کد خبر 1290298
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۶

مسئله مهاجرت در دهه‌های گذشته و در کشورهایِ به اصطلاحِ غربی‌ها، «جهان سومی» بیشتر به خاطر رسیدن به رویاهایی بود که به مدت زمان طولانی این مردم در محصولات فرهنگی غربی می‌دیدند و می‌شنیدند و می‌خواندند.

به گزارش مشرق، مسئله مهاجرت در دهه‌های گذشته و در کشورهایِ به اصطلاحِ غربی‌ها، «جهان سومی»، بیشتر به خاطر رسیدن به رویاهایی بود که به مدت زمان طولانی این مردم در محصولات فرهنگی غربی می‌دیدند و می‌شنیدند و می‌خواندند. البته در این میان نباید سهم مهاجرینی را دست کم گرفت که به کشورهای خارجی می‌رفتند و وقتی بعد از چند سال بر می‌گشتند، آنجا را مدینه فاضله به اطرافیان خود نشان می‌دادند و با سانسور سختی‌ها و تحقیرها، سعی می‌کردند خودشان را قهرمانی موفق و متفاوت با بقیه آشنایان‌شان که در سرزمین مادری مانده بودند، معرفی کنند.

داستان این شکل مهاجرت در گذشته، دیگر قدیمی شده و در دو دهه اخیر، بیشتر مهاجرت‌ها در بسیاری از موارد، اجباری بوده و به خاطر جنگ و عدم امنیت و... برای مردم شرقی اتفاق افتاده است. البته برای این مهاجرین هم وضعیت از گذشته سخت‌تر شده است چراکه کشورهای غربی، دیگر نیازی به مهاجر ندارند و برای مردم خودشان هم نمی‌توانند شغل و آسایش فراهم کنند، چه برسد به خارجی ها.... به خاطر تمام این دلایل، در محصولات فرهنگی تازه و بخصوص در ساخته‌های تصویری، دیگر کشورهای غربی سرزمین رویاها نشان داده نمی‌شود و به جایش تصویری سرد، از مردمی نامهربان که این مهاجرین به آنها تحمیل شده‌اند، جای تصاویر پر زرق و برق قبلی را گرفته است.
فیلم «برزخ» یا «وضعیت معلق» در ژانر درام و به کارگردانی «بن شاروک» ساخته شده است و محصول سال 2021 است و ماجرایش در مورد مهاجرینی است که از کشورهای آسیایی و آفریقایی، به اسکاتلند آمده‌اند.


داستان مهاجرت
داستان فیلم برزخ در مورد جوان سوریه‌ای به نام «عمر» است. این جوان که نوازنده‌ای با استعداد است، به دور از خانواده سوریه‌ای خود، در جزیره‌ای دور افتاده در اسکاتلند، منتظر آمدن نتیجه پناهندگی‌اش است.
عمر در این جای دور افتاده و افسرده‌کننده، به همراه دیگر مهاجرین که از افغانستان، سودان و... هستند، منتظر سرنوشت نامعلومی است که حتی در صورت پذیرش پناهندگی‌اش هم امید چندانی به زندگی دلخواهش در این کشور ندارد.....
از طرف دیگر تک تک این پناهندگان در این مکان دور افتاده، بعد از مدتی امید خود را از دست می‌دهند و یا دست به کار خلاف قانون می‌زنند و دستگیر می‌شوند و به کشور خودشان فرستاده می‌شوند و یا نا امیدی باعث مرگ و خودکشی‌شان می‌شود. عمر بعد از چند ماه متوجه می‌شود که این وضعیت، حاصل سیاست‌های جدید است که در آن پناهندگان را به برگشتن و قطع امید به پذیرفته شدن، توسط این کشور، تشویق می‌کند.


زمان و مکان نادرست
فیلم برزخ بانمایی از شکلکی خندان، روی تخته‌ای سیاه شروع می‌شود و مخاطبین ماموران مهاجرت میبینند که در تلاشند تا به این مهاجرین بی‌فرهنگ و تازه وارد، قوانین و آداب درست اجتماعی را یاد بدهند.
حجم تحقیری که از همان ابتدای داستان نسبت به این مهاجرین دیده می‌شود قابل تامل است. در ادامه مخاطبین می‌بینند که در این خانه دور افتاده، مجموعه‌ای از آسیایی‌ها و آفریقایی‌های بازنده، متوهم و نا امید، دور هم جمع شده‌اند و منتظرند تا به سرنوشت نامعلوم خود برسند.


این نا امیدی به قدری در فیلم بزرگ نمایش داده می‌شود که افراد این خانه، حتی در صورت پذیرفته شدن هم خوشحال نمی‌شوند چون می‌دانند که در این کشور جدید، هیچ فرش قرمزی برای آنها پهن نیست... .
در قسمتی از فیلم یکی از مهاجرین به بقیه می‌گوید:
«میدونید که ما رو وسط این ناکجاآباد نگه داشتن، تا ما رو بشکنن؟! اونها می‌خوان ناامیدمون کنن... می‌خوان ما خودمون داوطلب برگشتن به خونه هامون بشیم».
نگاه فیلم برزخ به پناهندگان به عنوان افرادی متوهم و از همه جا رانده شده، در جای جای فیلم دیده می‌شود و این نگاه تحقیر آمیزی است که کارگردان نسبت به مهاجرین دارد.
در فیلم برزخ، از همان ابتدا به مهاجرین می‌فهمانند که مهم نیست در مملکت خودشان چه کار می‌کردند یا چه تحصیلات و توانایی‌هایی داشته‌اند، مهم‌ترین مطلبی که باید بدانند این است که آنها باید مدت زمان زیادی را در کارهای خدماتی مانند نظافتچی و... بگذرانند؛ تازه این در صورتی است که خوش شانس باشند و بعد از چند سال بتوانند در این اوضاع رکود، کاری متناسب با تخصص خودشان پیدا کنند.
در یکی از صحنه‌های فیلم، مهاجر سیاه پوست می‌گوید:
«تاریخ مصرف مهاجرتِ آدم‌هایی مثل ما، گذشته! ما در زمان‌اشتباه، در مکان اشتباهی هستیم... شاید اگر در سال‌های 2005 یا 2006 اینجا بودیم، اوضاعمون بهتر بود چون اون زمان، بازار پذیرش مهاجرین داغ‌تر بود ولی الان، کسی ما را اینجا نمی‌خواد.»


 

راکد و بی‌مایه
در فیلم برزخ، مخاطبین می‌بینند که زندگی مهاجرین در حال انتظار، تا چه حد خسته‌کننده و راکد است. در این فیلم، انتظاری ابدی به نمایش گذاشته می‌شود که در آن مهاجرین، بعد از مدتی مجبور می‌شوند برای مبارزه با آن، حرکتی از خود نشان بدهند.
این حرکت‌ها هم که در واقع چیزی است که سیاست‌گذاری‌های جدید برای پذیرش مهاجرین انتظارش را دارد و به تمام کردن مدت ماندن این مهاجرین و برگرداندن‌شان به کشورشان کمک می‌کند.
طبق قوانین مهاجرت، در واقع تعداد زیادی از مهاجرین، به خصوص در سال‌های اخیر، سالها باید منتظر بمانند تا پذیرفته شوند، مخصوصا اگر مرد و مجرد باشند که این انتظار طولانی‌تر هم می‌شود و گاهی تا پایان عمر مفید آن مهاجر طول می‌کشد.....
در فیلم برزخ شاید یکی از نکات قابل توجه و تحسین، فیلم برداری از مناظر طبیعی و بکر اسکاتلند باشد که البته با توجه به موضوع فیلم ، در بین این طبیعت بکر و زیبا، این مهاجرین آواره و بی‌هدف، تنها تصاویر زشت و نچسب را می‌سازند.
نشان دادن نفرت و سردرگمی افراد محلی این مکان، در مورد مهاجرین و نگرانی از خرابکاری آنها در سرزمین شان، به خوبی در جای جای فیلم به تصویر کشیده می‌شود و مخاطبین می‌بینند از نوجوان و جوان گرفته تا میان سال، همه دوست دارند که این مهاجرین شرشان را بکنند و از سرزمین شان بروند ولی این مهاجرین که بنا به حرف‌های خودشان، در کشور مادری خود هم امید و هدفی نداشته اند، ترجیح می‌دهند این سرنوشت نامعلوم را در مملکتی دیگر طی کنند و رکود و بلاتکلیفی شان را به مملکتی دیگر تحمیل کنند.


 

عدم استقبال مردم و منتقدین
فیلم برزخ در نگاه مخاطبین، فیلم محبوبی نبود و به خاطر همین هم فروش بسیار کمی در گیشه داشت. این فیلم که با موضوعی به‌روز ساخته شده بود، نتوانست مشکلات و دغدغه‌های واقعی مهاجرین امروزی را به درستی به نمایش بگذارد و به نشان دادن همان تصویر چرک و نخ نما از انسان‌های مسخ شده و نا امید، ادامه داد، به خاطر همین هم مردم عادی از این فیلم استقبالی نکردند.
ولی این فیلم، در جشنواره‌های انگلیسی و اروپایی، بر خلاف فروشش در گیشه، با استقبال منتقدین روبرو شد و نامزدی‌های مختلف و جوایز متفاوتی را به خود اختصاص داد و گویی روایت زندگی ناامیدانه این مهاجرین بخت برگشته، به مذاق منتقدین غربی، جذاب به نظر رسیده است.

منبع: کیهان