کد خبر 129022
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۸

پیامبران الهی کوشش می کنند نیروهای درونی انسانها را از قوه به فعلیت رسانده و برای رسیدن به قله سعادت و کمال آنان را همراهی و یاری نمایند. آنان برای ارتباط افراد با مبدأ هستی زمینه‌سازی کرده و مقدمات تعالی و سعادت آنان را فراهم می آورند.

به گزارش مشرق به نقل از مهر ، روزگار پیش از ظهوراسلام را «عصرجاهلیت» و مردم آن سامان را به عنوان عرب جاهلی یاد می کنند. اگرچه واژه جاهلیت ازجهل أخذ شده، ولی جهل دراین جا نقطه مقابل علم نیست بلکه جهل دراین جا نقطه مقابل «عقل» و «منطق» است. درست است که عرب آن زمان درس نخوانده و فاقد علم ودانش بودند بلکه علاوه بر بی دانشی به خاطر بینش غلط و دور ازعقل و منطق آنها و پیروی از آداب و رسوم خرافاتی مانند کینه توزی، خودپسندی، فخرفروشی، تعصب کورکورانه قبیلگی است که اسلام با این خرافات سخت به مبارزه برخاست و توانست توجه جهانیان را به آن معطوف و آن سرزمین را یکی از نقاط مهم، سازنده واستراتژیک آن روز قرار دهد و این طورنیست که جهل را به معنی بی سوادی بگیریم چه بسیار افرادی که بی سوادند اما کارهای به دور از عقل و منطق نمی کنند و شاید بهترازافراد باسواد چیزهای را بدانند و درک کنند. 

پس می توان جهل دراین جارابه معنی«نفهمی» یا به عبارت بهتربه افراد کج فکر وکم عقل اطلاق کرد نه نقطه مقابل علم! و پیامبر اکرم(ص) آن آخرین سفیر برحق الهی دراین خطه و برای چنین مردمی مبعوث به رسالت شد تا نه تنها برآن سرزمین بلکه فراتر از آن برای همه جهانیان در طول تاریخ کشتی نجاتی سازد. خود واهل بیت(ع) پاکش با قانون و راهنمای قرآن کریم ناخدای شدند برای رهای جهانیان ازدریای پرتلاطم جهل و نادانی و رسیدن به قله رفیع انسانیت.

جهان در آستانه بعثت حضرت رسول اکرم(ص) در انحطاط و بحران شگفت انگیزی قرار داشت؛ جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره، دوری از اخلاق و انسانیت، تمام جوامع بشری را در آن روزگار فراگرفته بود.

در این میان منطقة جزیرة العرب و به ویژه شهر مکه از منظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پایین ترین و بدترین وضع را تحمل می کرد خضوع اعراب جاهل در مقابل چوب های خشکی که به صورت بت درست شده بود و اهالی مکه در مقابل آن اجسام بی جان قربانی ها کرده و استمداد می طلبیدند هر انسان فهمیده و عاقلی را به تعجب و تأسف وا می داشت زنان نه تنها از حقوق اساسی خود محروم بودند بلکه همانند کالای بی جان خرید و فروش می شدند.

جهان در آستانه بعثت غرق در انواع خرافات افکار و اندیشه های جاهلانه بود و شاید در آن روزگاران در هیچ جای عالم خرافه پرستی و بی بند و باری و رواج مفاسد اجتماعی مثل منطقه جزیرة العرب نبود مردم آن عصر بدون آنکه خود متوجه باشند نیاز شدیدی به امر معنوی، اخلاقـی و انسـانی داشتنـد و در آتش ناعـدالتی، نابـرابـری و تضییع حقوق انسانی می سوختند، اما بعد از بعثت رسول گرامی اسلام(ص) اصول و ارزشهای جاری در جامعه که علیه مصالح دنیا و آخرت مردم بود به ارزشهای انسانی و الهی تبدیل شد.

خرافه پرستی به حقیقت یابی، جنگ و خونریزی و ناعدالتی به قسط و عدل و مساوات بدل گردید و انسانهای در ظاهر پایین درجه به افرادی مورد اعتماد و دارای منزلت اجتماعی و والایی تبدیل شدند تمام قوانین و ملاک های ظاهری و مادی جای خود را به معیارهای ارزشمند و متعالی داد. آری بعثت نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) ارزشهای ضد انسانی را دگرگون کرد و تمام رسمهای ایام جاهلیت، به قوانین عادلانه اسلامی تبدیل شدند.

از مهمترین علل بعثت انبیاء تهذیب نفوس و تربیت انسان های مستعد است. پیامبران الهی کوشش می کنند نیروهای درونی انسانها را از قوه به فعلیت رسانده و برای رسیدن به قله سعادت و کمال آنان را همراهی و یاری نمایند آنان برای ارتباط افراد با مبدأ هستی زمینه‌سازی کرده و مقدمات تعالی و سعادت آنان را فراهم می آورند.

ریسمان محکم نبوت انسانها را در زیر لوای وحدت و برادری می آورد؛ انسانهایی که از تفرقه و تشتت و نزاع و اختلاف ها به تنگ آمده و به دنبال راهکارهای مورد اعتماد برای حل معضلات زندگی خود می گردند.

آتش خانمان سوز اختلاف نیروهای عظیم بشری و سرمایه های فراوان آنان را به باد داده و زیباترین محیطهای زندگی را به جهنمی سوزان بدل می کند اگر انسانها به سخنان پیام‌آوران وحی توجه کرده و زیر علم توحید گرد آیند مطمئناً از تفرقه و تشتت در امان بوده و در سایه کلمه توحید به توحید کلمه نیز دست خواهند یافت.