بنی‌صدر پس از رسیدن به ریاست جمهوری در ستونی در روزنامه‌اش اخبار دروغین از وضعیت کشور را به نگارش درآورده و به‌گونه‌ای وانمود می‌کرد که رئیس‌جمهور فردی بدون اختیارات است!

سرویس سیاست مشرق- وب‌سایت شخصی ابوالحسن بنی‌صدر اعلام کرد که  او در بیمارستان سالپتریه پاریس به پایان خط رسیده است. بنی‌صدر پس از عزل از سمت فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری در همکاری با منافقین از کشور فراری شده و پس از مدت‌ها بیماری درگذشت.

برخی پژوهشگران تاریخ معاصر معتقدند که بنی‌صدر در اثر القاء رجوی دچار انحراف شده است، اما واقعیت فراتر از آن است. بنی‌صدر در خاطرات خود نوشته است که اگر مجاهدین(منافقین) به‌سوی او نمی‌آمدند؛ او به‌سوی آن‌ها می‌رفت. [۱]

قاعدتاً فردی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کتاب «کیش شخصیت» را نگارش کرده و به اعضای مؤسس سازمان مجاهدین نقدهای اساسی وارد کرده است؛ آن‌قدر از هوشمندی سیاسی برخوردار است که طعمه شبکه نفاق نشود. او با آگاهی از نتایج عمل خود در برابر امام (ره) و انقلاب قرارگرفته و دستش را به خون مردم بی‌گناه آغشته کرده است. پس از فرار بنی‌صدر و رجوی از کشور ماشین ترور آن‌ها  با گرای سازمان‌های امنیتی کشورهای غربی و پول‌های ارسالی از سوی رژیم بعث عراق و برخی حکام مرتجع عرب دست به کشتار مردم بی‌گناه زد.

در اعتراف برخی از اعضای فرقه نفاق آمده است که از بالا(فرانسه) دستور داشتیم که هرکسی که ظاهرش شبیه حزب‌اللهی‌ها یا نیروهای سپاه است را ترور کرده و به‌اصطلاح عملیات کور انجام دهیم. [۲] نتیجه این تصمیم از سوی بنی‌صدر و مسعود رجوی آن بودکه  از کودک ۳ ساله تا پیرمرد ۹۰ ساله توسط تروریست‌ها در خیابان سلاخی شده و بیش از ۱۷ هزار شهید تقدیم انقلاب اسلامی شد.

سرنوشت ابوالحسن بنی صدر درس‌های عبرت فراوانی در خود دارد که باید در مراکز پژوهشی تحلیل و دائم آن را یادآوری کرد.

۱- بنی‌صدر چهره  گمنام سیاسی در ۲۰ آبان ۵۸ به‌عنوان سرپرست وزارت خارجه و وزارت اقتصاد و امور دارایی انتخاب شد؛ درحالی‌که او بشدت تمایلات آمریکایی و غربی داشته و حتی حاضر نبود شئون اسلامی را در خانواده خود رعایت کند؛ به ناگهان رنگ عوض کرده و ژست‌های انقلابی گرفت، ازجمله آنکه به آمریکایی‌ها پیغام داد که برای آزادی گروگان‌ها باید شاه را به ایران تحویل بدهند. او پس‌ازآنکه نتوانست در وزارت خارجه برنامه پوششی خود را پیش ببرد استعفا داده و اعلام کرد حضورش در وزارت خارجه وقت‌کشی است! تغییر فاز اساسی  رفتار و کنش بنی‌صدر در آن سال‌ها مورد توجه قرار نگرفته و بعدها باعث خسارت‌های فراوان به کشور شد.

۲- ششم دی‌ماه۵۸، نام بنی‌صدر با چهره‌ای خندان در کنار چندین کاندیدای دیگر بر صفحه اول روزنامه‌ها نقش‌بست و مرحوم خلخالی نیز که از مدت‌ها پیش‌سخن از کاندیداتوری‌اش می‌رفت به نفع بنی‌صدر کنار کشید. بنی‌صدر مهم‌ترین برنامه‌هایش را این‌چنین اعلام کرد : وحدت ملی، بازسازی اقتصاد، امنیت و معنویت. بنی‌صدر در مدت حضور در وزارت خارجه چنان تصویر ضد امپریالیستی از خودساخته بود که کمتر کسی می‌توانست به «رازهای شبکه نفوذ» پی برده و ماهیت واقعی او را شناسایی کند.

۳- بنی‌صدر با زدن نقاب انقلابی توانست به ریاست جمهوری برسد. او پس از پیروزی در انتخابات در عرض کم‌تر از یک سال از چهره واقعی خود رونمایی کرد. مرحوم امام(ره) از همان آغاز با بنی‌صدر مخالف بودند ولی به دلیل احترام به رأی و انتخاب مردم و آشکار شدن ماهیت و عملکرد او برای همه در ابتدا با وی برخورد نکردند و تا حد امکان با او مماشات نموده و تذکر و نصیحت می‌نمودند و تمامی تلاش خویش را برای جلوگیری از انحرافات بنی‌صدر بکار بستند. حضرت امام (ره) دو گونه می‌توانستند با این جریان برخورد کنند. یا حکم ریاست جمهوری بنی‌صدر را تنفیذ نکنند و در برابر رأی ملت بایستد، یا با تنفیذ حکم ریاست جمهوری و مدارا با وی، کشور را از بحران نجات دهند. امام(ره) با نگاهی الهی و انتخاب راه اول طراحی دشمن برای ایجاد بحران سیاسی در اولین انتخابات ریاست جمهوری را در نطفه خفه کرد.

۴- بنی‌صدر با دستور سفارت انگلیس به دنبال طرح «امام زدایی از سیاست» بود، حسین نواب صفوی عامل شبکه نفاق «تز رفراندوم و ایستادگی در برابر توصیه‌های امام» را به رئیس‌جمهور وقت ارائه داد. بنی‌صدر چون عروسک خیمه‌شب‌بازی موبه‌مو خواسته‌های نفوذی‌ها را اجرا و تا لحظه آخر با آن‌ها همکاری کرد. سیره عملی امام(ره) چنان بود که تا روز ۳۰ خرداد نیز امید خود نسبت به اصلاح بنی‌صدر را از دست نداد. در آن روز سیاه و خونین گروهک ورشکسته منافقین در همکاری با لیبرال‌ها و تعدادی از عناصر به‌اصطلاح ملی به خیابان آمده و در برابر مردم قیام مسلحانه کرد؛ در همان روز بنی‌صدر تبدیل به یک‌مرده سیاسی شده و حالا پس از چهل سال از آن ا به پایان کار رسیده است.

انقلاب اسلامی ایران در برابر ریزش بنی‌صدرها رویش‌های فراوانی را نیز تجربه کرده است. حالا به‌خوبی می‌دانیم که شبکه نفوذ می‌تواند تا بیخ گوش فردی در سطح  رئیس‌جمهور نیز رشد کرده و تبدیل به غده سرطانی شود. آشکار است که در چنین وضعیتی، بصیرت انقلابی و نهضت آگاهی بخشی زیر پرچم ولایت‌فقیه تنها راه نجات مردم در برابر طوفان‌های روزگار و توطئه دشمنان است.

شورش خیابانی منافقین و لیبرال ها با فاصله تاریخی نزدیک به ۳۰ سال در ماجرای ۳۰ خرداد!

بنی‌صدر پس از رسیدن به ریاست جمهوری در ستونی در روزنامه‌اش اخبار دروغین از وضعیت کشور را به نگارش درآورده و به‌گونه‌ای وانمود می‌کرد که رئیس‌جمهور فردی بدون اختیارات است! این دست ادعاها ۲۰سال پس‌ازآن توسط یک گروه لیبرال دیگر تکرار شد! آن‌ها نیز برای توجیه کارنامه بدون دستاورد خود ادعا می‌کردند که رئیس‌جمهور تدارکاتچی است. از عجایب روزگار آنکه این گروه نیز چون بنی‌صدری‌ها دست به شورش زده و از مردم تودهنی خوردند.

 بنی‌صدر به پایان کار خود رسیده و نزد خداوند متعال باید پاسخگوی اعمال خود باشد. پس از او بسیاری بر صندلی او نشسته و کارنامه‌های متفاوتی از خود بر جای گذاشته‌ند. در یک سو شهید رجایی و مقام معظم رهبری دولت را در مسیر حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی رهنمون کرده و آن سوتر افرادی  هم بودند که بازیچه دست همراهان و اعضای شبکه نفوذ شده و در برابر مردم طغیان کردند یا کشور از مسیر حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی به سمت و سوی خوشایند استکبار سوق دادند؛ که البته سرنوشت اینان همواره محو شدن از صفحه سیاست در ایران اسلامی بوده است.

[۱] - بنی‌صدر، درس تجربه، خاطرات ابوالحسن بنی‌صدر اولین رئیس‌جمهور ایران، به کوشش حمید احمدی، آلمان، انتشارات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۳۶۹‌

[۲] سازمان مجاهدین خلق از پیدایش تا فرجام/ جلد سوم