کد خبر 1283313
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۳

هر چند هدف از پیمان آکوس، چین اعلام شده است؛ اما چین تا پیش از این نیز از سوی جهان غرب کشور متخاصم بود و مورد هجمه قرار داشت.

به گزارش مشرق، مرتضی غلامرضایی پژوهشگر مسائل بین‌المللی* در چند هفته گذشته خبری مبنی بر ایجاد پیمانی امنیت - دفاعی میان کشورهای همنژاد و همزبان آمریکا، انگلیس و استرالیا به نام «آکوس» منتشر شد. هر چند سران این کشورها قصد خود را از این پیمان مقابله با اقدامات چین اعلام کردند، اما شواهد نشان می‌دهد این تنها یک پیمان نظامی علیه چین نیست؛ بلکه نقشه راه این سه کشور برای جهان پیش رو است و نکات خاصی که این پیمان دارد را باید به دقت بررسی کرد.

ابتدا آنکه این پیمان به جهانیان نشان داد وحدت رویه بایدن و ترامپ و در واقع وحدت سیاست کلی آمریکا، فارغ از هر حزب و رئیس جمهوری است. نکته‌ای که وزیر خارجه فرانسه هم به آن اشاره کرد.

بیشتر بخوانید:

بورل: پیمان آکوس زنگ بیدارباش در روابط فرا آتلانتیک اتحادیه اروپاست

این برای اولین بار نیست که در دولت آمریکا رئیس جمهوری که منتقد سیاست‌های رئیس جمهور پیشین در انتخابات بوده، بعد از پیروزی در انتخابات خود ادامه‌دهنده آن است و از این سیاست بایدن می‌توان دریافت که پروژه دور زدن اروپا و حفظ منافع ملی و هم‌نژادی، سیاست کلی آمریکا در دهه پیش رو است و آمریکا با بستن پیمان همنژادی به نحوی برای پایان جهان تک قطبی خود را آماده می‌کند.

مورد بعدی آنکه بستن این پیمان با اعلام خبر خرید زیردریایی‌های اتمی استرالیا از انگلیس و لغو خرید آن از فرانسه بود. مسئله‌ای که باعث موضع گیری بسیار تند و خارج از عرف رهبران فرانسه شد.

بیشتر بخوانید:

بحران پیمان آکوس؛ استقبال سرد فرانسه از وزیر امور خارجه آمریکا

باید دانست که لغو همکاری با فرانسه که تنها کشور اتمی بازمانده در اتحادیه اروپاست و اقتصاد آن به گفته رئیس جمهور فرانسه احتیاج شدیدی به این قرارداد داشت، در واقع بی‌اعتنایی به اتحادیه اروپا و مشکلات آن است؛ در صورتی که اتحادیه اروپا شریک سنتی آمریکا بوده و سیاست‌های کلی اروپا معمولا خارج از چهارچوب سیاست‌های آمریکا نیست.

همچنین انگلیس نیز از این فرصت جهت کشیدن خط و نشانی برای شرکای سابق خود که رقبای فعلی او هستند، استفاده کرد تا برتری اقتصادی این کشور را به رخ این اتحادیه بکشد و این اقدام می‌تواند نشانگر جنگ سردی کمرنگی میان این اتحادیه و انگلیس باشد که در بحران سوخت این کشور نیز خود را نشان داد.

نکته بعدی این پیمان، صحت حرف کشورهای منتقد سیاست‌های آمریکا است که این کشور قابل اتکا نیست؛ زیرا زمانی که تعارض منافع پیش می‌آید، آمریکا حتی خود را ملزم به پایبندی به شرکای راهبردی خود که سربازانشان در راه منافع آمریکا جنگیده‌اند نیز نمی‌داند، چه برسد به پیمان‌هایی که آمریکا با کشورهای رقیب و یا دشمن خود بسته است!

مطلب بعد آنکه آمریکا مسلماً به راه‌های مختلفی می‌توانست موجودیت این پیمان را اعلام کند و از عواقب دیپلماتیک لغو قرارداد استرالیا با فرانسه اطلاع داشته است، اما آن‌ها تعمدا به نحوی موجودیت پیمان جدید که بر خلاف اتحادیه اروپا نه تنها اقتصادی، بلکه نظامی نیز هست، را اعلام کردند تا ضمن حفظ موضع امپریالیستی خود، اصول دنیای جدید از نظر آمریکا که همان اولویت منافع آمریکا بر دیگران و حتی شرکای آمریکا است را به همه اعلام کنند.

در هر صورت هر چند هدف از این پیمان چین اعلام شده است، اما چین تا پیش از این نیز از سوی جهان غرب کشور متخاصم بود و مورد هجمه قرار داشت. اما آمریکا، انگلیس و استرالیا با این اقدام و وارد کردن اولین ترکش این پیمان به تن اقتصاد ضعیف شرکای سابق غیرنژادی خود، به همه اعلام کردند در جهان آینده تنها منافع است که خط مشی آن‌ها را تعیین می‌کند؛ حتی اگر این مسیر به تعبیر وزیر خارجه فرانسه منجر به خنجر زدن از پشت به همپیمانان آن‌ها شود. مطلبی که می‌تواند برای کشورهایی که به طور سنتی با آمریکا تعارض منافع دارند و آمریکا مرتبا از تمایل به مذاکره با آنان می‌گوید حائز اهمیت باشد.

منبع: میزان