«استون» درباره خاطرات خود از این جنگ میگوید: زمانی که در زندگیام به عقب برمیگردم و درباره قربانیان جنگ ویتنام میاندیشم، به ذهنم میرسد که من باید تاوان پس بدهم، نسل من باید تاوان پس بدهد، چون درگیری آنها در این جنگ یک امر به هیچ وجه ضروری نبود.
استون متذکر شد: میگویم غیرضروری بود، چون این جنگ تماما براساس یک سری مصلحتهای سیاسی سر گرفت که در آن موقع توسط جانسون و نیکسون اندیشیده شده بود.
وی گفت: این جنگ مسیر زندگی ما را برای همیشه تغییر داد، یادآوری گذشته حقیقتا کار سختی است، چون آنچه که نسل ما در این مقطع از زمان از دست داد معصومیتش بود، کندی به قتل رسید و نیکسون، طرحهای شیطانیاش را به اجرا گذاشت و همه این نقشههای شیطانی ما را در مسیری قرار داد که ما را به جایی رساند که اکنون در آنجا قرار داریم.
وی افزود: من در این جنگ چیزهایی را تجربه کردم که در زندگی عادی ممکن نبود. در این جنگ من حقیقتا لحظاتی را تجربه کردم که زندگی تنها چند اینچ با من فاصله داشت، شما باید با کمک گرفتن از حواستان از بویایی و بینایی گرفته تا لامسه تمام تلاشتان را برای زنده ماندن میکردید و این به هیچ وجه برگشتپذیر نبود و همیشه این سالها ذهن انسان را مشغول میکرد که احساس واقعی تو چیست؟ احساست درباره راهی که در پیش گرفتهای چیست؟ چگونه تاکنون زنده ماندهای؟ برای چه اکنون اینجا هستی؟