به گزارش مشرق به نقل از فارس، به مناسبت مبعث پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم گفتوگوی مشروحی با حجتالاسلام والمسلمین علی اعتمادی از شاگردان علامه جعفری و مدیر تربیتی مجتمع آموزش عالی فقه جامعة المصطفی العالمیه انجام دادیم که متن آن از نظر میگذرد.
حذف بردهداری از خدمات بزرگ پیامبر اعظم(ص)
اعتمادی در ابتدای این گفتوگو با اشاره به خدمات ارزندهای که پیامبر اعظم(ص) ارائه کردند، بیان داشت: پیامبر اکرم(ص) با یک برنامهریزی دقیق اجتماعی، بردگی را از صحنه روزگار ریشهکن کرد. یک دسته از انسانها در این فرآیند دائماً در حال زر اندوزی بودند و اجتماعی را به وجود میآورند و یک دسته هم همیشه ذلیل و زیر پای چکمهپوشان بودند. پیامبر اکرم نقشهای را عملیاتی کردند که در مدت بیست سال بخش اعظمی از بردگی از بین رفت، بدون اینکه صدمهای به مشاغل اجتماعی وارد شود.
وی گفت: اگر صاحبان بردهها، یکباره آنها را رها میساختند جامعه با شمار زیادی افراد بیکار و بیخانمان مواجه میشد و نیز داراییهای صاحبان برده، به طور کلی از دست میرفت و این یک ضربه بزرگ اقتصادی برای سرزمین وسیع عربستان بود که آن زمان مرکز مبادلات اقتصادی بزرگ به شمار میرفت.
اعتمادی تاکید کرد: اگر این کار امروزه توسط یک فرد نخبه صورت میگرفت، ما همه ساله برای او بزرگداشت و کنگره برگزار میکردیم؛ زیرا این کار خدمت بزرگی برای جهان بشریت است و نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت.
احیای جایگاه دختران و زنان
استاد حوزه علمیه قم گفت: زنده به گور کردن دختران یک اصل خدشهناپذیر در روزگاران قبل از بعثت بود. پیامبر اکرم(ص) با طرحی نو، علاوه بر اینکه این سنت زشت را از بین برد، با اکرام و عزیز دانستن دختر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خط بطلانی بر همه آن تفکرات پوچ و باطل کشیدند.
وی با اشاره به روایتی درباره زنده به گور کردن دختران ادامه داد: شخصی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد یا رسولالله! در زمان جاهلیت گناه بزرگی مرتکب شدهام که امید بخشش ندارم. پیامبر فرمودند: خداوند گناه تو را میبخشد. شخص عرض کرد که گناه من خیلی بزرگ است. پیامبر از او درباره گناهش سؤال فرمودند: آن مرد عرض کرد که خداوند به من دختر بچهای عطا کرده بود بسیار زیبا. مادرش از ترس من او را مخفی کرده بود، بعد از چند سال به خیال اینکه حس پدری من باعث میشود که به آن کودک کاری نداشته باشم، خبر وجود آن دختر را به من داد. از همسرم خواستم تا آن کودک را نزد من بیاورد تا من او را ببینم، وقتی دختر بچه را دیدم، به دروغ به همسرم گفتم که لباسهای کودک را بپوشان تا با خود به میهمانی ببرم، اما دخترک را به دامنه کوهی بردم و در آنجا گودالی حفر و او را زنده به گور کردم.
اعتمادی افزود: پیامبر از شنیدن این خبر چنان ناراحت شدند که در بعضی از کتابهای تاریخی آمده است که فرمودند: ای مرد! از من دور شو که میترسم گناه تو مرا هم در برگیرد، چهقدر قساوت دل داری!
حل مشکل جنگهای چندین ساله بین قبایل عرب
استاد فلسفه و کلام حوزه علمیه قم گفت: اعراب با کوچکترین مسئلهای جنگهای چندین ساله به راه میانداختند و بالتبع انسانهای زیادی از بین میرفت. مهمترین آنها جنگ بین دو قبیله اوس و خزرج بود که تقریباً 200سال به طول انجامید.
وی ادامه داد: روزی نماینده یکی از این دو قبیله نزد ابوجهل آمد و گفت که ما با شما پیمان داریم، هر وقت قبیله ما به خطر افتاد شما باید به ما کمک کنید و هرگاه که قبیله شما به خطر افتاد ما به حمایت از شما برخیزیم. ابوجهل به او گفت: امسال ما نمیتوانیم به شما کمک کنیم به دلیل اینکه امسال شخصی به نام «محمد» از قبیله خودمان ادعای پیامبری میکند و ما فعلاً درگیر این مسئله و جنگ داخلی هستیم.
اعتمادی اضافه کرد: فرستاده قبیله با خود گفت حالا که ما تا اینجا آمدهایم، برویم ببینیم که این محمد کیست؟ نزد پیامبر رفت و دید که پیامبر با عدهای از افراد در حال صحبت کردن هستند؛ چند کلامی را شنید و با خود گفت: عجب کلام زیبایی! حل کننده مشکل ما اینجاست.
وی گفت: او چنان تحت تأثیر قرار گرفت که مسلمان شد، سپس به سوی قبیله خود رفت و آنها را نیز به اسلام دعوت کرد. قبیله دیگر هم که دیدند رقیبشان روحیه جنگافروزی ندارد علت را جویا شدند و وقتی که شنیدند این قبیله مسلمان شده است آنها هم مسلمان شدند، و این جنگ طولانی به برکت اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله به کلی از بین رفت.
اعتمادی با اشاره به خطبه 192 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) که به خطبه «قاصعه» مشهور است، از یادآوری این موضوع در آن خبر داد.
حذف سنتهای باطل و هدایت هنرها به سوی تعالی
اعتمادی در بخش دیگری از گفتگوی خود با فارس به برخی سنتهای باطل اعراب جاهلی اشاره کرد و گفت: یکی از این کارها آنها سرودن شعرهای به ظاهر عاشقانه و به واقع جاهلانه بود تا جایی که تمام همت و هزینه خودشان را صرف سرودن شعرهای باطل میکردند.
وی افزود: با نزول کلام آسمانی قرآن که معجزه پیامبر(ص) به شمار میرود، این شعرها از صحنه خارج شد. پیامبر با حذف سنتهای باطل، بیهوده و مضر و پویایی و هدایت هنرهای موجود به سوی تعالی و تکامل گام برداشتند.
حذف مرزهای جغرافیایی و ملیتی
مدیر تربیتی مجتمع آموزش عالی فقه گفت: پیامبر اعظم(ص) انسانها را تحت لوای کلمه «لا اله الا الله» جمع کردند. ایشان نه تنها تمام اختلافات قومی و قبیلهای را برداشتند بلکه محبت و عاطفه و دوستی را جایگزین آن کردند. سلمان فارسی از ایران، بلال حبشی از آفریقا، اویس قرنی از یمن و ابوذر غفاری از عربستان و همه را کنار هم جمع کردند و از قید بندگی اعتباریات بدون ثمر، به فطرت انسانی بازگرداندند که همان پرستش خداوند تبارک و تعالی است.
القای ریشههای اخلاقی در کالبد جامعه انسانی
این پژوهشگر علوم اسلامی گفت: یکی از مهمترین برنامه های پیامبر(ص) القای ریشههای اخلاقی در کالبد جامعه انسانی بوده است. .
وی افزود: پیامبر با اخلاق حسنه وصفناپذیر، صفاتی به جهان انسانی آموخت که حضرت عیسی(ع) آرزوی آن را داشت، به طوری که تمام ادیان و مذاهب با تمام اختلافاتشان درباره اسلام، نحوه معاشرت و زندگی را از اسلام یاد گرفتند و مبعث باعث شد بسیاری از مذاهب اشکالاتشان را اصلاح کنند.
وی گفت: اگر مبعث نبود حیات مسیحیت هم به خطر میافتاد زیرا چنان از روح اخلاقیات و فرامین الهی فاصله گرفته بودند که روز به روز به انحطاط و نابودی نزدیکتر میشدند.
اعتمادی یادآور شد: اخلاق حسنه پیامبر(ص) در معاندان و دشمنان سرسخت رسول الله نیز تأثیر به سزایی داشت تا جایی که میان فرزندان و خانواده آنها تمایل به اسلام به وجود آمد.
معرفی الگوهای کامل انسانی
اعتمادی به یکی دیگر از خدمات بزرگ پیامبر اعظم(ص) اشاره کرد و گفت: پیامبر به معرفی الگوهای انسان کامل برای نسلهای بعد از خود پرداختند. هدیه مهم پیامبر برای بشریت بعد از خود، معرفی اولیاء الهی یعنی ایثارگران عرصه انسانیت بود. ایشان کار خود را ابتدا نگذاشتند؛ بلکه برای صحنه انسانی افرادی را معرفی کردند که این افراد همیشه خودشان را فدای احیای اصول اخلاقی میکردند، زیرا زنده ماندن سنتهای حسنه همیشه تاوان میخواهد.
فرد مسیحی چگونه مسلمان شد
مدیر تربیتی مجتمع آموزش عالی فقه جامعة المصطفی(ص) العالمیه گفت: انسان ذاتاً زیبایی طلب است، وقتی زیباییهای کلام و اخلاق پیامبر را میدیدند ایمان میآوردند. اخلاق حسنه هم جزو زیباییهای مورد نظر همه انسانهاست.
اعتمادی افزود: روزی یک فرد مسیحی به مدینة النّبی آمد و میان مردم درخواست کمک و غذا کرد. عدهای صلیب او را دیدند و از او دوری کردند، ولی پیامبر(ص) او را به خانه خویش بردند؛ مقداری شیر تهیه کردند و برای فرد مسیحی آوردند. فرد مسیحی گفت: ای مرد این غذا مرا سیر نمیکند. پیامبر(ص) فرمودند: برای تو غذای دیگری فراهم میکنم. فرد مسیحی شب میهمان پیامبر شدند. هنگام سحر، پیامبر برای ادای فریضه نماز صبح و عبادت به مسجد رفتند، زمانی که به منزل بازگشتند، متوجه شدند، میهمان از آنجا رفته است ولی صلیب خود را در خانه پیامبر جا گذاشته است.
وی ادامه داد: حضرت متأثر شدند و به دنبال فرد مسیحی میگشتند تا صلیب او را پس دهند. چند روز بعد پیامبر، فرد مسیحی را به طور اتفاقی در کوچههای مدینه دیدند، پیامبر فرمودند: کجا رفتی؟ من در فکر غذای بهتری برای تو بودم! چرا صلیب را هم در خانه من جا گذاشتی؟
این استاد حوزه ادامه داد: فرد مسیحی سؤال کرد یا محمد! تو این سجایای اخلاقی را از کجا آموختی؟ من یک شب میهمان تو بودم نه تنها صلیب بلکه قلبم را هم در خانه تو جا گذاشتم. هر چقدر خواستم از خانه تو فاصله بگیرم، دیدم، جانم نمیرود. حضرت فرمودند: اینها، دستورات الهی است. انسان باید میهمان را گرامی بدارد. فرد مسیحی عرض کرد: چگونه میتوانم مسلمان شوم؟ پیامبر شهادتین را به او آموختند و او مسلمان شد.
استاد کلام حوزه علمیه قم با اشاره به خدمات پیامبر اعظم(ص) به جهان بشریت، ماجرای مسلمانشدن فرد مسیحی به واسطه اخلاق حسنه پیامبر(ص) را بیان کرد.