کد خبر 1306619
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۳

مادام که ایران، مذاکره مستقیم با آمریکا را بر سر احیای برجام و لغو تحریم‌ها در دستور کار قرار ندهد، هیچ‌کدام از تحرکات دیپلماتیک و مذاکرات پیش رو، خروجی ملموسی نخواهد داشت.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: احمد نقیب‌زاده در گفت‌وگو با «دیپلماسی ایرانی» می‌گوید: من سال‌هاست می‌گویم و سال‌هاست که می‌خواهم بدانم چرا جمهوری اسلامی ایران لقمه را دور سرش می‌چرخاند؟! این شیوه مذاکره و دیپلماسی نیست، کدام دوره هفتم؟ کدام مذاکره؟ همه اینها شوخی است.

وی می‌افزاید: مذاکره مستقیم با آمریکا در قالب اعضای ۵+۱ در زمان حصول توافق هسته‌ای نتیجه‌اش شد برجامی که اکنون حال و روزش را می‌بینید، وای به مذاکرات وین که گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا را ندارد. واقعاًً داریم خود را گول می‌زنیم یا دیگران را؟!

وی با وجود اظهارات طولانی در این مصاحبه (بالغ بر هفت صفحه) می‌گوید: آخر تحلیل کنیم که چه شود، مگر همه سایت‌ها، روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها تحلیل نمی‌کنند، از همه زوایا و ابعاد مختلف مسئله را بررسی نکرده‌اند، مگر کم گفتیم و کم تحلیل کردیم، آخرش چی شد؟ هر بار پا بیرون می‌گذارم و وضع اقتصادی و معیشتی سخت مردم را می‌بینم و در عین حال می‌دانم دلیلش بی‌لیاقتی حضرات است، دلم به درد می‌آید. متأسفانه برخی در داخل کشور سعی دارند سیاست استکبارستیزی را تشدید کنند.

بیشتر بخوانید

ایران در وین چه می‌خواهد؟

نقیب‌زاده گفت: چه کسی گفته که آمریکا یا هر کشور دیگری قابل اعتماد است. اتفاقا ایالات متحده بیش از همه کشورها غیرقابل اعتماد است. اصلا اعتماد در سیاست خارجی معنا ندارد. پس اگر از مذاکره مستقیم ایران با آمریکا حرف می‌زنیم اتفاقا به معنای آن است که این کشور غیرقابل اعتماد است و باید از طریق دیپلماسی سیاست‌های ضدایرانی واشنگتن را کنترل و مدیریت کرد.

قطعاً ما می‌توانیم از تجربه برجام در مذاکرات پیش رو استفاده کنیم و با گرفتن تضمین‌هایی به مراتب جدی‌تر از برجام، وضعیت را طوری پیش ببریم که حتی با تغییر دولت بایدن و روی کار آمدن گزینه‌هایی به مراتب تندروتر از دونالد ‌ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴، آمریکا نتواند از عمل به تعهداتش شانه خالی کند.

عضو کارگزاران می‌افزاید: «مضافا مسئله اینجا به جبر شرایط بازمی‌گردد. بی‌شک تهدید تبعات مخرب شرایط داخلی علی‌الخصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی به مراتب جدی‌تر از تهدیدات آمریکاست. ایران چاره‌ای جز مذاکره با ایالات متحده آمریکا ندارد. بله تجربه برجام با وجود برخی دستاورها شکست خورد، اما بالاخره ما با برجام تابوی مذاکره با آمریکا را شکستیم.

بنابراین حتی با در نظر داشتن سایه سنگین برخی اتفاقات و تصمیمات به شدت غلط دولت ‌ترامپ مانند ‌ترور سردار سلیمانی و یا تلاش برای عدم ورود دارو و کالای پزشکی، آن هم در اوج شیوع کرونا و ادامه این سیاست غلط توسط دولت بایدن، می‌توان دوباره مسئله را مذاکره مستقیم با آمریکا را در دستور کار قرار داد. من واقعاًً تعجب می‌کنم از مغزهای خشک و متحجری که مدام بر ایستادگی در برابر آمریکا پافشاری می‌کنند و در عمل تنها هزینه‌های آن بر دوش طبقه فرودست جامعه است».

یک‌ بار دیگر اظهارات این فعال حزب ‌اشرافی کارگزاران را مرور کنید: «مذاکره مستقیم با آمریکا در قالب اعضای ۵+۱ در زمان حصول توافق هسته‌ای نتیجه‌اش شد برجامی که اکنون حال و روزش را می‌بینید... اتفاقا ایالات متحده بیش از همه کشورها غیرقابل اعتماد است... قطعاً ما می‌توانیم از تجربه برجام در مذاکرات پیش رو استفاده کنیم و تضمین بگیریم... ایران چاره‌ای جز مذاکره با ایالات متحده آمریکا ندارد. بله تجربه برجام با وجود برخی دستاورها شکست خورد، اما بالاخره ما با برجام تابوی مذاکره با آمریکا را شکستیم... مخالفان مذاکره با آمریکا متحجر و خشک‌مغزند»!

چه کسی خشک مغز است؟ آیا گوینده این جملات پرتناقض، از گفتن این عبارات سرگیجه نمی‌گیرد؟! وقتی به دروغ - و شاید طبق مأموریت، کشور را ناچار و محتاج مذاکره وانمود می‌کنید، دیگر مذاکره (چانه‌زنی/ مطالبه حقوق خود) چه معنایی پیدا می‌کند؟ آیا شکستن تابوی مذاکره برای شما آن قدر مهم بوده که شکست برجام به اعتراف خودتان (و تبدیل شدن به ابزار کلاهبرداری و آینه عبرت) را توجیه بکند؟!

مگر به اعتراف خودتان، تابو را نشکستید و با آمریکا مستقیما مذاکره نکردید و قدم نزدید و دل ندادید و قلوه نگرفتید؟! پس چرا همان آمریکایی‌های «بسیار مؤدب» که امضای وزیر خارجه‌شان را «تضمین» می‌دانستید، سرتان کلاه گذاشت و پس از گرفتن همه امتیازات نقد، زیر قول و قرارش زد؟

در حالی که امثال دکتر فواد ایزدی و صاحب‌نظران متعدد دیگر هشدار می‌دادند که وعده و امضای آمریکا قابل اعتماد نیست و زمزمه‌هایی از پیمان‌شکنی شنیده می‌شود، آقای نقیب‌زاده کجا بود تا فیگور آدم‌های نابغه و دارای فهم و شعور را دربیاورد و دو جمله هم او درباره لزوم گرفتن تضمین معتبر از آمریکا، یا ضرورت اجرای همزمان تعهدات طرفین (به‌جای اول ایران!) بر زبان بیاورد؟ بله همان ایام، نقیب‌زاده‌ها نیز مشغول پیام‌سازی بودند، اما پیام با مضمون شیرین‌سازی مذاکره و توافق با آمریکا و گشایش‌های اقتصادی حاصل از آمریکا و این در حالی بود که طراحان برجام در واشنگتن، با تعلیق موقت و محدود برخی تحریم‌ها، در حال تله‌گذاری برای گرفتار کردن طرف ایرانی بودند که نتیجه آن را در قالب شش رتبه پسرفت اقتصاد ایران در رتبه‌بندی جهانی در دوره دولت «برجام و دیگر هیچ» شاهد هستیم.

در واقع امثال این عضو مرکزیت کارگزاران، شریک جرم برخی مدیران در سوءمدیریت مفرط اقتصادی و موکول کردن همه مسئولیت‌های مدیریتی به مذاکره و توافق با آمریکا و اجرای برجام و منتظر شدن برای سیب و گلابی دادن برجام در سال‌های بعد هستند و حالا هم که رکود و رکود بی‌سابقه اقتصادی را پدید آورده‌اند، به نیابت از آمریکای سرشکسته و بی‌آبرو، بیچارگی و ناچاری ایران برای مذاکره - بخوانید باج‌دهی- را تئوریزه می‌کنند؛ غافل از اینکه دوره دولت و مجلس برجام زده که همه تکالیف را به جلب رضایت آمریکا گره می‌زد، به سر آمده است.

افزایش تدریجی فروش نفت و فرآورده‌های نفتی، گسترش چتر مذاکره و دیپلماسی و تجارت جهانی به جای اینکه معطل دغلبازی آمریکا و ‌تروئیکای اروپایی باشند، اهتمام برای اصلاحات ساختار بودجه و کاهش هزینه‌ها و همچنین کاستن نقش اصلی دولت در تولید نقدینگی بی‌پشتوانه و تورم‌زا، شتاب دادن به روند واکسیناسیون برای خارج کردن اقتصاد از تعطیلی، تعامل از نزدیک با کارآفرینان و تولیدکنندگان و صادرکنندگان، جدیت بیشتر در مبارزه با فساد و رانت‌خواری، و... از جمله اقدامات اقدامات یا رویکردهای امیدوارکننده‌ای است که در دوره اخیر دولت و مجلس (با همکاری و همت دستگاه قضایی) دیده می‌شود.

این روند امیدوارکننده که یک آورده آن در کمتر از سه ماه، بازگرداندن ۳/۵ میلیارد دلار از درآمد ارزی به کشور است، بی‌تردید دست ایران را در مذاکرات بازتر کرده و اکنون برخلاف بی‌عملی و دیپلماسی التماسی دولت سابق، کشورمان از موضع اقتدار پای میز مذاکره می‌رود. آمریکا هم در انظار جهانی، طرف عهدشکن محسوب می‌شود و اگر می‌خواهد به برجام برگردد، باید تحریم‌ها را لغو کند و تضمین معتبر بدهد که غلط قبلی را تکرار نمی‌کند؛ ولو وضعیت بی‌آبرویی و پشت در مذاکرات ماندن آمریکا، برای غربگرایان تلخ و آزاردهنده باشد.