کد خبر 129252
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۲

«هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا خواستار دخالت نظامي "بشردوستانه" تحت عنوان "مسئوليت براي محافظت" (R2P) در سوريه است تا "شرارت‌هايي" كه ادعا مي‌شود توسط دولت بشار اسد،‌ رئيس‌جمهور سوريه انجام مي‌گيرد، متوقف شود! كلينتون با منطقي پيچيده و بدون مدرك معتقد است زماني كه "نيروهاي مخالف" به تروريست‌هاي القاعده ملحق مي‌شوند، دولت مسئول قتل‌وعام غيرنظاميان است نه تروريست‌ها!»

به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، مركز تحقيقات جهاني‌سازي در گزارشي درباره دلايل اصلي تهاجمات و حمله احتمالي آمريكا به سوريه آورده است: «برخي از اسناد نشان مي‌دهد كشتارهاي فرقه‌اي و شرارت‌ها در سوريه، توسط مزدوران خارجي و شبه‌نظامياني كه از سوي اتحاد نظامي غرب مسلح شده و مورد حمايت مي‌باشند، انجام مي‌گيرد.

اين كشتارها به عنوان بخشي از يك عمليات محرمانه شيطاني صورت مي‌گيرند تا دولت سوريه مقصر شرارت‌ها معرفي شود. هدف اين عمليات توجيه حمله نظامي به سوريه به وسيله نگراني‌هاي انساني و بشردوستانه است.

در اصطلاحات نظامي آمريكا اصطلاحي به نام "تلفات سنگين آغازگر حمله" وجود دارد كه داراي ريشه‌هاي تاريخي نيز است كه به "عمليات نورث وودز" بازمي‌گردد. عملياتي بد نام در سال 1962 كه طراحي آن را پنتاگون بر عهده داشت و شامل كشتار غيرنظاميان جامعه كوبايي در ميامي آمريكا مي‌شد تا از اين طريق جنگ عليه كوبا توجيه شود.

اين عمليات شامل كشتار مهاجران كوبايي، غرق شدن قايق مهاجران كوبايي، ربوده شدن چند هواپيما، منفجر شدن يك كشتي آمريكايي و حتي سازمان‌دهي تروريسم خشونت‌آميز در برخي شهرهاي آمريكا مي‌شد.

اين عمليات با هدف فريب افكار عمومي آمريكا و جامعه بين‌الملل در راستاي جلب حمايت آن‌ها براي جنگ عليه كوبا و در نهايت سقوط فيدل كاسترو، رهبر جديد آن زمان كوبا طراحي شده بود. اسناد محرمانه اين عمليات هم‌اكنون افشا شده و در آرشيو امنيت ملي آمريكا وجود دارد.

در منطق عمليات نورث وودز، كشتارها در سوريه براي ايجاد يك موج خشم و در راستاي جلب حمايت افكار عمومي براي انجام عمليات نظامي مشترك آمريكا و ناتو عليه سوريه تحت عنوان "مسئوليت براي محافظت" انجام مي‌گيرد. هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا اخيرا اظهار داشت: جامعه بين‌الملل در مقابل كشتارهاي سوريه غيرفعال نمي‌نشيند و ما نيز اينطور نخواهيم بود.

چه چيزي در پشت فوران نگراني‌هاي بشردوستانه از سوي جامعه بين‌المللي وجود دارد؟ آيا آمريكا به دنبال نجات مردم سوريه است؟ دليل واقعي براي حمله نظامي آمريكا به سوريه چيست؟

جيمز پي روبين، دبير اجرايي شبكه خبري بلومبرگ و يكي از مقامات سابق وزارت خارجه آمريكا در دولت كلينتون، طي مقاله‌اي به اين سوال‌ها پاسخ مي‌دهد. اين مقاله در مجله "فارن پاليسي" و با تيتر "دليل واقعي دخالت نظامي در سوريه" چاپ شد.

در پاسخ به اين سوال، روبين مي‌نويسد: قطع ارتباط ايران به درياي مديترانه يك جايزه استراتژيك است كه ارزش ريسك كردن دارد.

در اين مقاله همچنين آمده است: اين نكته كه در سياست خارجي آمريكا مساله‌اي به عنوان "الزام بشردوستانه" وجود داشته باشد يك توهم است. اسناد وزارت خارجه آمريكا و پنتاگون و همچنين گزارش‌هاي مستقل تاييد مي‌كنند كه طرح حمله نظامي به سوريه از بيش از 20 سال پيش توسط واشنگتن و تل‌آويومطرح بوده است.

"حمله به ايران، محافظت از اسرائيل"

به نوشته روبين طرح‌هاي جنگ عليه سوريه به طور نزديكي مرتبط با طرح‌هاي جنگ عليه ايران است و اين طرح‌ها بخشي از دستور كار نظامي مشترك آمريكا و رژيم صهيونيستي است كه هدف آن تضعيف ايران براي محافظت از اسرائيل است. هدف بعدي مي‌تواند انجام حمله بازدارنده عليه ايران باشد.

به گفته كليفورد دي مي، رئيس بنياد دفاع از دموكراسي‌ها (يك موسسه تحقيقاتي درباره تروريسم)، نگراني‌هاي بشردوستانه هدف اصلي حمله به سوريه نيست بلكه وسيله‌اي براي يك هدف ديگر است. وي معتقد است اگر اتحاديه عرب در مقابل كشتار زنان و كودكان سوريه منفعل است و سازمان همكاري‌هاي اسلامي براي مقابله با كشتار مسلمانان هيچ‌گونه صف‌آرايي انجام نمي‌دهد،‌ چرا بايد آمريكايي‌ها حتي يك كالري انرژي مصرف كنند؟ ... زيرا سوريه تحت رهبري بشار اسد،‌ مهم‌ترين متحد و دارايي ايران است و ايران تنها تهديد استراتژيك مهم عليه آمريكا است.

نقشه راه نظامي به تهران، از دمشق مي‌گذرد. هدف ناگفته شورش‌هاي تحت حمايت آمريكا، ناتو و اسرائيل در سوريه، بي‌ثبات كردن سوريه به عنوان يك كشور و متزلزل كردن تاثير ايران در منطقه است كه شامل حمايت از جنبش آزادي‌بخش فلسطين و حزب‌الله نيز هست.

هدف ديگر حذف هر شكلي از مقاومت در مقابل يك كشور صهيونيستي است.

جيمز روبين معتقد است: رابطه استراتژيك ميان جمهوري اسلامي ايران و رژيم بشار اسد اين امكان را براي ايران فراهم مي‌كند تا امنيت اسرائيل را متزلزل كند. در طول سه دهه خصومت ميان ايران و اسرائيل هيچگاه درگيري نظامي مستقيم ميان دو طرف صورت نگرفته است اما از طريق حزب‌الله كه توسط ايران آموزش داده مي‌شود، جمهوري اسلامي توانسته توانمندي خود براي تهديد كردن منافع امنيتي اسرائيل را اثبات كند.

سقوط رژيم اسد اتحاد ايران و سوريه را بر هم مي‌زند. ايهود باراك، وزير دفاع اسرائيل كه يكي از مهمترين تصميم‌گيرندگان در اسرائيل است به تازگي در مصاحبه با كريستين امان‌پور، گزارشگر شبكه خبري سي ان ان اظهار داشت: سقوط رژيم اسد ضربه‌اي بزرگ به محور راديكال و ضربه‌اي بزرگ به ايران است زيرا سوريه تنها پايگاه براي تاثير ايران در جهان عرب است و همچنين سقوط اسد باعث تضعيف چشمگير حزب‌الله در لبنان و حماس و جهاد اسلامي در غزه مي‌شود.

طرح‌هاي جنگ آمريكا-اسرائيل عليه سوريه

جيمز روبين به طور صريح، رئوس دخالت نظامي آمريكا در سوريه را در مقاله خود مطرح مي‌كند و مي‌نويسد: به‌زودي دخالت نظامي آمريكا در سوريه با همكاري نزديك اسرائيل صورت خواهد گرفت.

به نوشته روبين راهكار ديپلماتيك و تحريم‌هاي اقتصادي ديگر پاسخي براي مساله سوريه نيست و تنها استفاده از زور موضع بشار اسد را تغيير خواهد داد.

روبين مي‌نويسد: دولت باراك اوباما،‌ رئيس‌جمهور آمريكا بنا به سه دليل در خصوص انجام عمليات هوايي در سوريه مانند آن چيزي كه در ليبي صورت گرفت به طور چشمگيري محتاط است؛ زيرا در سوريه مانند ليبي نيروهاي مخالف با يكديگر متحد نيستند و كنترل منطقه‌اي را در دست ندارند. اتحاديه عرب نيز خواستار دخالت نظامي در سوريه نشده و اين در حالي است كه در مورد ليبي خواستار اين دخالت شده بود. روسيه حامي قديمي رژيم اسد نيز كاملا مخالف دخالت نظامي است.

روبين مي‌نويسد: اولين قدم واشنگتن بايد همكاري با متحدانش، شيخ‌نشين‌هاي عرب مانند قطر، عربستان سعودي و تركيه باشد تا نيروهاي مخالف سوريه را سازمان‌دهي كنند، آموزش دهند و مسلح نمايند.

اولين قدم هم‌اكنون برداشته شده و از همان ابتدا در ماه مارس 2012، نيروهاي آمريكايي و متحدانش به طور فعالانه از "ارتش سوريه آزاد" حمايت كرده‌اند. سازماندهي و آموزش نيروهاي مخالف سوريه، شامل مستقر كردن سلفي‌ها و تروريست‌هاي مرتبط با القاعده در سوريه و حضور نيروهاي ويژه فرانسوي‌، انگليسي،‌ قطري و تركيه‌اي در سوريه بود. مزدوران تحت حمايت آمريكا و ناتو در عربستان سعودي استخدام و تحت آموزش قرار گرفتند.

به حاشيه راندن سازمان ملل

روبين در مقاله خود مي‌نويسد: دومين قدم جلب حمايت بين‌المللي براي انجام عمليات هوايي عليه سوريه در خارج از دستور سازمان ملل است. "روسيه هرگز از چنين عملياتي حمايت نخواهد كرد بنابراين انجام اين عمليات از طريق شوراي امنيت سازمان ملل بي‌معنا است". حمله هوايي مي‌تواند يك سناريوي جنگي تمام عيار و مشابه آن چيزي باشد كه در ليبي رخ داد.

گزينه به حاشيه راندن شوراي امنيت سازمان ملل گزينه‌اي است كه هم‌اكنون از سوي واشنگتن مورد تاييد قرار گرفته است. نقض حقوق بين‌الملل به نظر اهميت چنداني ندارد. سفير آمريكا در سازمان ملل سوزان رايس در اواخر ماه مه تاييد كرد كه "بدترين و محتمل‌ترين سناريو در سوريه مي‌تواند گزينه اقدام در خارج از دستور شوراي امنيت سازمان ملل باشد."

سوزان رايس اظهار داشت: اتحاد شوراي امنيت از هم پاشيده است طرح صلح عنان مرده است و اعضاي اين شورا و اعضاي جامعه بين‌المللي تنها با يك گزينه و آن هم اقدام در خارج از دستور شوراي امنيت و طرح عنان مواجه است.

روبين همچنين در اين مقاله به بي‌ميلي برخي از كشورهاي اروپايي براي شركت در عمليات هوايي عليه سوريه اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: اين عمليات نظامي مي‌تواند يك عمليات منحصر به فرد توسط كشورهاي غربي و كشورهاي خاورميانه باشد. با توجه به منزوي شدن بيش از حد سوريه در اتحاديه عرب، اين احتمال وجود دارد كه كشورهاي عرب از حمله هوايي به سوريه حمايت كنند و عربستان سعودي و تركيه رهبري حمله كشورهاي منطقه به سوريه را بر عهده بگيرند.

در اين مقاله خواسته شده، مسلح كردن ارتش آزاد سوريه ادامه پيدا كند و حملات هوايي عليه اين كشور آغاز شود اين در حالي است كه هيچ عمليات زميني صورت نخواهد گرفت. حملات هوايي براي حمايت از سربازان پياده ارتش سوريه آزاد و مزدوران خارجي و يگان‌هاي متحد با القاعده صورت خواهد گرفت.

در اين مقاله آمده است: ايجاد منطقه پرواز ممنوع در سوريه باعث زمين‌گير شدن هواپيما و هلي‌كوپترهاي رژيم اسد مي‌شود و همچنين به دنبال آن حملات هوا به زمين عليه تانك‌ها و توپخانه سوريه از جمله اقداماتي است كه بايد در برنامه‌هاي جنگ عليه سوريه انجام شود. از آنجايي كه واشنگتن نيروي زمين براي اين جنگ اعزام نمي‌كند،‌ هزينه اين جنگ براي آمريكا اندك خواهد بود اما در صورت پيروزي، دستاوردهاي بزرگي براي آمريكا حاصل خواهد شد. به عنوان مثال ايران به طور استراتژيك منزوي مي‌شود و قادر نخواهد بود در خاورميانه تاثيرگذاري خود را اعمال كند و رژيمي كه در سوريه بر سر كار خواهد آمد به احتمال زياد طرفدار آمريكا خواهد بود و از طرفي ديگر واشنگتن اعتباري چشم‌گير به خاطر مبارزه براي مردم جهان عرب و نه مبارزه براي دولت‌هاي فاسد، پيدا مي‌كند .

روبين همچنين در خصوص نقش اسرائيل در حمله نظامي به سوريه مي‌نويسد: واشنگتن و تل‌آويو همكاري‌هاي نزديك نظامي و اطلاعاتي از جمله عمليات‌هاي محرمانه براي حمايت از مخالفان سوري انجام خواهند داد. به گفته او اين همكاري همچنين در چارچوب توافقنامه همكاري‌هاي دو جانبه نظامي و اطلاعاتي تركيه و اسرائيل صورت خواهد گرفت.

"جنگ براي نجات مردم سوريه" تحت عنوان تقلبي "مسئوليت براي محافظت" با هدف بي‌ثبات كردن سوريه، تضعيف ايران و قادر ساختن اسرائيل براي اعمال كنترل بيشتر سياسي و تاثيرگذاري بيشتر بر كشورهاي عرب همسايه از جمله لبنان و سوريه، صورت خواهد گرفت.

جنگ با سوريه همچنين جنگ با فلسطين است. اين جنگ جنبش مقاومت در سرزمين‌هاي اشغالي را تضعيف مي‌كند و باعث تقويت دولت بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير اسرائيل براي رسيدن به آرمان‌هاي خود جهت ايجاد "اسرائيل بزرگتر" از طريق الحاق سرزمين‌هاي فلسطيني مي‌شود.

روبين مي‌نويسد: رژيم جديد سوريه در نهايت، مذاكرات صلح بر سر بلندي‌هاي جولان كه هم اكنون متوقف شده را آغاز خواهد كرد و در لبنان حزب‌الله رابطه‌اش با ايران را از دست مي‌دهد. اين مزاياي استراتژيك در كنار هدف اخلاقي نجات جان ده‌ها هزار غيرنظامي كه در چنگ رژيم اسد گرفتار شده‌اند، دخالت نظامي در سوريه را يك ريسك حساب شده مي‌كند.»