کد خبر 1279507
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۵

ما عابرانی را داریم که برای عبور از عرض بزرگراه اقدام به دویدن می‌کنند و اصلا نگاه هم نمی‌کنند که ببینند خودرویی در حال حرکت از آن مسیر هست یا نیست.

به گزارش مشرق، از آن روزی که چشم در چشم رییس مرکز فرماندهی و کنترل هوشمند پلیس راهور تهران بزرگ مساله عبور بعضی عابران پیاده از عرض معابر بزرگراهی را به پرسش گرفته بودم خیلی نگذشته است. اما در همین مدت کوتاه سپری شده از آن ملاقات نمی‌دانم بار چندم است که همکارانش در مرکز اطلاع رسانی پلیس راهور خبر تصادف عابر پیاده‌ای را به دستمان می‌رسانند. پرتعداد بودن خبر این نوع تصادف‌ها طوری تکراری و ملالت بار شده که دیگر انگار رغبتی هم برای پیگیری کردنش نمانده است. به حال خود رها ماندن وضع بزرگراه‌ها و عابران پیاده اش هم شاید از همین باشد.

آن روز مجید رنجبر از سختی کار ارتباط برقرار کردن با بعضی عابران پیاده گفت و اینکه برای بسیاری از این افراد عواقب و خطرات عبور از عرض بزرگراهی قابل درک نیست. اما بیشتر روی صحبتش با کارتن خواب‌ها و معتادان متجاهری بود که روفوژ میانی بزرگراه آزادگان را با جای خواب و تفریحشان اشتباه گرفته اند: همین الان هم اگر بزرگراه آزادگان را با دوربین‌های رصد ترافیک بررسی کنیم در محدوده آزادگان-بعثت در آن روفوژ وسط روزانه دست کم شاید بیست تا سی نفر در ساعت‌های مختلف بیتوته می‌کنند و در حال استعمال همه انواع مواد مخدر هستند. آن فردی که به آن روفوژ وسط آمده و از آنجا عبور کرده و مواد مخدر هم استعمال کرده دیگر حالت طبیعی

نخواهد داشت و نمی‌تواند تشخیص بدهد که خودروها با چه سرعتی در حال حرکت هستند. چنین فردی نمی‌تواند درک کند که آیا عبورش از عرض بزرگراه خطرناک است و احتمال برخوردش با خودروها وجود دارد یا خیر. چنین فردی این نوع مسائل را درک نمی‌کند و عواقب این رفتار پرخطر را هم تشخیص نمی‌دهد.

در آن دیدار رنجبر از صحنه‌هایی هم گفت که با دوربین‌های رصد ترافیک در بزرگراه آزادگان شکار شده اند: ما عابرانی را داریم که برای عبور از عرض بزرگراه اقدام به دویدن می‌کنند و اصلا نگاه هم نمی‌کنند که ببینند خودرویی در حال حرکت از آن مسیر هست یا نیست. چنین افرادی فقط دنبال عبور کردن هستند و در هر ساعتی از شب یا روز که ما از طریق دوربین‌ها آن محدوده را رصد می‌کنیم شاهد تجمع کارتن خواب‌ها و افراد معتاد متجاهر هستیم. درصد بالایی از تصادفات آن محدوده را هم همین افراد تشکیل می‌دهند. قاعدتا در بخش‌های جنوبی شهر مثل همین بزرگراه آزادگان فراوانی این افراد خیلی زیاد است.

گفته‌های رییس مرکز کنترل هوشمند پلیس راهور اما هرچه بود یک سوژه بیشتر نداشت: بزرگراه آزادگان. حال، اما هفته‌هایی گذشته از آن دیدار و گفت و شنود ساعتی از ظهر نگذشته که زنگ تلفن دفتر خبرگزاری به صدا در می‌آید تا بشنویم غیر از بزرگراه آزادگان معابر دیگری هم عرصه جولان این عابران هستند. صدای پرهیجان آن سوی خط متعلق به یکی از مخاطبان است: من خبری را در خبرگزاری شما درباره تصادف یک خودروی بی ام و در بزرگراه مدرس خوانده بودم. دیشب برای من هم یک اتفاقی مشابه این خبر افتاده که خواستم با شما در میان بگذارم.

اشاره این شهروند تهرانی به خبر تصادف و آتش سوزی یک خودروی بی ام و بود که در نیمه‌های شب در بزرگراه مدرس اتفاق افتاد و سرنشینان خودرو را به کام مرگ برد. او البته علت این تصادف را چیزی غیر از آنچه در خبر آمده می‌داند: آن خبری که من در خبرگزاری شما خواندم که خودرویی به طور ناگهانی منحرف شده و از این طرف به آن طرف رفته و دچار حادثه شده علتش آدم‌هایی هستند که در تاریکی شب به طور ناگهانی و به هر دلیلی خود را مقابل خودروها می‌اندازند.

با تعجب می‌پرسم یعنی شما هم مثل آن خودروی بی ام و دچار تصادف شدید؟ مثل یک گزارشگر فوتبال به صدایش هیجان می‌دهد: شب گذشته حوالی ساعت ده و نیم شب با یک خودروی ام وی ام صد و ده از سمت شمال به جنوب بزرگراه مدرس در لاین سرعت در حال حرکت بودم. وقتی با سرعت حدود نود تا نود و پنج کیلومتر خروجی بیهقی را رد می‌کردم در آن جایی که از سمت چپ مصلی به سمت پایین می‌رود ناگهان متوجه شدم به فاصله ده متری از خودروی من یک آقایی از لابلای درخت‌های کنار بزرگراه بیرون آمد و خودش را به وسط بزرگراه و جلوی خودروی من انداخت. در این حین من طوری ترمز کردم که لنت عقب خودروی من دچار ترکیدگی شده است. این آقا، چون دید که من ترمز کرده ام باز دوید و رفت لابلای درختان کنار گاردریل‌ها و مخفی شد. اگر خودروی دیگری پشت سر یا کنار خودروی من بود مطمئنا دچار حادثه می‌شدم. واقعا شانس با من یار بود که خودروی پشت سری من با فاصله از خودروی من متوقف شد.

در ذهنم او را در آن وضع و حال پر اضطرار مجسم می‌کنم. شاید حادثه دیشب شباهت‌های بیشتری با تصادف خودروی بی ام و داشته. می‌پرسم خودروی شما با شیئی یا درختی هم برخورد داشته؟ پاسخش منفی است: من با هیچ خودرو یا شیئی برخورد نکردم. به سرعت خودم را جمع کردم و کنار کشیدم و بعد هم که آن آقا دوید و رفت به حرکتم ادامه دادم. آن آقا وقتی فهمید که من خودم را جمع و جور کرده ام باز دوید و رفت لابلای درخت‌ها مخفی شد. همسرم که همراه من بود گفت اگر در چنین جاهایی بخواهند از ما زورگیری کنند چه کاری می‌توانیم بکنیم. شما نمی‌توانید تصور کنید در آن چند ثانیه که این اتفاق افتاد چه بر ما گذشت.

سعی می‌کنم راه حل این مشکل را با کمک خود او پیدا کنم. می‌پرسم علت را در چه می‌بینید؟ بلافاصله مساله روشنایی بزرگراه را پیش می‌کشد: یک مشکلی که در بزرگراه مدرس وجود دارد به کمبود نور و روشنایی مربوط می‌شود. تا این اتفاق برای خود آدم نیفتد متوجه نمی‌شود چه وضع خطرناکی در آن محیط وجود دارد. چراغ‌های آن حوالی یا سوخته اند و یا نورشان خیلی ضعیف است. برای همین آن تکه از بزرگراه شب‌ها تاریک است و رانندگان دید ندارند. اگر آن آقایی که جلوی خودروی من پرید لباسش روشن نبود به احتمال زیاد با او تصادف می‌کردم. چون مسیر خانه مادرخانم من از این بزرگراه می‌گذرد معمولا از این معبر عبور می‌کنم. این ناحیه از بزرگراه مدرس و به موازاتش در بزرگراه چمران حدفاصل آتی ساز تا پل مدیریت هم باز این اتفاقات زیاد رخ می‌دهد.

به یاد می‌آورم رییس مرکز کنترل هوشمند پلیس راهور در آن دیدار حضوری درباره توزیع کاورهایی به رنگ روشن میان کارتن خواب‌های بزرگراه آزادگان چیزهایی به من گفته بود. او، اما کاوری به تن آن عابر ندیده است: آن آقایی که پرید جلوی خودروی من کاور به تن نداشت. پیراهن و شلوار کرم رنگ پوشیده بود. کلاهی هم که به سر گذاشته بود باز کرم رنگ بود. من مطمئن هستم این فرد کاور نپوشیده بود. من حین رانندگی کاملا متوجه این موضوع بودم. به شما اطمینان می‌دهم که کاور نداشت. این آقا چهره اش را هم پوشانده بود. وضع ظاهر این فرد واقعا عجیب و غریب بود.

هنوز دست از سر تردیدهایم بر نداشته ام. سماجت می‌کنم که یعنی به نظر شما حادثه‌ای که برای آن خودروی بی ام و ساعت دو بامداد رخ داده هم به همین صورت اتفاق افتاده؟ پاسخش رنگ اطمینان دارد: بله. دقیقا همین حادثه برای آن خودروی بی ام و اتفاق افتاده و مسوولان پلیس راهور می‌گویند نمی‌دانیم علت این حادثه چه بوده است. اما من به شما می‌گویم که چه اتفاقی افتاده است. عده‌ای هستند که در ساعت‌های شب ناگهانی خودشان را جلوی خودروهای درحال عبور می‌اندازند و راننده هم نمی‌تواند خودرو را کنترل کند. درباره آن خودروی بی ام و هم فرض بگیریم ساعت دو نصف شب راننده در یک وضع نامتعادل بوده و پایش را محکم روی پدال گاز گذاشته و با سرعت صد و چهل کیلومتر در حال حرکت بوده است. در این وضعیت ناگهان عابری خود را جلوی خودرو می‌اندازد. راننده چطور می‌توانسته خودرو را کنترل کند؟

می‌پرسم آیا حالا درخواستی از پلیس راهور داری؟ گویا از قبل با آن‌ها هم صحبت هایش را مطرح کرده: من با شماره ۱۹۷ پلیس تماس گرفتم و همه این موارد را به آن‌ها گزارش دادم. من به آن‌ها گفتم حادثه‌ای که برای آن خودروی ب ام و افتاده برای من هم در ساعت ده و نیم شب پیش آمده و اگر در اخبار ننوشته بودند محل آن حادثه بعد از گذر بیهقی بوده شاید دچار تردید می‌شدم. اما الان مطمئن هستم علت بروز آن حادثه همین افراد مردم آزاری هستند که ناگهانی خود را جلوی خودروها می‌اندازند.

حال چه باید کرد؟ گویا این شهروند حادثه دیده راه حل‌هایی در آستین دارد: آن بخش از بزرگراه مدرس در ساعت‌های شب تاریک است. انتظار ما از مسوولان این است که روشنایی آن منطقه را بیشتر کنند تا قدرت دید راننده‌ها بیشتر بشود. نیروهای گشتی پلیس هم باید در آن مکان حضور داشته باشند. تا ساعت هفت و هشت شب امکان اینکه کسی بخواهد خود را جلوی خودرویی بیندازد وجود ندارد، چون هر دو طرف بزرگراه ترافیک سنگینی دارد. اما از ساعت نه و ده شب که ترافیک آنجا خلوت می‌شود آن افراد هم کارشان را شروع می‌کنند. من شک ندارم که این‌ها یا می‌خواهند خودرو منحرف شود که چیزی از داخل آن سرقت کنند یا دنبال گرفتن دیه هستند.

از وضع مهندسی ترافیک در بزرگراه مدرس که می‌پرسم ابتدا چندان سوالم را به چیزی نمی‌گیرد. بیشتر روی همان مشکل روشنایی مانور می‌دهد: مسوولان می‌توانند مثلا تابلوهایی را اضافه کنند تا احتیاط‌ها بیشتر بشود، اما مشکل اصلی ضعیف بودن نور در آن ناحیه است. اگر آن منطقه از بزرگراه روشنایی کافی داشته باشد و راننده‌ها دید داشته باشند می‌توانند خودرو را کنترل کنند. اما چون آنجا تاریک است و عابر هم ناگهانی به وسط بزرگراه می‌آید واقعا امکان کنترل وجود ندارد. خود من واقعا شانس آوردم که ده متر با آن عابر پیاده فاصله داشتم. آنجا من حتی یک پل هوایی هم ندیدم.

ولی بعد که ضرورت وجود نرده و حصار در کناره‌های بزرگراه را مطرح می‌کنم دعای خیرش نصیبم می‌شود: خدا خیرتان بدهد. نرده‌های کنار بزرگراه اگر ارتفاع بیشتری داشته باشد و فضای آنجا را ببندند که کسی نتواند وارد عرض بزرگراه بشود این مشکل حل شدنی است. این افراد می‌روند لابلای درختان مخفی می‌شوند و بعد خیلی راحت از نرده‌ها رد می‌شوند و به وسط بزرگراه می‌آیند. بعد هم باز خیلی راحت می‌توانند از روی نرده‌ها بپرند و متواری بشوند. یکی از مشکلات اصلی همین است که این افراد در آن فضای میانی بزرگراه کمین می‌کنند و بعد خود را مقابل خودروها می‌اندازند. اگر نرده‌های بلندی در آنجا نصب بشود دیگر این افراد امکانی برای این کار نخواهند داشت.

منبع: میزان