کد خبر 130275
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۸
مشرق-
تماشاي مسابقات يورو 2012 اين فرصت را فراهم كرده كه با يك اندازه‌گيري چشمي متوجه كاستي‌هاي فوتبال ايران و تفاوتش با استانداردهاي جهاني شويم. متاسفانه فوتبال ما با فقر وحشتناك محتوا روبه‌رو است. با تماشاي يورو مي‌بينيم كه كسي بي‌خود و بي‌جهت خودش را زمين نمي‌زند و وقت تلف نمي‌كند و همه در طول 90 دقيقه، طرح و نقشه دارند. در فوتبال روز اروپا بين دفاع و حمله فاصله‌اي براي غر زدن، راه‌رفتن و چپ چپ نگاه كردن وجود ندارد. هرچند به دليل مكانيزم فوق‌العاده ضعيف پخش اين رقابت‌ها از تلويزيون بسياري از اين مسائل مغفول مانده‌اند.
 البته در ليگ برتر ما هم برخي تيم‌ها مانند سپاهان هستند كه به دليل دارا بودن بازيكنان خوب تا حدودي شبيه فوتبال اروپا بازي مي‌كنند؛ البته نه به آن شدت و غلظت. كميت ليگ ما بالاست و تيم‌ها هزينه زيادي مي‌كنند و برنامه‌هاي زيادي را براي آماده‌سازي طراحي مي‌كنند؛ اما كيفيت كار در فوتبال ايران پايين است. به ويژه وقتي فوتبال‌هاي اروپايي را تماشا مي‌كنيم، بيشتر متوجه اين پايين بودن كيفيت در ايران مي‌شويم.
در اروپا وقتي بازيكنان پا به سن مي‌گذارند بلافاصله جوان‌ترها جايگزين مي‌شوند؛ اما اين اتفاق در ايران كمتر رخ مي‌دهد. روند رو به رشد‌ ليگ يك كشور اينگونه تعريف مي‌شود كه چقدر توانسته سن تيم ملي آن كشور را پايين بياورد؛ يعني ليگي رو به رشد است كه بازيكن‌هاي جديدي توليد كند و با اين كار باعث شود تيم ملي كشورش جوان شود.
در تيم ملي ما در برهه‌هايي‌ 8 بازيكن از ليگ‌هاي اروپايي و ساير كشورها حضور داشتند؛ ولي اكنون مجددا به تركيبي بازگشته‌ايم كه 10 سال قبل وجود داشت! وقتي كي‌روش با هوش فني‌اش متوجه مي‌شود در فوتبال ما يك بازيكن مياني بهتر از آندرانيك تيموريان وجود ندارد و مجبور مي‌شود از او استفاده كند؛ در حالي كه تيموريان توليد 12 سال پيش است.
سه پست اصلي تيم ملي 10 سال است كه تغيير نكرده اما در اروپا پرنشاط بودن ليگ‌ها باعث مي‌شود كه تيم ملي كشورهايشان جوان‌تر شوند. وقتي يك بازيكن 37 ساله جزو بهترين گلزن‌هاي ليگ قرار مي‌گيرد اين معني را مي‌رساند كه مدافعان ليگ ما خوب نيستند. هشت مربي در فوتبال ما حضور دارند كه هر سال از تيمي به تيم ديگر مي‌روند. اگر فرض كنيم كه اين هشت نفر، مربياني در سطح ارنست هابل، گاس هيدينگ و ژوزه مورينيو هم باشند،
باز هم در ميزان سواد و خلاقيت داراي محدوديت هستند و ثابت بودن اين‌ها به مدت 12 سال و منع ورود تفكر جديد به فوتبال آثار مخربي دارد كه امروز شاهد آن هستيم. چرا يك مربي با رزومه بسيار قوي و تجربه كار در منچستريونايتد، رئال مادريد و تيم ملي پرتغال نتوانسته در فوتبال ايران تحول بنيادين ايجاد كند يا چرا پس از برانكو، تمام مربيان تيم ملي در كار خود به بن‌بست مي‌رسند و نمي‌توانند برنامه‌هايشان را اجرا كنند؟ بايد مكانيزم ليگ ما از بنياد تغيير كند. آموزش و تربيت مربيان و شيوه چرخش مربيان داخلي بايد تغيير كند. در غير اين صورت هرچه مربي خوب خارجي هم بياوريم شرايط تغيير نخواهد كرد.