گروه فرهنگي مشرق - در ادامه، بخش دوم از يادداشت علي اکبر رائفيپور را مطالعه ميکنيد. وي در اين نوشتار به تحليل موج آفرينيهاي تفکر حسين فهميده در لبنان و قلب اروپا و نيز حضور جاسوس رسمي سازمان CIA در ايران ميپردازد.
شکست طرح نظم نوين جهاني(دنيوي) در سال 2007
يک سؤال مهم درباره اينکه چگونه جمهوري اسلامي ايران توانسته در مقابل جريان «فراماسونري» و «صهيونيسم» ايستادگي کرده و حتي جلوي آنها را در دنيا بگيرد مطرح است. چرا که اين جريان قصد داشت در سال 2007 نظم نوين جهاني(دنيوي) را جشن بگيرد. براي اين کار در سال 2006 جنگ با لبنان را آغاز ميکنند ولي موفق نميشوند. استراتژيستهاي داخلي و خارجي بر اين قضيه صحه ميگذارند که قرار بوده درسال 2007 نظم نوين صهيونيسم در دنيا برقرار و جشن آن برپا شود. شروع اين پروژه در سال 2000 بود که طي 7 سال ميبايست نتيجه ميداد. در سال 2000 آقاي جرج بوش به عنوان منجي مطرح شد و سر کار آمد.
در اين مدل تبليغات عظيمي براي جنجالسازي و ايجاد التهاب و ذهنيت در مردم به راه افتاد. حتي يکي از خوانندگان لسآنجلسي (داريوش) هم براي اين سال ترانهاي خواند و اشارهاي به اينکه سال 2000 چه سالي خواهد بود داشت. اما هيچ اتفاقي نيفتاد. سپس در 11 سپتامبر سال 2001 انفجار برجهاي دوقلو رخ داد.
جرج بوش، منجي هزاره!
مسيحيان معتقدند در پايان هر هزاره يعني 999 سال يک منجي ظهور خواهد کرد. در اين پروژه «جرج بوش» را به عنوان اين منجي مطرح کردند.
به همين مناسبت پدر جرج بوش (خانواده بوش از اعضاي يکي از لژهاي فراماسونري در امريکا هستند) اسم او را تغيير داد. يعني اسم او از «جرج هربرت بوش» به «جرج والتر بوش» تبديل شد تا جمع حروف ابجد آن 666 شود. عدد 666 برگردان شده 999 در اعداد انگليسي است. 666 عدد شيطان و به معني کوبيدن بر سر مسيحيت و مفهوم Anti Christ (ضدمسيح يا دجال) است. نماد ضدمسيح يا شيطان، صليب وارونه و عدد 666 است.
جرج بوش پدر ميگويد: «فرزند من ديکتاتور آخرالزمان خواهد شد و 7 سال حکومت خواهد کرد و در پايان اين 7 سال نظم نوين جهاني (دنيوي) شکل خواهد گرفت.»
بنابراين 2000 به علاوه 7، سال 2007 را رقم خواهد زد که قرار بود پروژه نظم نوين جهاني(دنيوي) در آن سال کليد بخورد.
افتضاح سال 2006 در لبنان
براي همين هدف، در سال 2006 به لبنان حمله کردند تا بعد از آن به سوريه هجوم برده و در نهايت زمينه حمله به ايران را فراهم کنند؛ ولي چرا اين اتفاق نيفتاد؟! چگونه رژيم صهيونيستي از 2 هزار رزمنده شکست خورد؟ پاسخ به اين سؤالات قابل توجه است.
حزبالله لبنان به خودي خود تجهيزاتي براي مقابله با صهيونيستها ندارد. حزبالله خود ميداند که هرچه دارد از جمهوري اسلامي وام گرفته است؛ چه آموزشهاي نظامي و چه تفکر. مردم جبل عامل در لبنان به صراحت اظهار ميکنند که «ما قبل از امام خميني(ره) هيچ نبوديم. امام خميني(ره) بود که ما را شيعه کرد.»
اين قضيه به دقت بررسي شد که آيا ايران، سلاح خاصي به حزبالله داده است؟ پاسخ، تعدادي کاتيوشا و کلاشينکف و موشک بود که در مقابل ارتش صهيونيستي به حساب نميآمد. ولي پاسخ اين است که در قرآن (سوره حشر) ميفرمايد: «آنها ترسو هستند و در قلعهها خود را پنهان ميکنند.» و اين کد مهمي براي ماست. يعني قرآن ميفرمايد نترس؛ به آنها هجوم ببر که آنها ترسو هستند و فرار ميکنند. و اين رمز پيروزي حزبالله در برابر ارتشي بود که لقب چهار يا پنجمين ارتش قدرتمند دنيا را يدک ميکشد.
جالب اينکه در زمان اين جنگ تنها رزمندگان جنوب لبنان ميجنگيدند و حتي رزمندههاي شمال لبنان و بيروت نتوانستند خود را به جبهههاي جنگ برسانند، چون اسرائيل پلهاي ارتباطي را زده بود.
تبليغ تانکهاي «مرکاوا» متعلق به ارتش اسرائيل اينگونه است که ميگويند وقتي در اين تانک بنشينيد، ميتوانيد به راحتي با تلفن همراه با همسر خود در منزلتان صحبت کنيد و تانک به شکل خودکار عمل خواهد کرد. پس چگونه است که چند رزمنده حزبالله اين تانک را ميزنند؟ پاسخ، قدرت ايمان و بکارگيري تفکر و خرد ايماني است.
جاسوس سازمان CIA در ايران!
در بررسي استراتژيستهاي صهيونيست به شخصي برميخوريم که از جوانب مختلفي حائز توجه است. «رابرت باير» (Robert Baer) استراتژيستي است که تا به حال چند کتاب نوشته است که در آن مستقيماً به ايران پرداخته و نام آن را «ايران، شيطاني که ما ميشناسيم» گذاشته است. يعني دقيقاً در پاسخ به مفهوم «شيطان بزرگ» که ابتکار حضرت امام خميني(ره) در مورد امريکاست. بقيه کتابهاي باير نيز داراي عناويني است که به شيطان اشاره دارد.
«رابرت باير» در منزل خانواده شهيد حسين فهميده
رابرت باير جاسوس رسمي سازمان سيا، 5 سال پيش سفري به ايران داشته است. اولين جايي که او ميرود منزل شهيد «حسين فهميده» است. اينجاست که ما ميفهميم که سلاح استراتژيکمان که به آن بيتوجهيم چه بوده است.
رابرت باير در منزل حسين فهميده با برادر، پدر و همسر برادر اين شهيد صحبت و از اتاقي که از حسين فهميده به يادگار مانده است بازديد ميکند. جالب اينکه در فيلمي که تهيه کرده به زبان انگليسي به مردم امريکا، کيفهايي را نشان ميدهد و ميگويد: روي اين نوشته شده «مسافر کربلا» (He is coming to karbala). سپس نارنجک و تانک و سخن امام خميني(ره) درباره حسين فهميده را نشان ميدهد.
باير در اين ديدار به خانواده شهيد فهميده توضيح ميدهد که حسين فهميده يک «انتحاري» بوده، ولي آنها قبول نميکنند و مخصوصاً همسر برادر حسين فهميده با فهميدگي و تيزهوشي به او پاسخ ميدهد که «نهخير، او فقط يک شهيد بود. شهيد يعني شهيد، تعبير انتحاري درست نيست.»
بايد توجه داشت که معني شهيد يعني اينکه او ميداند چه ميکند؛ شستوشوي مغزي نشده و با تفکر و تعقل خود به خردگرايياي رسيده که با علم، کاري را انجام ميدهد و اثر آن يعني شهادت را ميفهمد. رابرت باير که متوجه ميشود بحثي را که مطرح کرده به نقطه مطلوبي نميرسد، روي به دوربين کرده و ميگويد: «جالب است که او ميدانسته شهيد خواهد شد و خانواده او قبول نميکنند که کار حسين فهميده انتحاري بوده» و بر اينکه حسين فهميده ميدانسته که شهيد خواهد شد تأکيد ميکند.
جاسوس سيا در حرم امام خميني(ره)
رابرت باير جاسوس رسمي سازمان CIA، سپس به راحتي به حرم امام خميني(ره) ميرود. خود او ميگويد: «من رابرت باير کارشناس ارشد سازمان سيا، 25 سال است که پايم را به اين مملکت نگذاشتم.» سپس اذعان ميکند: «قبل از انقلاب، اين کشور متحد ما بود (اينجا لانه ما بود)»
باير سپس با فرمانده ستاد کل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران که به مناسبت بيعت نيروهاي مسلح در حرم حضرت امام(ره) بود مصاحبه ميکند. اما سرلشکر فيروزآبادي پاسخ درخوري به سوال او که ميپرسد نظرتان درباره شهادتطلبي چيست ميگويد: «شهادتطلبي را امريکاييها نميتوانند درک کنند و آنها بدانند که اگر پايشان را در اينجا بگذارند و دخالتي داشته باشند، اينجا قبرستان آنها خواهد شد.» ظاهراً اين ماجرا بر باير تأثير داشته است.
«باير» در نماز جمعه تهران
وي سپس به نمازجمعه ميرود. باير در سکوي ويژه خبرنگاران رفته و تمام شعارهاي Down with U.S.A (مرگ بر آمريکا) را ضبط کرده و در آخر ميگويد: «ما هرچه ميکشيم از شخصي به نام خميني است که سنت 1300 ساله، انتحار و خودکشي ديني(!) را زنده کرده و حسين فهميده کسي است که راه او را ادامه داده است.» جالب اينکه او 1400 ساله را نميگويد و سنت 1300 سالهي مورد نظر او حتما با توجه به حادثه عاشوراي امام حسين(ع) محاسبه شده است.
«جک باير» نسخه سينمايي «رابرت باير»
«سريال 24» براساس زندگي رابرت باير ساخته شد. حتي از فاميلي او نيز استفاده شد و قهرمان داستان مجموعه 24 «جک باير» نام دارد. حتي قيافه او نيز به رابرت شبيه است.
عشقبازي بين 2 رهبر
عشقبازي بين اين 2 رهبر، يعني امام خميني(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامي و شهيد حسين فهميده به عنوان کسي که امام(ره) او را رهبر خود دانست نيز حائز توجه است. يعني يک نوجوان 13 ساله، به تبعيت از امامي که او را به اين مسير آورده – که اگر امام خميني(ره) نبود معلوم نميشد حسين فهميدهها از کجا سردرميآوردند – به عنوان مأموم کاري را انجام داده که امامش او را رهبر ناميده است. امام خميني(ره) ميفرمايد که رهبر من اين طفل 13 ساله است که نارنجک به خود ميبندد و خود را زير تانک مياندازد. اين عشقبازي فوقالعاده زيبايي است که بين امام و شهيد حسين فهميده برقرار شد.
موج دوم عمليات حسين فهميده
سردار قاسمي تعريف ميکند که: «من در جبل عامل، خدمت خانواده شهيد استشهادي «علي اشمر» که 12 صهيونيست را با يک حرکت استشهادي به درک واصل کرد رفتم و به پدر او گفتم که «علي شما گل کاشت.» پدر اين شهيد به سردار قاسمي ميگويد که مديون من هستي اگر 2 کار براي من انجام ندهي؛ يکي اينکه بروي در حرم امام خميني(ره) و 2 رکعت نماز بخواني که ما هرچه داريم از امام داريم. چرا که ما جبل عامليها قبل از او شيعه نبوديم؛ او ما را زنده کرد. دوم اينکه هرجا از پسر من «علي اشمر» صحبت ميکني بايد بگويي که «او شاگرد کلاس حسين فهميده است.» سردار قاسمي با تعجب به او ميگويد که علي اشمر که سنش بيشتر از حسين فهميده بوده. اصلا او را از کجا ميشناسيد؟ پدر اين شهيد پاسخ ميدهد: «يعني چه که نميشناسم؛ مگر ميشود، امام خميني(ره) کسي را معرفي کند و ما نشناسيم.»
و اين «موج دوم» عمليات حسين فهميده است که هماکنون در لبنان است.
موج سوم حسين فهميده در قلب اروپا
اين ايرانيها بودند که مقاومت و مبارزه را به بوسنياييها ياد دادند و در قلب اروپا يعني 50 کيلومتري «وين» پايتخت اتريش، صداي اللهاکبر و محمد رسولالله(ص) را بلند کردند. و اين براي اروپاييها خيلي وحشتناک بود. مثل اين است که در لانه شيطان صداي خدا را بشنوي. اين باعث شد که آنها به خود بلرزند.
بوسنياييها که حرکت شيعيان انقلابي ايران و مسلمانان مبارز ترکيهاي را ديدند که بدون هيچ کمک نظامي قابل توجهي به کمک آنها ميروند، ايده يعني تفکر انقلاب اسلامي را درک کردند و از آن پس در زيرزمينهايشان، ساخت «کلت» را شروع کردند. يعني ما توانستيم به آنها ايده بدهيم و انقلاب اسلامي خود را صادر کنيم. يعني تفکر اسلام انقلابي صادر شد. چرا که ايرانيها بدون هيچ منت و ادعاي حقوق بشري به کمک آنها شتافتند.
جالب اينکه در جريان جنگ بوسني و هرزگوين، دقيقاً شبيه 8 سال جنگ تحميلي ما، صربها آنها را مجبور کردند تا قرارداد «صلح ديتون» را بپذيرند؛ يعني همچون قطعنامه 598 که وقتي ما روي غلطک پيروزي بوديم، مجبورمان کردند که آن را بپذيريم.
اصل دومينو
تا روزي که دشمنان بدانند که به پيروزي و موفقيت نميرسيم از قطعنامه و صلح و آشتي خبري نيست. اساس آنها بر «اصل دومينو» بنا شده؛ يعني زماني که اولين ضربه را بزنند تا زماني که آخرين قطعه بيفتد ميجنگند ولي هروقت اولين شکست را مشاهده کنند، سريعاً به سراغ قطعنامه و آتش بس ميروند. همين بلا را نيز بر سر بوسني آوردند. يعني قصد داشتند تا يک نفر بوسنيايي را زنده نگذارند و همه مناطق را تصاحب کنند. جالب اينکه اهالي بوسني خودشان تعريف ميکنند که به محض اينکه ما اللهاکبر ميگفتيم، دشمنان سلاحي را که در دست داشتند به زمين انداخته و فرار ميکردند. يعني آنها نميدانند که « وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى» يعني چه؟
سردار قاسمي درباره جنگ بوسني ميگويد: «آخرين لحظه که از بوسنياييها جدا ميشديم، يکي از آنها از من يک يادگاري خواست.» سردار قاسمي تعريف ميکند که از جيبش يک اسکناس 100 توماني به او ميدهد. آن مرد بوسنيايي اسکنار را رو به نور ميگيرد و در قسمتي از آن عکس حسين فهميده را ميبيند و ميپرسد که او کيست؟ قاسمي توضيح ميدهد که اين شهيد کيست و چه کرده. در آن موقع آن مرد اسکناس حاوي عکس حسين فهميده را با گريه به چشمانش ميمالد و از سردار قاسمي ميخواهد تا دعا کند که او نيز مثل حسين فهميده شود.
و اين «موج انفجار» بعدي نارنجکهاي شهيد حسين فهميده در قلب اروپاست.
بدلسازي، تنها راه مقابله با موج استشهادي
همين جاست که وقتي دشمنان متوجه ميشوند که اين موج راه افتاده، به سرعت بدل آن را ميسازند. يعني جريان «طالبانيسم» را.
آيا تا به حال ديده شده که کسي بدل مس را بسازد؟ هميشه از طلا، بدلي ميسازند. دشمن وقتي ديد شهادتطلبي داراي ارزش خاصي است، جريان «شهادتطلبي بدلي» را به وجود آورد و اين يعني «طالبانيسم».
بدين ترتيب تمام جواناني که عاشق رسول خدا(ص) بودند را وارد اين جبهه مبارزه انحرافي کردند. حالا اين جوانان به عشق بهشت خودشان را ميکشند، اما به نفع «استعمار». چون اين شيوه بدلي است و واقعاً لفظ انتحاري شايسته آنهاست.
فايل سخنان سردار سعيد قاسمي را از اينجا دريافت کنيد.
کد خبر 12763
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۸۹ - ۰۰:۴۳
آن مرد اسکناس حاوي عکس حسين فهميده را با گريه به چشمانش ميمالد و از سردار ميخواهد تا دعا کند که او نيز مثل حسين فهميده شود.