تحلیلگر بنیاد کارنگی می‌گوید: ایران خود را سزاوار جایگاه بالای بین‌المللی می‌بیند و معتقد است به همین دلیل باید به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شود.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: آریل لیوایت در تحلیلی برای بنیاد کارنگی نوشت: اخیرا رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و وزیر خارجه آمریکا درباره جهت برنامه هسته‌ای ایران ابراز نگرانی کرده و به دلیل پیشرفت‌نکردن مسیر دیپلماسی ناراضی بوده‌اند، اما این تحولات برای کسانی که از نزدیک، منطق پشت برنامه‌ هسته‌ای ایران و الگوهای رفتاری این کشور را مطالعه کرده‌اند، کاملا قابل پیش‌بینی است. در قلب تلاش‌های بین‌المللی برای مهار و -اگر خوش‌بین باشیم- به عقب بازگرداندن برنامه‌های هسته‌ای ایران، نقص‌های عمیقی در درک انگیزه‌ها و استراتژی این کشور وجود دارد. بسیاری از متخصصان، درباره چالش هسته‌ای ایران مطلب نوشته‌اند و تعداد بی‌شمار دیگری طی دو دهه اخیر، تلاش کرده‌اند تا مسیر این حرکت را بشناسند، اما تاکنون تلاش‌های نظام‌مند زیادی برای درک بنیان‌های اصلی چشم‌انداز ایران انجام نشده است، به‌طوری که استراتژی قابل اتکایی برای مهار اهداف هسته‌ای این کشور ایجاد شود.

نخبگان ایران دارای این فرض تاریخی مشترک هستند که در نظام جهانی قربانی شده‌اند. ایران بارها حملات و ماجراجویی‌های خارجی را تجربه کرده است. آنچه در عراق و لیبی پس از کنار گذاشتن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای‌شان رخ داد، درسی است که دولتمردان ایران نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند. از سوی دیگر ایران خود را شکل مدرن یک تمدن بزرگ می‌داند که از آسیای مرکزی تا خلیج‌فارس و دریای مدیترانه گسترش یافته بود و منافع وسیعی داشت. گستردگی جغرافیایی و عوامل دیگر نظیر در اختیار داشتن منابع عظیم نفت، غیر متعهد بودن و... همگی عواملی هستند که بر این موضوع تاثیر می‌گذارند.

از جنگ جهانی دوم، از دید بسیاری از دولتمردان ایران، این کشور نه‌تنها لایق جایگاهی بسیار بالاست، بلکه برای رسیدن به این جایگاه و افزایش نفوذ و اثرگذاری خود ضروری است به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شود یا حداقل فعلا میزان بالایی سوخت غنی‌شده در اختیار داشته باشد تا در صورت لزوم از آن استفاده کند. موضوع فعالیت‌های هسته‌ای ایران، یک عامل توجه جهانی به ایران است.

این موضوع سبب شده است تا ایرانی‌ها قدرت‌های جهانی را بارها مجبور کنند که این کشور را جدی بگیرند و با آن مذاکره کنند. به عبارت دیگر، نه‌تنها اقدامات هسته‌ای ایران، بلکه دیپلماسی هسته‌ای این کشور احساس مهم بودن تهران را تقویت می‌کند و رسیدن به یک توافق هسته‌ای که چنین ابزار ارزشمندی را از تهران بگیرد، جزو گزینه‌های تهران نیست.

این تحلیلگر آمریکائی می‌افزاید: یک عامل مهم که سرعت حرکت در این مسیر را کم می‌کند، مفهوم عمیق و ریشه‌داری به نام صبر استراتژیک است. این مفهوم سبب شده است که ایران برای رسیدن به آن توان آهسته حرکت کند و حاضر نباشد ریسک بالایی برای رسیدن به این هدف بپذیرد. در واقع، حرکت ایران به سمت تبدیل شدن به قدرت هسته‌ای نوعی ماراتن است.

از سال ۲۰۰۳ شاهد تغییراتی در سیاست‌های حکومت ایران در قبال موضوع هسته‌ای هستیم.

گستردگی، عمق و موفقیت ایران در پیشبرد برنامه هسته‌ای خود سبب شده است تا تغییر رفتار این کشور به شکل فزاینده‌ای دشوار شود؛ به‌ویژه اکنون که جهان با ریسک‌های مختلف از جمله همه‌گیری کرونا، تغییرات آب‌وهوایی و بی‌ثباتی سیاسی مواجه است.

از سوی دیگر، آمریکا همچنان تلاش خواهد کرد تا خود را از هرگونه موضوع بزرگ سیاست خارجی دور کند و بتواند بر برنامه داخلی‌اش که موضوع چین در آن نقش محوری دارد، متمرکز کند. این محدودیت‌ها سبب شده است تا ایالات‌متحده به صرف انرژی برای مسائل خاورمیانه به‌طور عام و به‌ویژه مساله هسته‌ای ایران تمایل نداشته باشد.

به این ترتیب، طبیعی است که دیپلمات‌های ایران کاملا مطمئن هستند، غرب مایل نیست بر تلاش‌هایش برای مهار برنامه هسته‌ای ایران بیفزاید. در این میان، اسراییل به‌تنهایی توان مهار برنامه هسته‌ای ایران را ندارد و روسیه و چین نیز مایل نیستند، با اعمال فشار بر ایران برای محدود کردن برنامه هسته‌ای این کشور، باز هم منافعشان را در قبال ایران به خطر اندازند.