهل بیت (ع) می خواستند به زیارت مرقد پیامبر (ص) بروند، امام علی (ع) جلوتر می رفتند، تا راه را باز کنند و حسنین (ع) اطراف حضرت زینب (س) را می گرفتند و امیرمؤمنان قندیل هایی که در حرم پیامبر (ص) روشن بود را خاموش می کردند تا کسی قد و قامت حضرت زینب (س) را مشاهده نکند.
یکی از بهترین راه ها برای شناخت سیمای تابناک حضرت زینب (س) شناخت ایشان در آیینه کلام معصومان (ع) است. رسول خدا (ص) فرمود: زینب با هزار سختی به انواع بلاها گرفتار خواهد شد. در روایتی آمده است که شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد: آیا پیامبر (ص) چنین فرموده است: همانا فاطمه پاکدامن است پس خداوند ذریۀ او را بر آتش جهنم حرام کرده است؟ حضرت در پاسخ می فرماید: بلی مقصود پیامبر(ص)، حسن و حسین و زینب و ام کلثوم (ع) بوده است.
حضرت زهرا (س) فرمود: محبت دخترم زینب به حسین بی نهایت است، که بی دیدار حسین آرام نمی گیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی می کند. امام صادق (ع) فرمود: اگر کسی بر مصیبت عمّه ام زینب (س) که با برادر شریک بود گریه کند و تشکیل مجالس ذکر ما بدهد یا بشنود و گریان شود، اگر به قدر بال مگس چشمش در این مصیبت تر شود خداوند او را بیامرزد، این است ثواب و اجر گریه کنندگان بر مصیبت حضرت زینب (س).
روایتی از حضرت سجاد (ع) گویای جایگاه رفیع حضرت زینب (س) از دیدگاه ائمه (ع) است که ایشان می فرماید:«عمتی زینَب ما تَرکت تَهجدَها طولَ دَهرها حتّی لیلة حادی عشر من المُحَّرم» «عمه جانم زینب در طول زندگی اش نماز شبش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم».
حضرت زینب (س)وقتی به مجلس ابن زیاد وارد شدند، سلام نکردند. ابن زیاد گفت: «من هذه متکبرة»؛ این زن متکبر کیست؟ امام سجاد (ع)می فرماید: «هذه عمتی زینب، اخت الحسین علیه السلام»؛ این عمه من زینب، خواهر حسین (ع) است. برای این که ابن زیاد، جگر زینب را آتش بزند، گفت: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب گفت: اگر خدا کرد، «ما رأیت الا جمیلا»؛ من چیزی جز زیبایی ندیدم؛ حضرت کاری کرد که دیگر سخن ابن زیاد در آن جلسه، نگرفت و خنثی شد. ایشان هم چنین خطبه ای نیز در دروازه کوفه بیان فرمودند و کاری کردند که مردمی که دم دروازه نو نوارکرده بودند و نُقل و شیرینی پخش می کردند و عید گرفته بودند، همه جامه هایشان را درآوردند و عزا به پا کردند. کسی برای ابن زیاد خبر آورد و گفت: تا چند دقیقه دیگر، همه علیه تو می شورند. پرسید: چرا؟ گفت: مگر نمی دانی که زینب وقتی سخن می گوید، گویا علی (ع) به زبان آمده است؟!
امام سجاد (ع) در روایتی دیگر در بیان جایگاه حضرت زینب می فرماید: «خدا حق عمه ام زینب را بر ما و شیعیان ما حلال بگرداند!».
عبادت زینب (ع) آن چنان در اوج است که امام حسین (ع) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع به خواهر عابده اش می فرماید: «خواهرم، در نماز شبت مرا فراموش نکن». این نشان از آن دارد که این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده است.
فاطمه دختر امام حسین (ع) می گوید: «عمّهام زینب (س) در آن شب (شب عاشورا)، در محراب عبادتش ایستاده دعا
مىخواند و به خدا استغاثه مىکرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله ما فرو ننشست».
علم و معرفت حضرت زینب (س)
حضرت زینب کبری (س)، علم خود را از طریق غیب و الهام و از طریق جد بزرگوارش، پدر ارجمند، مادر گرامی و برادران عزیزش (ع) دارد، که متصل به وحی هستند و به همین جهت او را گنجینه علوم آل محمّد (ع) و نمونه فضایل آنان خواندند.
حضرت زینب (س) از جمله راویان حدیث می باشد. ایشان از مادر، پدر، برادرانش، امّ سلمه، امّ هانى و دیگر زنان روایت مىکرد و از جمله کسانى که از او روایت کردهاند، ابن عبّاس، على بن الحسین (امام سجاد) (ع)، عبد اللّه بن جعفر، فاطمه صغرى دختر امام حسین (ع) و دیگران هستند.
ابن عباس، سخنان حضرت زهرا (س) در مورد فدک را از حضرت زینب (س) با این عبارت نقل میکند و میگوید: «بانوی خردمند ما زینب (س) گفت…» و همین بس که در بنیهاشم به «عقیله»؛ یعنی بانوی خردمند معروف بود.
از سخنان حضرت زینب (س) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهرهای الاهی و جنبه خارقالعاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (ع) است که پس از خطبه کوفه به او فرمود: «عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمد الله دانشمندی بدون آموزگار، و فهمیده ای بدون فهماننده هستى».
از فاضل دربندى در ضمن بیان این فرمایش حضرت سجّاد (ع) نقل شده که این سخن، خود دلیل و حجّت بر آن است که زینب دختر حضرت امیر المؤمنین (ع) «محدّثه» بوده؛ یعنى به او الهام مىشده و علم او از علوم لدنّى و آثار باطنى است.
در فضل حضرت زینب (س) همین بس که پس از حادثۀ عاشورا نیابت خاصّى از طرف امام حسین (ع) داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده و از او مىپرسیدند، تا این که حضرت سجّاد (ع) از آن بیماری که به مصلحت الاهی به آن مبتلا شده بود بهبودی یافت.
برگزاری کلاس تفسیر قرآن برای بانوان کوفه
زینب(س) در خانه وحی، در دامان فاطمه(ع) و علی(ع) دوران عمر را سپری کرد تا آنکه پدر، بنا به صلاح امّت، در کوفه رحل اقامت گزید. آن گاه بود که کوفیان متوجّه مرواریدی در صدف بیت علی(ع) گشتند. زنهای کوفه توسط شوهرانشان، از امیرالمؤمنین(ع) خواهش کردند اجازه فرمایند که آنان به حضور حضرت زینب(س) شرفیاب شوند و از علم او بهره مند گردند. امیرالمؤمنین(ع) اذن فرمود و زنها می آمدند و تفسیر قرآن مجید را از حضرت زینب(س) فرا می گرفتند. اجازة امیرالمؤمنین(ع) به دانش آموز مکتبش برای تفسیر قرآن به زنان کوفه، خود بالاترین سند برای بیان جایگاه والای علم این بانوست.
شجاعت و شهامت حضرت زینب (س)
از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر است. امام علی (ع) می فرماید: «خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک می باشد». سرّ شجاعت اولیای الاهی نیز در همین است. زینب (س) که خود چنین دیدی دارد، و در خانواده شجاعت تربیت شده است، از شجاعت حیدری بهره مند است.
حضرت زینب(س) در روز عاشورا، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته، فریاد می زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟. در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه ای می نشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او، تحقیرش می کند، او را «فاسق» و «فاجر» معرفی می کند و می گوید: «سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد (ص) گرامی داشت، و از پلیدی ها پاک نمود. فقط فاسق رسوا می شود، و بدکار دروغ می گوید، و او غیر ما می باشد».
سیرۀ تبلیغی حضرت زینب (س)
حضرت زینب(س)یکی از بانوانی است که اگرچه تاریخ درخشیدن بی نظیر او پس از کشته شدن برادرش در کربلا را نتوانسته مخدوش یا گم کند، امّا از شرح حال این بانوی فاضلة فرزانه پیش از این واقعه و پس از آن، اخبار موثّق و زیادی در دست نیست. مورّخان حتّی در مورد محلّ دفن وی نیز همچون مادر بزرگوارشان، اختلاف نظر دارند.
تنها در همین برهه کوتاه می توان فضل و کمال وی را بررسی کرد؛ یعنی از آغازین لحظة قیام او بر تلّ زینبیّه تا بازگشت به موطن اصلی اش شهر مدینه. در همین زمان است که بلاغت، فصاحت، علم، فضل ،زهد و شجاعت بانو متجلّی شد. خطبه های کوفه و شام وی تنها نشان دهنده نقش او در احیای دین جدّش و تداوم نهضت برادرش نبود، بلکه در تبلور این خطبه ها فصاحت و بلاغت و علم او جاری شد.
او همچون مادرش زهرا(ع) و پدرش علی(ع) با تکیه بر قرآن و علوم نبوی، برای تداوم نهضت احیاسازی دین پیامبر اکرم(ص) در معیّت امام علی بن الحسین(ع) به استدلال با حاکمان وقت و افشاسازی ماهیّت ضدّدینی حکومت اموی پرداخت و پس از آنکه امور را به برادرزاده خود علی بن الحسین(ع) سپرد، همچون گذشته، در تاریخ ناپدید شد.
با تکیه بر این کلام معصوم، بی تردید، می توان گفت حضرت زینب(س) متعلّم به علوم اکتسابی نبوده، بلکه بدون واسطه، علم را دریافت کرده است و این عجیب نیست؛ چرا که این خاندان خزان علم و معادن حکمت اند. شاید به دلیل همین ویژگی است که برخی معتقدند عقیلة بنی هاشم دارای علم منایا و بلایا بوده است. حضرت زینب(س) یکی از راویان مورد وثوق شیعه است که بودن واسطه به بیت زهرا(س) و علی(ع) متصل بوده است.
«محدّثه» یکی از القابی است که برای بانو ذکر شده است و این خود به تنهایی، بیانگر نقش وی در نقل احادیث و روایات است. اگر چه از روایات منقول از وی اطّلاع زیادی در دست نیست، امّا همان روایات معدود باقی مانده از آن حضرت نشان دهندة مقام روایی وی است.
ابن سعد در الطبقات الکبری، حضرت زینب(س) را جزء راویان ذکر می کند. مرحوم طبرسی در اعلام الوری بر این قول تأکید می کند و می گوید:« او از مادرش فاطمه(ع) حدیث نقل می کرده است. علّامه مامقانی او را از محدّثان شمرده و درباره آن علیا مخدّره نوشته است: صدوق او را در مشیخا نام برده.... و ابن اثیر در اسدالغابه او را از صحابه دانسته است.
ابوالفرج اصفهانی، در مورد آن حضرت از ابن عباس این گونه می نویسد:«حدّثنا عقیلتنا: عقیلة ما برایمان روایت کرد.» ابن اثیر نام حضرت زینب(س) را در زمرة اصحاب رسول الله(ص) ذکر کرده و درباره او می گوید:« کتنَت زَینَبُ امرَأهً عاقِلَه جَزلَه... و کلامها لیزید... مشهور مذکور فی التاریخ، و هو یدّل علی عقل و قوّه جنان: زینب زنی عاقل، خردمند و بامنطق قوی بود... و سخن او با یزید، مشهورو مذکور در تاریخ است و این سخنان دلیل بر عقل و قوّت قلب اوست.
رحلت حضرت زینب (س)
در تاریخ وفات حضرت زینب (س) همانند تاریخ ولادت وی، اختلاف نظر وجود دارد. از عبیدلى که از نسبشناسان مشهوراست، در «اخبار الزینبیّات» پس از ذکر داستان تبعید آن حضرت از مدینه به دستور یزید، نقل شده که آن حضرت، مصر را انتخاب کرده، در شامگاه روز یکشنبه 15 رجب سال ۶۲ هجرى در آن جا دیده از جهان فرو بست و در خانه مسلمة بن مخلّد انصارى، والى آن جا، دفن شد. سنّ آن حضرت هنگام ارتحال، ۵۵ تا۵۸ ساله ذکر شده است.
درباره این که حضرت زینب (س) در چه مکانى از دنیا رفته و مدفون شده، سه احتمال وجود دارد: قاهره، شام و مدینه.عمده سیره نویسان مرقد آن بانوى بزرگ را "قاهره" و "شام" گفته اند.
حضرت زینب(س) را با استناد به احادیث نقل شده از ایشان و سخن محدّثین و مورّخین بزرگ شیعه و سنّی در مقام روایی آن حضرت، می توان جزء محدّثان بی واسطه از بیت وحی خواند.