کد خبر 1289426
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۵

«خاتون» بر اساس زندگینامه یکی از اقوام تینا پاکروان نویسنده و کارگردان ساخته شده و مولف با پژوهش و کنکاش در تاریخچه ‌خانواده‌اش چنین اثری را به مجموعه نمایشی تبدیل کرده است.

به گزارش مشرق، از سال 1388 تا سال 1400 در 12 سالی که ساخت و تولید سریال در شبکه نمایش خانگی آغاز شده، با تحلیل و بررسی دقیق محتوایی می‌توان این ادعا را مطرح کرد، سریال خاتون  تنها مجموعه با رویکردی «ملی‌» است که در سازوکاری خارج از نهادهای رسمی و در بخش خصوصی ساخته شده است.متاسفانه نسبت‎دادن عنوان «ملی» در نقدها و نوشتارهای سینمایی اخیر به امری رایج بدل شده و صفات ‌عالی درباره تولیدات نمایشی بدون اشاره به  دلایل و وجوه اثباتی صورت می‌پذیرد.لذا استدلال برای به کارگیری صفت عالی «ملی‌» در مورد سریال خاتون، هر قضاوت بی‌طرفانه‌ای را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

تبیین  به کارگیری صفت ملی

بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران در حوزه سینما همچنان به دنبال مصادیق و گزاره‌های سینمای ملی هستند. با این حال کارشناسان متعددی همچنان‌ به زعم خودشان هر چند وقت یکبار به بازتعریف سینمای ملی و اختراع دوباره چرخ می‌پردازند.

عنوان «ملی» را در مورد یک اثر هنری زمانی باید به کار برد که با استدلال‌های نمایشی و منطق دراماتیک، هر افتراق در دیدگاه و ایدئولوژی را در متن اثر تبدیل به موضوع متحدانه‌ای کند.

به غیر از آثار سینمای دفاع مقدس، تمام آثار نمایشی ساخته شده که عنوان صفت ملی را دریافت کردند، تبیین کننده دیدگاه‌های عمومی در کشور نبودند. اما تعریف سینمای ملی {مستقل از سینمای دفاع مقدس} به اثری نمایشی نسبت داده می‌شود که آگاهی‌بخشی جمعی را درحوزه‌های گفتمانی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... ، در جهت منافع ملی تامین کند. با این تعریف سریال «خاتون» در بزنگاه دشواری، دیدگاه آگاهی بخشی را در مورد دوران پهلوی اول ارائه می‌دهد.

خاتون را چگونه در جهت منافع ملی باید ارزیابی کرد؟

در کنکاشسریال «خاتون» باید روندها و جریان‌های سیاسی- رسانه‌ای قبل و بعد آنرا مورد ارزیابی دقیق قرار داد. سازوکار رسانه‌های فارسی زبان در 12 سال گذشته تفاوت ساختاری و رشد چشمگیر فراوانی داشته‌اند.

یکی از محورهای اساسی گفتمان‌های شبه آلترناتیو  سیاسی داخلی در همسویی با گفتمان احساسی و ضدنوستالوژیک برآمده از رسانه‌های فارسی‌زبان نوین {با حمایت‌ کشورهای متخاصم} به صورت خاص، برجسته‌سازی دوران رضاخانی است.

برای کنکاشی تاریخی و ارائه قضاوت وارونه از دوران پهلوی در این رسانه‌ها مخاطب از «تونل زمانی» عبور می‌کند که هدفی جز قلع حقیقت تاریخی ندارد.نمود اجتماعی این جریان رسانه‌ای برای نخستین‌بار در اعتراضات دی‌ماه 1396 بروز یافت و بعدها پروژه ستایش دوره رضاخانی توسط برخی از افراد و جریان‌های داخلی  تقویت ‌شد. حالا با این پرسش مهم مواجه هستیم که  آیا یک تولید فرهنگی اغنایی با جذابیت‌های عامه‌پسندانه برای بررسی گفتمان حمایتی مطرح شده در اعتراضات دی 1396 ارائه شد؟

در واقع خطر شعار مطرح شده در دی ماه 1396 از متن اتفاقات هولناک‌تر به نظر می‌رسید، اما نادیده‌انگاری در داخل، عزم رسانه‌های فارسی‌زبان را در حمایت تبیینی و تفسیری از دوران پهلوی اول افزود و این موج رسانه‌ای در غفلتی فرهنگی وارد فاز دوم یعنی پروژه اسطوره‌سازی از «رضاخان‌میرپنج» شده است.از سوی دیگر در ساز و کار فرهنگی داخلی، به صورت ویژه در حوزه تولیدات نمایشی، سیاست‌گذاری رسانه ملی به عنوان مهمترین نهاد، همچنان معطوف به حمایت از محتواهای معمول و عاشقانه است، بی‌آنکه درکی از خطر بزرگ لحاظ شده باشد.

به جرات می‌توان گفت کلیه  تولیدات شبکه نمایش خانگی همچنان در مدار ارائه عاشقانه‌های هندسی‌محور در ساختارهای مثلثی، مربعی‌ و چند ضلعی‌های مدرن‌تر گام برمی‌دارد و قطعا از این ریل خارج نخواهد شد. ناگهان در این میان بخش خصوصی غیر وابسته، بر اساس راهبردهای شخصی هنرمندانه، یک مقطع حساس سیاسی از دوران رضاخانی را به عنوان دستاویزی دراماتیک استفاده می‌کند و به مهمترین گفتمان سیاسی – تاریخی دوران کنونی حتی در وجوه استعاری تبدیل می‌شود.

تکلیف مخاطب با سریال «خاتون» کاملا مشخص است. این سریال همانند سریال‌های دیگر دوگانه عمل نمی‌کند.البته در رسانه ملی سریال‌هایی ساخته شد که برش‌های متعدد تاریخ را در قالب مجموعه‌های نمایشی عرضه کرد و در عطف‌ها و بزنگاه‌هایش به صورت محسوسی نتوانست از دوران رضاخانی تحلیل درستی ارائه دهد.اما در سریال خاتون اثرات وضعی حضور «شاه‌کاغذی» دستمایه روایت قرار گرفت.

در این سریال در جدل شیرزاد (اشکان خطیبی) خاتون(نگار جواهریان) و کمسیر «رجب‌اف» (بابک حمدیان) از پرسوناژ محوری می شنویم که این دولت (یعنی دولت رضاخان) فقط روی کاغذ قدرت دارد. (نقل به مضمون) این عبارت ماندگار از زبان خاتون صرفا به عنوان یک شعار شنیده ‌نمی‌شود و تفاوت بنیادینی با شعارهای تولید شده در آثار نمایشی سال‌های اخیر دارد.سازندگان، تمام قوای خود را متمرکز بر رویدادهای تاریخی و شخصیت‌ها کرده‌اند و  طبیعی است که چنین نتایجی نه صورت شعار بلکه به عنوان نتیجه و وضعیت کشور در آن مقطع خودنمایی می‌کند.

شاه‌کاغذی و ماجرای هولوکاست ایرانی

کمی قبل از اینکه خاتون شرایط کشور در دوران «شاه‌کاغذی» را توصیف کند، مخاطب با چند گزاره نمایشی اغنایی مواجه است.در همان قسمت اول هواپیماهای متفقین در مناطق غیرنظامی بمب‌های فراوانی را می‌ریزند و شیرزاد و همسرش در این بمباران آسیب می‌بینند.در واقع جان ایرانی پس از هشتاد سال همچنان از نظر نیروهای متفقین بی‌ارزش است.

خیانت افسرانی نظیر سرهنگ سنگری (پژمان بازغی) در مقابل تهاجم ارتش متفقین که با یک خیانت آشکار زمینه تسلیم شدن کشور را فراهم می‌کند، نخستین نقطه عطف قابل تاملی که احساسات مخاطب وطن پرست را برمی‌انگیزد.  

با حضور متفقین خواهیم دید که افسران عالی‌رتبه و میهن‌دوستی نظیر سرتیپ آریا(فرخ نعمتی) توسط نیروی متفقین بدون برگزاری دادگاه نظامی و جرم‌شناسی اعدام می‌شوند.

توده‌های پارتیزانی مردمی به شکل افسارگسیخته‌ای توسط قوای متفقین اعدام می‌شوند و قحطی از زمان ورود متفقین به یک مصیبت ملی تبدیل شد.

حالا سوالی که پیش می‌آید این است که نمایش این برش‌های مهم تاریخی در سریال خاتون یک نمایش برای خوشایند نگاه‌های رسمی است یا  اثری بر اساس دغدغه‌های شخصی سازنده؟

مهمترین ویژگی داستان «خاتون» این است که می‌تواند تمامی سوگیری‌ها در مورد این سریال و استقلال گروه سازنده را حفظ کند. جان مایه داستانی سریال «خاتون» بر اساس زندگینامه یکی از اقوام تینا پاکروان نویسنده و کارگردان مجموعه به نگارش درآمده و مولف با پژوهش و کنکاش، پیشینه‌خانوادگی‌اش را به مجموعه نمایشی قابل تاملی بدل کرده و رخدادهای نمایشی سریال درباره دوره رضاخانی با مستندات قابل تاملی در دسترس است.

با این حساب در شرایط فعلی که جهت‌دهی از سوی نهادهای نظارت رخ نمی‌دهد، بخش خصوصی جسورانه به ارائه اثری عمیق و غیرشعاری از مهمترین مقطع تاریخی کشورمان پرداخته است، آنهم در شرایط کنونی که به دلیل اجماع رسانه‌ای، گفتمان‌های آلترناتیوهای داخلی و خارجی در مورد دوره رضاخانی به اجماع رسیده‌اند تا پروژه اسطوره‌سازی از  این دوره را با قوت بیشتری دنبال کنند. اما خاتون با صداقت در ارائه محتوا این کارزار را برایشان سخت‌تر می‌کند.

سریال خاتون قلب واقعیت قلع شده توسط شبه آلترناتیوهای هوادار میرپنج را هدف قرار می‌دهد، آنهم با سرمایه بخش خصوصی و بدون حمایت حاکمیتی. وقتی این محتوا برای مخاطب قابل پذیرش است که ارائه دهنده آن اعتقاد قلبی به آنچه تولید می‌کند داشته باشد و در خاتون این اتفاق افتاده‌است.

در شرایطی که عده‌ای خاص با گروگان گرفتن برخی گزاره‌های ارزشمند نمایشی از حمایت‌های گسترده‌ای برخوردارند و بهشتی منحصر به فرد برای خودشان ساخته‌اند، «تینا پاکروان» با یک سریال بسیار جذاب و خوش آب و رنگ پیش قراول این مبارزه قرار می‌گیرد.

اسطوره سیاسی خاص

«خاتون» ما را با برداشت تازه‌ای از مفهوم زن بودن در بزنگاه‌های حساس تاریخی آشنا می‌کند، کما اینکه تصویر آرمانی زن پمپاژ شده از سوی رسانه‌های فارسی‌زبان رضاخانی مبتنی بر در آغوش گرفتن آزادی‌های اجتماعی بدون محدودیت است اما شخصیت اصلی در عین مادر و همسر بودن، «زن بودن» برایش تعریف متفاوتی دارد. خاتون در بند زینت‌های ظاهری نیست چون نمی‌خواهد صرفا زینت المجالس  و حتی بخشی از اسباب‌المطبخ باشد.

در همان قسمت اول انگشت اشاره مولف در مقام یک زن، روی علاقه به مطالعه و جستجوگری و کنکاش دلالت دارد. حتی در شب سالگرد ازدواجش از اغواگری زنانه چشم پوشی می‌کند و مطالعه را انتخاب می‌کند. گویی خاتون باید این دوران روشنفکری، همنشینی مستمر با ادبیات و هنر را از سربگذراند تا تبدیل به خاتونی شود که در بزنگاه سیاسی – اجتماعی تصمیمات شجاعانه و سازنده بگیرد. چنین کاراکترهای منحصر به فردی در تاریخ این سرزمین فراوان هستند و این تربیت خودخواسته از خاتون زنی می‌سازد تا در مقابل کرنش و انفعال شوهرش،شیرزاد، در برابر نیروهای اشغالگر دست به قیام بزند.

 هدف شخصیت خاتون مشخص است، او شبیه سایر کاراکترهای زن دیگر سریال‌های شبکه نمایش خانگی نیست که اهدافش به دریافت توجه  و عشق خلاصه باشد. با این شخصیت‌پردازی تزریق نگاه شجاعانه به جامعه زنان هم محقق شده و خوی آزادی‌خواهی و استعمارگریزی در زنان تاریخ کشور را هم به نمایش می‌گذارد.

شخصیت زن دیگری که در این سریال مورد توجه قرار می‌گیرد،کاراکتر مبارز پروین است. پروین (ستاره پسیانی) در گفت و گوی مخفیانه با خاتون می‌گوید: شیرزاد نه به عنوان شوهر دوست من، بلکه به عنوان یک ایرانی نباید در مقابل ما بایستد.

 منظور پروین را کمی‌باید موشکافی کرد و البته نتیجه واضح و آشکار است. ایرانی‌ها نباید در شرایط تهاجم جنگی در مقابل هم بایستند. این اشاره پروین را  به عنوان یک شهید میهن دوست می‌توان به دوران کنونی تعمیم داد. بیشتر المان‌هایی که از زنان سریال دریافت می‌شود درون‌مایه‌های مقاومتی و مبارزه با استعمار دارد.

در 24 سال گذشته  شکاف و تقابلی خاموش مبتنی بر گفتمان‌های سیاسی متنوع  در کشورمان شکل گرفته است.  در شرایطی که کارزار تقابل با متفقین بدون اشغالگری امتداد دارد این شکاف گاهی  به رویارویی حزبی و سیاسی تبدیل شده و اهرم‌های رسانه‌ای خارج از کشور آن را می‌گسترانند. ایران نبردهای غیرمیلیتاری همچون جدل دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی را همچنان تجربه می‌کند. این شکاف که تمثیل آن در رابطه  سرگرد شیرزاد هموطنانش نمود دارد به دوپارگی مفهوم ایرانی بودن دامن می‌زند.

چرا روزی روزگاری در ایران؟

سریال خاتون با  عنوان انگلیسی روزی روزگاری در ایران ساخته شده است. این عبارت در مورد آثار نمایشی خاصی به کار می‌رود که سعی در قیاس گذشته و آینده با دستمایه قرار دادن برشی از تاریخ را دارد. به همین دلیل سرجیولئونه وقتی تصمیم داشت فیلم ماندگارش «روزی روزی‌روزگاری در آمریکا» و «روزی روزگاری در غرب» را بسازد از این عبارت استفاده کرد.

در روزی روزگاری در آمریکا یک چرخه مافیایی از هسته‌ای ایدئولوژیک در جوامع پایین دستی (فرقه‌های یهودی)  کارزار سیاسی – اقتصادی ایالات متحده را تحت الشعاع قرار می‌دهند.

در فیلم روزی روزگاری در غرب واکاوی و هسته شناسی و تکرار برش‌های تاریخی دنیای کابویی مورد نقد قرار می‌گیرد و خاتون با انتخاب این عنوان برشی از تاریخ را نمایش می‌دهد که در سال‌های اخیر در حال تحریف است و از سوی دیگر خطر اجماع دوباره متفقین را هشدار می‌دهد.

 ایران در شرایط کنونی در محاصره نیروهای متفقین است و شیرزادها در تلاش برای مصالحه با قوای متفقین هستند و گروه سیاسی دیگری شبیه دستجات آزادی‌خواه هرگونه مصالحه‌ای که دامنه اقتدار و تصمیم‌گیری جمعی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد را به درستی نفی می‌کنند. خاتون این سوال را با مخاطب در بزنگاه صحیحی مطرح می‌کند، آیا باید تسلیم نیروی خارجی، خواه سیاسی، خواه نظامی شد؟

در شهریور پر آشوب 1320 پس از ورود نیروهای متفقین کشور با قطحی حاد مواجه می‌شود که به محاصره اقتصادی روزگار فعلی طعنه می‌زند و بسیاری مثل دایی خاتون همچنان سرسپرده نیروهای متفقین غربی هستند و شوهرش شیرزاد سرسپرده نیروهای روسی شده است و شخصیت جهانگیرخان روزبه سرسپرده شرقی‌هاست و رضا فخار که در قسمت‌های بعدی با او بیشتر آشنا می‌شویم تنها فرد مستقل غیر وابسته است که در فصل اول زمینه رهایی خاتون را فراهم آورده است.

گفت‌وگوها، دیالوگ‌ها و منولوگ‌ها در این سریال به صورت زیبایی نوشته شده‌اند که اصالت را به درک صحیح از تاریخ و آگاهی‌بخشی اجتماعی می‌دهد، نه اغواگری بصری و دراماتیک. این اصالت و برداشت حقیقی تاریخ را در شرایط فعلی با توجه به ویژگی سرگرم‌ساز سریال باید گسترش داد و چنین آثاری با جذابیت محتوایی بیشتری باید تبدیل به بخشی از رویکردهای نوین سیما شوند. طبیعتا اگر نمی‌توان سریال را در رسانه ملی پخش کرد، پلت‌فرمی مثل تلویبیون می‌تواند آنرا به صورت عمومی‌تر توزیع کند.

منبع: تسنیم