کد خبر 13026
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۸۹ - ۱۸:۱۲

اين تفکر که رسانه‌ها بايد تبديل به منبر شوند، شايد در ابتداي کار به واسطه شرايط خاص مورد اقبال قرار گرفت ولي با گذشت زمان و تغيير ذائقه مخاطبان و فهميدن اين نکته که اساسا رسانه‌ها قابليت‌هاي متفاوتي دارند، کم‌کم تبديل شد به مشکل منبر.

به گزارش مشرق، سايت گروه مجلات همشهري نوشت: ويژه‌نامه آيه همشهري در شماره آبان ماه خود در پرونده‌اي به بررسي کارکردهاي رسانه‌اي منبر پرداخته است.
محسن قزلي در يکي از مطالب اين پرونده خواندني نوشته است: منبر را تريبون و رسانه اسلام مي‌نامند. حالا چرا منبري را که مسيحي‌ها پيش‌تر از اينها داشتند، براي مسلمانان رسانه شده و آنها توانسته‌اند از اين پتانسيل بهره‌هاي فراوان ببرند؟ نکته اينجاست که منبر، در ظاهر چيز خاصي نيست؛ يعني فقط سکويي است که چند پله دارد. مهم اين است که چه کسي روي آن قرار مي‌گيرد و با چه وجهه و اعتباري و چه سخناني مي‌گويد با چه اندازه تاثيرگذاري. ساختار ارتباطي منبر ساختار بسيار ساده‌اي است؛ يعني منبر از يک فرستنده و يک گيرنده تشکيل شده که به واسطه ارتباط رودررو و چهره به چهره‌شان و نبود مجراي ارتباطي که ايجادکننده پارازيت‌هاي مختل‌کننده ارتباط باشد، تشکيل شده است. درواقع مدل ارتباطي‌اي که مي‌توان براي منبر قائل بود، ساده‌ترين و در عين حال تاثيرگذارترين مدلي است که مي‌توان براي آن فرض کرد.
رسانه عميق
اين رسانه به خاطر اينکه فرستنده پيام داراي وجاهت ديني متاثر از جايگاه سنتي و الهي منبر است، داراي اعتبار است؛ يعني منبع پيام به ذات خود معتبر است و گيرنده آن به واسطه وجاهت منبع و اعتباري که براي آن قائل است درصد بسيار بالايي از سخنان منبري را قبول مي‌کند. به همين خاطر رسانه منبر هرچند ممکن است طيف وسيعي از مخاطبان از نظر تعداد را در بر نگيرد ولي از عمق نفوذ بالايي برخوردار است.
به همين خاطر منبر را يکي از موثرترين رسانه‌هاي آييني مي‌دانند که مي‌تواند به عنوان رسانه جدي جريان‌ها و اتفاقات بزرگ قرار گيرد.
نمونه بسيار بارز آن در پيروزي انقلاب اسلامي بود که منبرها نقش رسانه انقلاب را ايفا مي‌کردند؛ يعني تعداد زيادي منبري يک شبکه ارتباطي گسترده را در کل کشور ايجاد کرده بودند که پيام‌هاي خود را از طريق اين شبکه منسجم منتشر مي‌کردند.
نکته بعدي‌اي که عمق نفوذ منبر را افزايش مي‌دهد، بحث مواجهه گزينشي مخاطب با رسانه منبر است؛ يعني مخاطب با خواست خود و با انگيزه مشخصي اقدام به انتخاب اين رسانه مي‌کند و پاي آن مي‌نشيند.
همين عامل يکي از علت‌هايي است که تاثير پيام را در مخاطب افزايش مي‌دهد. اين مواجهه گزينشي در رسانه‌هاي ديگر وجود ندارد.
مثلا ممکن است مخاطب از ديدن يکي از شبکه‌هاي تلويزيون منصرف شود و سريع شبکه ديگري انتخاب کند؛ يعني به طور کامل و جامع ارتباط منطقي و تاثيرگذاري را ايجاد‌نکند.
نکته ديگري که مي‌توان در مورد منبر برشمرد، کنترل دريافت بازخوردهاي مخاطبان است؛ يعني وقتي منبري احساس کند شرايط و جو حاکم بر جلسه در حال خارج شدن از دست اوست يا فضا خيلي يکنواخت شده، ممکن است با يک لطيفه يا بيان يک خاطره يا حتي يک صلوات بازخوردهاي مخاطبان را کنترل کند.
منبر و رسانه‌هاي ديگر
هر رسانه ويژگي خاص خودش را دارد و اين ويژگي‌ها بعضا ذاتي خود آنهاست و تلفيق آن با ديگر رسانه‌ها هرچند هم که امکان‌پذير باشد ولي قابليت و امکانات و تاثيرات آن رسانه را کم مي‌کند و تقليل مي‌دهد.
ويژگي‌ رسانه‌هاي جديد مانند روزنامه‌ها، راديو و تلويزيون در برهه‌اي باعث شد که روحانيون از اين رسانه‌ها انتقاد کنند. چون از يک طرف اين وسايل از غرب وارد شده بودند و از طرفي شعائر ديني و اسلامي اولويت آنها نبود.
البته اين اختلاف يکسويه نبود بلکه مطبوعات در آن دوره مطالب زيادي عليه دين و روحانيت منتشر مي‌کردند و درصدد غربي کردن جامعه بودند اين فرآيند با پيدايش راديو و تلويزيون شکل جديدي به خود گرفت.
اين رقابت ‌سنت با مدرنيته در جريان انقلاب، کارکردهاي خودش را شناخت. يعني منبر به طور کامل از رسانه‌هاي ديگر انتظارش را قطع کرد و خودش را به صورت رسانه‌اي مهم و آييني در کنار رسانه‌هاي مدني مانند تلويزيون، راديو و مطبوعات قرار داد که در دسترس انقلابيون نبود. به‌عبارتي ديگر دعوا بر سر اين نبود که چرا رسانه‌هاي ديگر در نقش منبر بازي نمي‌کنند بلکه منبر خودش را در قالب يک رسانه مهم و بسيار جدي درآورد که توانست پيام انقلاب را در سطح کشور منتقل کنند.
با اين اوصاف مي‌توان اين‌گونه بيان کرد که در جريان انقلاب منبر جايگاه رسانه‌اي خودش را بازيافت و تبديل به يک رسانه مهم و تاثيرگذار شد.
اين کشمکش‌ها باعث شد منبر با پيدا کردن هويتي مستقل در جريان انقلاب اسلامي، قدرتمندتر از گذشته به عنوان يک رسانه مطرح شود.
رسانه‌هاي مثل منبر
با پيروزي انقلاب اسلامي ماجرا تغيير کرد. روحانيون به فکر استفاده از راديو و تلويزيون براي گسترش شعائر ديني افتادند. علت اين بود که چون بعضي شباهت‌ها ميان منبر در رسانه‌هاي مدرن وجود داشت و چون هر دو فرستنده بودند و مخاطب داشتند، نگاه‌ها به اين طرف معطوف شد که اين رسانه‌ها از يک جنس هستند. به همين علت جريان منبر شدن رسانه‌هاي مدرن آغاز شد.
دريغ از اينکه ساختار و ذات اين رسانه‌ها با هم متفاوت است؛ مثلا منبر به واسطه بعضي عناصر ذاتي خودش، مانند ارتباط چهره به چهره، انتقال جريان کنش‌ها و واکنش ميان منبري و مردم و... داراي تاثيرگذاري بيشتري نسبت به ساير رسانه‌ها دارد. در ساير رسانه‌ها اساسا يک عنصر بسيار جدي يعني مخاطب حذف مي‌شود.
زماني که يک طرف ارتباط حذف شود، آن ارتباط فلج است و به واسطه آن، تاثير آن کاهش مي‌يابد. همين مشکلي که در منبرهاي تلويزيوني وجود دارد در منبرهاي راديويي هم بازتوليد مي‌شود اما به صورت جدي‌تر؛ به خصوص اينکه در اين وسيله تصوير هم حذف مي‌شود و فقط مخاطب با صدا درگير مي‌شود.
استقلال منبر
در واقع اين تفکر که رسانه‌ها بايد تبديل به منبر شوند، شايد در ابتداي کار به واسطه شرايط خاص مورد اقبال قرار گرفت ولي با گذشت زمان و تغيير ذائقه مخاطبان و فهميدن اين نکته که اساسا رسانه‌ها قابليت‌هاي متفاوتي دارند، کم‌کم تبديل شد به مشکل منبر و اساسا قابليت و قدرت منبر را کاهش داد؛ يعني رسانه‌ها و تلفيق آن با منبر به نوعي قدرت و ساختار منبر را کاهش داد.
با تمام اين اوصاف، منبر همچنان قابليت‌هاي نهفته و پتانسيل‌هاي قوي ارتباطي خودش را حفظ کرده است؛ مصداق بارز آن هم مراسم مذهبي‌اي مانند شب‌هاي احيا و ماه‌محرم است که همچنان مي‌توانيم اقبال به منبر را مشاهده کنيم.