به گزارش مشرق، در صحنه قیامت و کنار مسیر اصلی دادگاه، حوادث بسیاری رخ میدهند که در قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهمالسلام، بیان شدهاند.
قیامت، روزی که بنابر آموزههای اسلام تمام انسانها به خواست الهی برای محاسبه اعمالی که در دنیا انجام دادهاند در پیشگاه الهی جمع میشوند. پیش از این روز وقایعی شگفت در زمین و آسمان روی میدهد که به اشراط الساعه معروف است. قرآن و روایات تاکید دارند که زمان قیامت، بر کسی جز خدا معلوم نیست.
برای محاسبه اعمال انسان، علاوه بر اعمالی که به صورت مُجَسَّم و عینی در پیش چشم او قرار دارد، نامه اعمال انسان که تمام اعمال انسان در آن ضبط شده به او داده میشود. کسی که نامه اعمالش به دست چپش داده شود، اهل دوزخ است و آن که نامه اعمالش به دست راستش داده میشود، یعنی نیکوکار بوده و اهل بهشت و رستگاری است. گواهانی نیز که شاهد اعمال انسان بودهاند برای شهادتدادن وجود دارند.
اعمال انسان در آن روز با پیشوایان دینی (پیامبر اکرم (ص)، امامان و صالحان) سنجیده میشود و کسی که اعمال و اعتقاداتش شباهت بیشتری با اعمال و اعتقادات ایشان داشته باشد، سعادتمندتر خواهد بود.
نامهایی که درباره قیامت در قرآن آمده است، هرکدام به جریان خاصی اشاره میکنند. در این جا پارهای از این جریانها و نامها را از نظر میگذرانیم.
الف. تردیدناپذیر بودن قیامت
قرآن کریم بر تحقق واقعه قیامت تأکید بسیاری کرده است. برای نمونه فرموده است:
«و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور» (حج/ ۷):
به درستی که قیامت آمدنی است و شکی در آن راه ندارد و در حقیقت خداست که کسانی را که در گورهایند برمیانگیزد.
در آیهای دیگر نیز آمده است:
«یا ایها الناس اتقوا ربکم واخشوا یوماً لا یجزی والد عن ولده و لا مولود هو جازٍ عن والده شیئاً ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیائ الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور» (لقمان/ ۳۳)
ای مردم، تقوای الهی پیشه کنید و بترسید از روزی که نه هیچ پدری کیفر اعمال فرزندش را تحمل میکند و نه هیچ فرزندی چیزی از کیفر اعمال پدرش را. به یقین، وعده خدا حق است. پس مبادا زندگی دنیایی، شما را فریفته سازد و مبادا غرور و خودپسندی، شما را درباره خدای کریم بفریبد!
از میان وصفهای مطرح در آیات قرآن کریم، که به حتمی بودن واقعه قیامت اشاره دارند، میتوان به این موارد اشاره کرد: روزی یقینی و بر حق (لقمان/ ۳۳) تردیدناپذیر (حج/ ۷)، آمدنی (طه/ ۱۵)، واقعهای که دروغی در آن نیست (واقعه/ ۲)، و روزی که خدای رحمان در عین رحمت بر بندگان، مردم را در آن روز جمع خواهد کرد (انعام/ ۱۲).
ب. نزدیک بودن قیامت
قرآن کریم قیامت را «روز نزدیک» میخواند و میفرماید:
«و انذرهم یوم الازفئ اذ القلوب لدی الحناجر کاظمین ما للظالمین من حمیم و لا شفیع یطاع» (غافر/ ۱۸):
آنان را به روز نزدیک هشدار بده؛ روزی که [از شدت وحشت]، قلبها خشم خود را فرو خورده، به گلوگاهها میرسند. ستمکاران هیچ خویشاوندی و شفیعی نخواهند داشت که فریادرسشان باشد؛ و نیز میفرماید:
«انهم یرونه بعیدا ٭ و نراه قریبا» (معارج/ ۶ و ۷):
آنان قیامت را دور میبینند، ولی ما آن را نزدیک میبینیم.
موضوع نزدیک بودن واقعه قیامت در قرآن کریم با نگاهی ویژه مطرح شده و در اینباره به احساس و تصوری پرداخته شده است که پس از بیداری و زنده شدن در قیامت به انسانها دست میدهد. توضیح اینکه انسان، پس از بیداری در صحنه قیامت، فاصله خود را با مرگ و زندگی دنیا بسیار کم میبیند، به طوری که احساس میکند تنها بخشی از روز را در خواب بوده است.
گویا برزخ را فراموش میکند. البته در برزخ، حوادث بسیاری رخ میدهد و برخی انسانها با عذاب الهی مواجه میشوند و برخی دیگر، یعنی اولیای خدا و مقربان، در خوشیها و نعمتها به سر میبرند، اما پس از زنده شدن، همه چیز را از یاد میبرند.
این همانند حالتی است که در بیهوشی اتفاق میافتد. ممکن است کسی روزها در حالت بیهوشی باشد، اما پس از به هوش آمدن، از آنچه در حالت بیهوشی دیده و روحش سیر داشته است، چیزی به خاطر نمیآورد و از مدت آن دوران و گذشت زمان آن، احساسی ندارد و چه بسا از اطرافیان میپرسد: چه مدتی است که این جا هستم؟ درباره خواب نیز همین اتفاق، پس از بیداری رخ میدهد.
وقتی ما از خواب برمیخیزیم، جز اندکی از آنچه در خواب دیدهایم، چیزی به یاد نمیآوریم. ما عمده خواب خود را فراموش میکنیم و آنچه را هم که به یاد میآوریم، معمولاً مورد توجه قرار نمیدهیم؛ زیرا آنچه برای ما مهم است، مسائلی است که پیش از خواب به آنها اهتمام داشتهایم یا انجام دادهایم.
روایات اسلامی، مرگ را خوابی طولانی دانستهاند و زنده شدن در قیامت را نیز به بیداری از خواب تشبیه کردهاند. جالب است که قرآن کریم تعبیر «توفی» را هم برای مرگ آورده و هم برای خواب. همچنین، تعبیر مبعوث شدن را که در قیامت رخ خواهد داد، دقیقاً برای بیداری از خواب نیز مطرح میفرماید. این دلالت بر آن دارد که خواب و مرگ، ماهیتی یکسان دارند. به این آیه توجه کنید:
«و هو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضی اجل مسمی ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون» (انعام/ ۶۰):
اوست کسی که در شب [به هنگام خواب، روح]شما را میگیرد و میداند که در روز چه انجام دادهاید. سپس در روز، شما را از خواب مبعوث میکند [و این خواب و بیداریها ادامه دارد] تا این که سرامدی تعیین شده فرا رسد و آنگاه بازگشت شما به سوی او خواهد بود و سپس شما را از آنچه عمل میکردید، باخبر میسازد.
در جایی دیگر نیز میفرماید:
«الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» (زمر/ ۴۲):
خداست که به هنگام مرگ ارواح را میگیرد و روحی را که هنوز مرگش فرا نرسیده، در هنگام خواب، [آن را قبض میکند].۱
شباهت کامل مرگ به خواب، با این تعبیر قرآن کریم، به خوبی روشن میشود. قرآن کریم نمونهای از مرگ را در دنیا نشان میدهد که پس از بیداری از آن، دوره مرگ کاملاً فراموش میشود. خداوند در داستان حضرت عُزَیر میفرماید:
«او کالذی مر علی قریة و هی خاویة علی عروشها قال انی یحیی هذه الله بعد موتها فاماته الله مائة عام ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوماً او بعض یوم قال بل لبثت مائة عام ...» (بقره/ ۲۵۹):
یا مانند آن کس که گذرش بر دهکدهای افتاد که خراب و ویران شده بود. گفت: «خداوند این [مردگان]را پس از مرگشان چگونه زنده خواهد کرد؟»
پس خداوند او را صد سال میراند و سپس او را برانگیخت. [به او] فرمود: «چه مدتی است که [در اینجا]درنگ نمودهای (تصور میکنی که چه اندازه خوابیدهای)؟» پاسخ داد: «یک روز یا پارهای از یک روز». فرمود: «نه، بلکه تو صد سال را [در اینجا، در خواب مرگ] گذراندهای».
به فرموده قرآن کریم، اصحاب کهف نیز دقیقاً همین سخن را پس از گذشت مدتی طولانیتر (۳۰۹ سال قمری)، بیان کردند:
«و کذلک بعثناهم لیتساءلوا بینهم. قال قائل منهم کم لبثتم. قالوا لبثنا یوما او بعض یوم ...» (کهف/ ۱۹):
بدین ترتیب آنان را برانگیختیم تا از یکدیگر پرسوجو کنند. یک نفر از بین آنها [به دیگران]گفت: «چند گاه است که [در اینجا]درنگ کردهاید؟». گفتند: «یک روز یا پارهای از یک روز است که درنگ کردهایم».
قابل توجه است که همین نوع گفتگو و پرسش و پاسخ در قیامت نیز مطرح میشود و همانند هنگامی که از خواب برمیخیزند، چیزی از دوران مرگ به خاطر نمیآورند و یا اگر چیزی به خاطر میآورند، تصوری خوابگونه دارند که به آن نمیاندیشند و مدت خواب خود را نیز مانند عُزَیر (ع) و اصحاب کهف، کوتاه مییابند. به این آیات توجه کنید:
«یوم ینفخ فی الصور و نحشر المجرمین یومئذ زرقا ٭ یتخافتون بینهم ان لبثتم الا عشرا ٭ نحن اعلم بما یقولون اذ یقول امثلهم طریقة ان لبثتم الا یوما» (طه/ ۱۰۲ ـ ۱۰۴):
[همان]روزی که در صور دمیده میشود و در آن روز مجرمان را کبودچشم برمیانگیزیم. با یکدیگر آهسته (زیرلب) میگویند: «ده روز بیشتر درنگ نکردهاید». ما به آن چه میگویند، آگاهتریم؛ آنگاه که برترین کارشناس آنها میگوید: «روزی بیش درنگ نکردهاید».
با اندکی دقت روشن میشود که تعبیر «لبث» پس از رستاخیز، دقیقاً همان تعبیری است که برای حضرت عزیر (ع) و اصحاب کهف آمده است. قرآن کریم، در جایی دیگر، این موضوع را با مقدمات و توضیحات بیشتری آورده است:
«یسئلونک عن الساعة ایان مرساها ٭ فیم انت من ذکراها» (نازعات/ ۴۲ ـ ۴۳):
درباره قیامت از تو سؤال میکنند که چه هنگام برپا میشود؟ تو برای ذکر [تاریخ]قیامت، چه انگیزهای میتوانی داشته باشی؟
خداوند نخست اعلام کردن زمان قیامت را بیهوده میشمرد، زیرا کسانی که نمیپذیرند، اگر تاریخی هم برای آن گفته شود، باز نمیپذیرند و آنها که به قیامت ایمان دارند، بدون ذکر تاریخ هم ایمان دارند.
«الی ربک منتهاها» (نازعات/ ۴۴):
مهم این است که سرانجام قیامت، به پروردگار تو میانجامد.
در آن هنگام، همگان به حضور خدا میروند و در محضر او گرد خواهند آمد و البته این هشدار تنها برای کسانی است که به آینده خود میاندیشند.
«انما انت منذر من یخشاها» (نازعات/ ۴۵):
تو تنها کسانی را میتوانی نسبت به قیامت هشدار دهی که نگران آن هستند.
خداوند در پایان به نوعی به تاریخ اشاره میکند و گویا میفرماید اگر میخواهند تاریخ قیامت را بدانند، ما این تاریخ را برای آنها بیان میکنیم. البته تاریخی را که آنها در قیامت احساس خواهند کرد.
«کانهم یوم یرونها لم یلبثوا الا عشیة او ضحاها» (نازعات/ ۴۶):
روزی که آنان قیامت را مشاهده کنند، چنان است که گویا [از زمان مرگ تا لحظه برانگیختگی]، تنها شبی و یا روز آن [شب]را [نیز]سپری کرده باشند.
چه بسا حدیثی که مرگ را فرا رسیدن قیامت تلقی فرموده نیز ناظر به همین نکته باشد:
«اذا مات الرجل قامت قیامته» (مجلسی، ج ۵۸: ۷):
آنگاه که شخص میمیرد، قیامتش برپا میشود.
با توجه به این نکته، هر کسی میتواند زمان رسیدن قیامت خود را براساس احساسی که در روز قیامت دارد، تخمین بزند. با این نگاه، اگر کسی بیست سال دیگر در زندگی دنیا عمر میکند، «بیست سال و یک روز دیگر» در صحنه قیامت خواهد بود.
گویا تعبیر برزخ به معنای حائل میان دو چیز نیز به همین معناست؛ یعنی دوران مرگ پس از دنیا، حائلی میان حیات دنیا و حیات آخرت است. چه بسا اینکه از آخرت تعبیر به «فردا» میکنند نیز از جهتی بر همین مطلب ناظر باشد. خداوند میفرماید:
«و لتنظر نفس ما قدمت لغد» (حشر/ ۱۸):
هرکس باید بنگرد که برای فردا (قیامت) چه تدارکی میکند.
ج. وضعیت چهرهها در قیامت
چهرهها در قیامت متفاوتاند، اما این به سبب تفاوت چهرهها در دنیا نیست، بلکه براساس اعمال انسانها چهرههای انسانها نیز متفاوت است. در آن روز، همه چیز براساس ایمان و اعمال شکل میگیرد. آنان که در دنیا مؤمناند و در مسیر تقوا گام برمیدارند، در آن جا از هر نعمتی برخوردار خواهند بود، که از جمله آنها: چهرهای سپید، نورانی و زیباست. برعکس، کسانی که از ایمان و اعمال نیک بیبهرهاند، از هر جهت نابسامان خواهند بود؛ از جمله اینکه: چهرهای تکیده، غبارآلود و سیاه خواهند داشت.
قرآن کریم میفرماید:
«یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون ٭ و، اما الذین ابیضت وجوههم ففی رحمئ الله هم فیها خالدون» (آل عمران/ ۱۰۶ و ۱۰۷):
روزی که [در آن]چهرههایی سپید و چهرههایی دیگر سیاهاند. پس درباره سیهرویان، [آنان را نکوهش کنند که]چرا پس از ایمانتان، باز کافر شدید [و ناسپاسی پروردگار کردید]؟ پس اکنون به سبب این که کفر ورزیدهاید، عذاب را بچشید. و، اما سپیدرویان، در رحمت خدایند و در آن جاودانه خواهند بود.
بر این اساس، چه بسیار سیاهپوستان مؤمنی که در سرای آخرت سپیدرو و نورانی محشور میگردند و چه بسا سپیدپوستان کفرپیشهای که با چهرهای سیاه از خاک برمیخیزند. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
«وجوه یومئذ مسفرة ٭ ضاحکة مستبشره ٭ و وجوه یومئذ علیها غبرة ٭ ترهقها قترة ٭ اولئک هم الکفرة الفجرة» (عبس/ ۳۸ ـ ۴۲):
در آن روز چهرههایی هستند که، چون صبح فروزاناند؛ خندان و شادماناند؛ و چهرههای دیگری هستند که در آن روز غبارآلودند و خاک ذلت بر آنها نشسته است. اینان همان کافران زشتکردارند؛ و نیز میفرماید:
«وجوه یومئذ خاشعة ٭ عاملة ناصبة» (غاشیه/ ۲ و ۳):
رخسارهایی در آن روز ترسناک و ذلیلاند؛ همه کارشان رنج و مشقت است.
«وجوه یومئذ ناعمئ ٭ لسعیها راضیه ٭ فی جنة عالیة» (غاشیه/ ۱۰ـ ۸):
رخسارهایی در آن روز از نعمت خود شادماناند. از سعی و کوشش خود خشنودند و در بهشت برین هستند.
آری، اینان همان نیکانی هستند که پایان کارشان بهشت جاویدان خواهد بود. قرآن کریم در وصف آنها میفرماید:
«ان الابرار لفی نعیم ٭ علی الارائک ینظرون ٭ تعرف فی وجوههم نضرئ النعیم» (مطففین/ ۲۲ ـ ۲۴):
به درستی که نیکوکاران در نعمتهای بهشتاند؛ بر تختها تکیه کنند و مناظر [ـِ زیبا]را بنگرند. از چهرههاشان طراوت نعمت [بهشت]را درمییابی.
در اینباره، حدیثی طولانی از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است. گزیده آن چنین است که: «امت من در روز قیامت با پنج پرچم نزد من میآیند». سپس چهار پرچم را ذکر میکند که عبارتاند از: پرچمی با گوساله این امت، پرچمی با فرعون این امت، پرچمی با سامری این امت و پرچم ذوالثدیه (حرفوصبن زهیر، رهبر خوارج که در جنگ نهروان کشته شد).
سپس درباره این چهار پرچم توضیح میدهد که آنها بر ثقلین (یعنی بر کتاب خدا و عترت پیامبر اکرم (ص) جفا کردند و با روی سیاه وارد آتش خواهند شد. آنگاه میفرماید:
«سرانجام بیرقی نزد من خواهد آمد با امام متقیان و بزرگ اوصیا و جلودار روسپیدان و وصی رسول پروردگار جهانیان، به آنان میگویم که بعد از من، با ثقلین چه کردید؟ در پاسخ میگویند: «از ثقل اکبر پیروی کردیم و ثقل اصغر را زنده نگاه داشتیم و به آن مهر ورزیدیم و از آن دفاع کردیم و یاری آن رساندیم؛ تا جایی که خون خود را نیز در پس پرچم عترت ریختیم».
پس به آنان میگویم: سیراب و کامیاب وارد بهشت شوید. چهرههایتان سفید باد!
سپس رسول خدا این آیه را تلاوت کرد:
«یوم تبیض وجوه ... هم فیها خالدون» ۲ (آل عمران/ ۱۰۶ و ۱۰۷)
بهطور کلی، اهل ایمان و تقوا، سپیدرو، با نشاط، شاداب و از نعمت شادان و خندان خواهند بود؛ اما چهره کافران عصیانگر سیاه، ذلیل و غبارآلوده خواهد شد.
د. برخوردها در قیامت
قرآن کریم میفرماید: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین» (الزخرف/ ۶۷):
دوستان [ـِ دنیا]در آن روز دشمن یکدیگر میشوند، مگر پرهیزگاران.
قرآن کریم از درگیری اهل باطل با یکدیگر در صحنه قیامت سخن میگوید. این درگیریها در دو صحنهاند:
۱. درگیری انسانهای خودکامه با یکدیگر
نمونه این نوع درگیری، درگیری سردمداران ضلالت با پیروانشان است که در این آیه مطرح شده است:
«اذ تبرا الدین اتبعوا من الذین اتبعوا و راوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب ٭ و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم و ما هم بخارجین من النار» (بقره/ ۱۶۶ و ۱۶۷):
هنگامی که رؤسا و پیشوایان باطل از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب خدا را مشاهده کنند و سببها از آنان بریده شود، آنگاه پیروان آنها [از روی حسرت و پشیمانی]خواهند گفت: «کاش دیگر بار به دنیا باز میگشتیم، تا همانگونه که اینها از ما بیزاری جستند، ما نیز از اینان بیزاری بجوییم و بدین ترتیب، خداوند اعمال آنها را حسرت دلشان میگرداند و آنان از آتش برون نمیشوند».
۲. درگیری مجرمان با شیاطین
در روز قیامت، مجرمان و شیاطین با هم محشور میشوند (مریم/ ۶۸) ۳ و هر دو برای داوری در پیشگاه پروردگار حضور مییابند. بدتر اینکه قرین یکدیگر خواهند بود. البته این افراد در دنیا نیز شیطان قرینشان بوده است. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطاناً فهو له قرین ٭ و انهم لیصدونهم عن السبیل و یحسبون انهم مهتدون ٭ حتی اذا جاءنا قال یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین فبئس القرین» (زخرف/ ۳۶ ـ ۳۸).
هرکه از یاد خدای رحمان رخ بتابد و به خدا پشت کند، شیطانی را بر او چیره میکنیم تا [پیوسته] قرین و همنشین او باشد؛ و آن شیاطین، این مردمان را از راه خدا باز میدارند و به ضلالت میافکنند، در حالیکه میپندارند راه درست را یافتهاند. تا آنگاه که در قیامت به نزد ما بیاید، به آن شیطان خواهد گفت: «ای کاش بین من و تو به اندازه دو مشرق فاصله میبود». چه بد قرینی است شیطان.
از این آیات روشن میشود، آنهایی که شیطان در دنیا قرینشان است، در قیامت نیز همو قرین آنها خواهد بود و چه بسا به گونهای محشور شوند که نتوانند از یکدیگر جدا شوند.
قرآن کریم درباره درگیری آنها چنین سخن میگوید:
و در صور دمیده شود و هرکسی میآید [در حالیکه]با او سوقدهنده و گواهیدهندهای است. [به او میگویند:]«واقعاً که از این [حال]سخت در غفلت بودی. [ولی]ما پردهات را [از جلوی چشمانت]برداشتیم و دیدهات امروز تیز است؛ و [فرشته]همنشین او میگوید:
«این است آنچه پیش من آماده است [و ثبت کردهام]». [به آن دو فرشته خطاب میشود:]«هر کافر سرسختی را در جهنم فرو افکنید، [هر]بازدارنده از خیری، [هر]متجاوز شکاکی ـ که با خداوند، خدایی دیگر قرار داد ـ [ای دو فرشته]او را در عذاب شدید فرو افکنید» (ق/ ۲۰ ـ ۲۶).
پس از فرمان الهی برای افکندن مجرمان به جهنم، موضوع زیر رخ میدهد:
«قال قرینه ربنا ما اطغیته و لکن کان فی ضلال بعید» (ق/ ۲۷):
[شیطان] همدمش میگوید: «پروردگار ما، من او را به عصیان وا نداشتم، لیکن [خودش] در گمراهی دور و درازی بود».
این جمله کاملاً حالت دفاعی دارد. معلوم میشود انسانِ گمراه، شیطان قرین او بوده و در قیامت هم هست، میخواهد گمراهی خود را به گردن شیطان بیندازد و گویا میگوید: «خدایا، این شیطان بود که قرین من بود و مرا به راه طغیان و سرکشی انداخت» و او در پاسخ، جمله مذکور در آیه را میگوید. به سخن دیگر، این آیه نشاندهنده درگیری انسانِ جهنمی با شیطانی است که با او بوده، با او برانگیخته شده و قرین اوست. جمله بعد نیز نشانگر همین درگیری است.
«قال لا تختصموا لدی و قد قدمت الیکم بالوعید ٭ ما یبدل القول لدی و ما انا بظلام للبعید» (ق/ ۲۸ و ۲۹):
خداوند میفرماید: «در پیشگاه من با همدیگر ستیز نکنید. من پیشتر به شما هشدار داده بودم. پیش من حکم دگرگون نمیشود و من نسبت به بندگانم بیدادگر نیستم».
افزون بر موارد گذشته، قرآن کریم نامها و صفاتی نیز برای قیامت مطرح فرموده است که هرکدام به یکی از ویژگیها یا رخدادهای آن روز دلالت دارد. برخی از آن موارد چنین است:
نتیجه
- در آیات قرآن کریم، برخی از جنبههای واقعه قیامت روشن شده است؛ همچون تردیدناپذیر بودن آن، نزدیک بودن آن، تفاوت چهرههای انسانها در قیامت و برخورد انسانها با همنشینان خود در قیامت.
- در قرآن کریم، یقینی بودن واقعه قیامت با چنین تعبیرهایی یاد شده است: روزی یقینی و بر حق، تردیدناپذیر، آمدنی، واقعهای که دروغی در آن نیست، و روزی که خدای رحمان در عین رحمت بر بندگان، مردم را در آن روز جمع خواهد کرد.
- درباره نزدیک بودن فاصله قیامت، براساس آیات قرآن باید گفت که مراد از آن، احساسی است که پس از بیداری و زنده شدن در قیامت به انسانها دست میدهد. به بیان دیگر، پس از بیداری در صحنه قیامت، انسان فاصله خود را با مرگ و زندگی دنیا بسیار کم میبیند، به گونهای که احساس میکند تنها بخشی از روز را در خواب بوده است. گویا همچون خواب، پس از بیداری و زنده شدن، عالم برزخ را از یاد میبرد و از همین روست که فاصله قیامت را بسیار نزدیک میبیند.
- چهرههای انسانها در قیامت، بسته به ایمان و عملشان، متفاوت خواهد بود: مؤمنان سپیدرو و کافران سیهرو.
- انسانهای گناهکار و ظالم با همنشینان خود در قیامت مجادله میکنند. این همنشینان همان کسانی هستند که در دنیا نیز با آنها قرین و همنشین بودهاند.
پینوشتها
۱. از پیامبر اکرم (ص) نیز نقل شده است: «کما تنامون تموتون و کما تستیقظون تبعثون: همانطور که میخوابید، خواهید مرد و همانطور که از خواب بیدار میشوید، [در قیامت نیز] برانگیخته خواهید شد» (الفیض الکاشانی، التفسیر الصافی، ج ۳، ص ۲۳۷).
۲. ر. ک: حویزی، نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۸۱.
۳. فو ربک لنحشرنهم والشیاطین.