کد خبر 128407
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۷

اهداي قرنيه چشم توسط فردي اسپانيايي، «آمنه بهرامي نوا» دختر ايراني را كه چشمانش را به دلیل اسيدپاشي خواستگارش از دست داده‌بود يك‌بار ديگر براي به دست آوردن بينايي اميدوار كرد و پزشكان اسپانياني معتقدند او بار ديگر مي‌تواند ببيند.

به گزارش مشرق به نقل از شرق، آمنه بهرامي بعد از گذراندن هشت ساعت عمل جراحي سخت در كلينيكي در «بارسلون» اسپانيا اكنون براي به دست آوردن بينايي چشم چپش بسيار اميدوار شده است. چشم چپ آمنه بهرامي نوا قرار بود سال 83 در بيمارستاني در تهران تخليه شود اما مخالفت آمنه باعث شد عمل جراحي انجام نگيرد.

پزشكان اسپانيايي صبح روز سه‌شنبه ساعت‌ها روي اين چشم آمنه كار كردند. اولين پزشكي كه بالاي سر آمنه حاضر شد متخصص اعصاب چشم بود. او رگ‌هاي عصب را كه به شدت آسيب ديده‌بود، ترميم كرد. سپس متخصص شبكيه بالاي سر آمنه حضور يافت. از آنجايي كه شبكيه چشم آمنه به طور كامل مچاله شده‌بود، بنابراين پزشك متخصص چهار ساعت براي ترميم سلول‌ها كار كرد و توانست حجم زيادي از شبكيه را ترميم كند.

سپس متخصص قرنيه براي عمل آماده شد و قرنيه اهدايي شهروند اسپانيايي را به چشم آمنه پيوند زد. متخصصان بعد از آن با استفاده از پوست لب آمنه براي او پلك‌ بالا و پايين ساختند و دو پلك را به ابروهاي او دوختند تا پيوند انجام شود.

آمنه بهرامي 24 ساعت بعد از عمل براي معاينه نزد پزشكانش رفت و آنها گفتند جراحي رضايت‌بخش بوده و به احتمال بسيار زياد در عمل بعدي آمنه بتواند ‌درصد بالايي از بينايي‌اش را به دست آورد.

آمنه كه بعد از اين معاينه بسيار اميدوار شده‌است به خبرنگار ما گفت: وقتي در بيمارستان لبافي‌نژاد بودم به من گفتند مي‌خواهند چشمانم را تخليه كنند. پزشكان گفتند اگر اين اتفاق نيفتد ممكن است عفونت كند و به مغزم بزند و من را بكشد، با اين حال مخالفت كردم و اجازه ندادم. به طور مطلق نابينا بودم تا اينكه به اسپانيا رفتم. در آنجا هم هر دو چشمم نابينا بود و در تاريكي مطلق بودم. با توجه به اينكه وضعيت چشم راستم خيلي بد بود بنابراين عمل‌هاي پزشكي اول روي چشم راستم شروع شد. سال 2007 بود كه متوجه شدم چشم چپم كم‌كم نور را حس مي‌كند، باورم نمي‌شد اين اتفاق افتاده‌است. به دكترم گفتم نور را حس مي‌كنم. او چشم چپم را معاينه كرد و كاري روي آن انجام داد. چون پلك نداشتم به طور كامل چشمم بسته بود كه دكتر آن را باز كرد و كاري انجام داد و بعد بست. وقتي پرسيدم چه كرده، توضيح نداد و گفت فقط وضعيت آن را بررسي كرده اما بعد متوجه شدم عملي مثل تزريق سلول انجام داده‌است. بعد از اينكه قرنيه چشم راستم خالي شد دكتر گفت، مي‌خواهد كار را روي چشم چپم آغاز كند. آمنه ادامه داد: در آن زمان بايد براي اجراي حكم به ايران مي‌آمدم. وضعيت چشم چپم وخيم بود و نوري كه مي‌ديدم خيلي ضعيف شده‌بود اما باز هم آن را حس مي‌كردم. بعد از اينكه به ايران آمدم و «مجيد موحدي» را هنگام اجراي حكم به لحاظ قصاص چشم بخشيدم دوباره به اسپانيا برگشتم و در آنجا نور چشمم بيشتر شد. پزشكان نيز تصميم گرفتند بيشتر تلاش كنند. كار خيلي وسيع و سختي بود به همين دليل بايد خيلي روي آن تحقيق مي‌كردند، ضمن اينكه من يك عمل ترميمي پوست هم انجام داده‌بودم و پزشكان مي‌ترسيدند بدنم تحمل آن را نداشته ‌باشد، البته مشكل ديگري هم وجود داشت؛ قرنيه‌اي كه با چشم من همخواني داشته‌باشد وجود نداشت. تا اينكه چند روز قبل بانك قرنيه اسپانيا اعلام كرد فرد فوت شده‌اي كه اعضاي بدنش را اهدا كرده‌است، مشخصات خوني و سلولي‌اش با مشخصات من همخواني دارد و قرنيه را به من دادند. همان زمان پزشكان مقدمات عمل را انجام دادند.

آمنه در مورد وضعيت چشمش گفت: پزشكان شامگاه سه‌شنبه چشمم را معاينه كردند، من آن موقع نور را حس نمي‌كردم و نمي‌دیدم روز پنجشنبه دوباره معاینه شدم و نور را بهتر از قبل احساس کردم،‌ پزشكان مي‌گويند وضعيت بسيار خوب است. آنها معتقدند اينكه نور را نمي‌بينم به خاطر تورم شديد چشم است و بعد از اينكه عوارض عمل از بين برود دوباره نور برمي‌گردد. آنها مي‌گويند از نتيجه عمل بسيار راضي هستند و فكر مي‌كنند در عمل بعدي ‌درصد بالايي از بينايي‌ام را به دست مي‌آورم.

اين دختر در مورد هزينه عمل جراحي‌اش گفت: هزينه عمل از سوي دولت ايران و با تلاش بسيار زياد «دكترصفارنطنزي» سفير ايران در اسپانيا پرداخته شد. وقتي مجيد را بخشيدم و به اسپانيا برگشتم دكتر نطنزي به ديدارم آمد و ضمن تشكر از من پذيرفت هزينه‌هاي درمانم را بدهد و از آن موقع تا به حال چندين بار به من سر زده و پيگير وضعيتم است و پول عمل را هم پرداخته‌است. البته اين‌طور كه وي گفته دستور رييس‌جمهور بود كه پول پرداخت شود. نطنزی با پزشکانم صحبت کرد و آنها به او گفته‌اند بسیار امیدوار هستند که از این عمل نتیجه بگیرند. آمنه در مورد زندگي شخصي‌اش نيز توضيح داد: پيشنهادي از طرف كمپاني فيلمسازي آلماني دارم. آنها مي‌خواهند زندگي من را فيلم سينمايي كنند و آن‌طور كه به من گفته شده، قرار است براي نوشتن فيلمنامه با اصغر فرهادي مذاكره كنند. البته اين موضوع هنوز قطعي نشده‌است. من و كمپاني هم بر سر بستن قرارداد هنوز به توافق نرسيده‌ايم و احتمالا تا دوماه آينده اين قرارداد بسته خواهد شد. آمنه بهرامي نوا كه آبان سال 83 از سوي مجيد موحدي خواستگارش مورد حمله اسيدي قرار گرفت و از ناحيه سروصورت به شدت سوخت، بينايي‌اش را به طور كامل از دست داد و اكنون بعد از هشت سال يك‌بار ديگر براي ديدن اميدوار شده‌است. او يك سال پيش براي اجراي حكم در بيمارستان دادگستري تهران حاضر شد و در حالي‌كه مجيد موحدي را روي تخت خوابانده بودند تا با فرمان آمنه در چشمش اسيد بريزند، او را بخشيد.

آمنه كه ديه چشمانش را به خاطر اشتباه در نحوه نوشتن رضايت از سوي مسوولان اجراي احكام هنوز نگرفته‌است، در اين مورد گفت: چرا بايد نصف ديه چشمانم را به من بدهند، مگر عمل چشمان من نصف هزينه عمل چشم يك مرد را دارد. من اعتراض كردم و تا زماني كه همه ديه‌ام را نگيرم از پا نمي‌نشينم.

او گفت: من انسان‌تر بودم كه مجيد را بخشيدم و يك معلول به معلولان جامعه اضافه نكردم و درد را خودم تحمل كردم يا مجيد موحدي را كه اين‌طور سرنوشت من را تغيير داد؟ اگر بر انسان بودن است، قضاوت كنيد كدام‌يك از ما انسان‌تر است و چه كسي لياقت بينايي را دارد و چرا من نبايد خسارتي را كه به من وارد شده‌است، بگيرم؟