به گزارش مشرق، در حال حاضر شبکه اینترنتی نت فلیکس، به عنوان قدرتمندترین شبکه اینترنتی جهان، با سرمایهای بیپایان، در حال ساخت فیلمها و سریالهای مشترک، با دیگر کشورهای جهان است.
سریالهای تولید مشترک، اکثرا در راستای دیدگاهها و فلسفه غربی ساخته میشوند، حتی اگر این محصولات مشترک، متعلق به کشورهای شرقی یا عربی هم باشند، در نهایت نگاه سازندگان، نه به واقعیت یک جامعه و مردمش، که با نگاه سلطهگر غربی، که قرار است تمام دنیا را شبیه به خودش بکند، روبهرو میشود؛ از این رو در بیشتر سریالهای ساخت مشترک این شبکه، چنین وضعیتی دیده میشود و کمتر پیش میآید که مخاطبین دیدگاه یا هویتی مستقل، غیر از دیدگاه و هویتهای تکراری ساختههای گذشته این چند سال را، در فیلمها و سریالهای نت فلیکس ببیند.
البته مسئله دیگری که بسیار مهم است، میزان جذب مخاطبین است که در این مورد، اگر فیلم یا سریالی بازتاب کاملی از تفکرات لیبرالیستی و ماتریالیستی و... باشد و ظرفیت جهانی شدن را از نظر مدیران نت فلیکس داشته باشد، با حمایت این شبکه و دیگر شبکههای اجتماعی آمریکایی(اینستاگرام، فیس بوک و....) مانند بمب تبلیغاتش در دنیا منفجر میشود و نگاهها را به سمت خود میبرد.
سریال «اهل جهنم» ساخته «یئون سانگ هو»، محصول سال 2021 نت فلیکس و کره جنوبی است. این سریال توانست گوی سبقت را از سریال پر سرو صدا و پر حاشیه «بازی مرکب» برباید و به جایگاه پر مخاطبترین سریال، در دو هفته گذشته برسد.
داستان جهنمیها
داستان سریال اهل جهنم، در کره جنوبی اتفاق میافتد که به دلایلی نامعلوم، ارواح شریر و موجودات ماوراءالطبیعی به نام فرشتگان مرگ، به برخی انسانهای به ظاهر گناهکار، در این کشور، خبر از روز و ساعت دقیق مرگشان میدهند و در روز مقرر شده، این فرشتگان ترسناک، به سراغ فرد مورد نظر میآیند و با خشونت او را میکشند و به قول خودشان به جهنم میبرند....
این رویدادهای ماوراءالطبیعی، باعث ایجاد هرج و مرج و آشفتگی زیادی در جامعه میشود و در نتیجه گروه مذهبی به نام «فرقه راستین» از وضعیت پیش آمده استفاده میکنند و به وسیله رهبرشان «مدیر جونگ» قدرت و تاثیرگذاری خود را در این جامعه پر از ترس و اضطراب افرایش میدهند... از طرف دیگر عدهای که به فعالیتهای این گروه مشکوکند و مهمتر اینکه باور دارند این مرگها هیچ ربطی به مجازات الهی ندارد، شروع به تحقیق در مورد این اتفاقات میکنند....
بیمنطق و سردرگم
یئون سانگ هو، سازنده سریال «اهل جهنم»، این مجموعه را بر اساس یک مجموعه کمیک دیجیتال با همین نام که خودش تهیهاش را به عهده داشته، ساخته است. البته معروفترین اثر این هنرمند کره جنوبی، فیلم «قطار بوسان» بود که در مورد حمله زامبیها به مردم و فرارعده باقی مانده توسط یک قطار بود. ولی برخلاف فیلم قطار بوسان، در سریال اهل جهنم، مخاطبین با داستانی سردرگم روبهرو هستند که موجودات شرور مورد نظر در آن، با نام فرشتگان مرگ شناخته میشوند؛ موجوداتی که هیچ نشانی از فرشته بودن بر طبق دیدگاههای کلاسیک را ندارند.
داستان از ابتدا تا انتها سعی میکند با اطلاعاتی ناقص و نصفه نیمه از مذاهب مختلف، به نوعی گنگ، مسئله مجازات الهی را پیش بکشد ولی در نهایت مخاطبین را سردرگم باقی میگذارد و سازنده سعی میکند برای گرفتن بودجه برای ساخت فصل دوم، بیشتر سؤالات و پیچشهای داستانی را رها کند و تنها اثری درهم و پر از خشونت را به خورد مخاطبینش بدهد.
البته یئون سانگ هو، سعی دارد با داستان متفاوتش، سریال را پرسروصدا و جذاب کند ولی هوشمندی لازم را برای داستانپردازی قوی و تحقیقات و اطلاعات مورد نیاز را، برای همذاتپنداری مخاطبین با شخصیتهای داستان و ارتباطشان با مذهب را ندارد.
فرشتگان خودنما
در سریال اهل جهنم مخاطبین، به اصطلاح فرشتگان مرگی را میبینند که مانند سیل عظیمی از انسانهای این دوره که عاشق خودنمایی و نشان دادن خود در شبکههای اجتماعی هستند، این موجودات هم کاملا اتفاقی مدام جلوی دوربینها ظاهر میشوند و پیام مرگ را میدهند یا جنایتکاران را جلوی همین دوربینها به سزای اعمالشان میرسانند! فرشتگان مورد نظر که بیشتر شبیه گوریلهای بد هیبت هستند، براحتی جلوی دوربین میآیند و با خشونت تمام فرد مورد نظر را به کام مرگ میکشانند و حتی اگر آن فرد جلوتر خودکشی کرده باشد، روحش را احضار میکنند و همان بلاها را سرش میآورند.
اگر از این نکته بگذریم که چطور این فرشتگان مادی هستند و در دوربینها ثبت میشوند، باید این سؤال را بپرسیم که آنها بر چه اساسی قربانیان خود را انتخاب میکنند و زمان مرگشان را به آنها اعلام میکنند؟ اینها همه سؤالاتی هستند که سازنده بیجواب باقی میگذارد و عملا با کشدار کردن صحنههای خشونتآمیز، به نوعی سر مخاطبینش را گرم میکند و به آنها فرصت طرح سؤال و انتظار پاسخ را نمیدهد.
یکی از هوشمندیهای پخش یکمرتبهای تمام قسمتهای یک سریال، توسط نت فلیکس، در همین جاست که مخاطبین هیچ فرصتی برای تفکر و سنجیدن شخصیتها و منطق داستانشان ندارند و تنها طی مدت زمان کوتاه، اطلاعات بیسر و ته سازندگان را میبینند و به سراغ فیلم یا سریال بعدی میروند.
مجازاتی برای قشر متوسط!
در سریال «اهل جهنم»، یکی از جالب توجهترین نکات، این مسئله است که تقریبا تمام کسانی که پیام مرگ و رفتن به جهنم را میگیرند، چه گناهکار و چه بیگناه، همگی از قشر ضعیف و متوسط جامعه هستند و مرفهین در این سریال، بیشتر در قالب تماشاگران مرگ، در صندلی جلوی این نمایش مضحک مینشینند و بدون هیچ ترسی، مراسم «عروج» یا همان کشته شدن قربانیان را تماشا میکنند!
این نوع نگاه سازنده سریال، نسبت به مسئله اختلاف طبقاتی و بیآسیب گذاشتن قشر ثروتمند با توجه به داستان سریال، نه تنها هوشمندانه نیست، که منطق نصفه نیمه سریال را هم نابود میکند، چرا که اگر این موجودات فرشته هم نباشند و در نهایت مشخص شود تنها از یک بعد دیگر به این جهان آمدهاند، بازهم نباید اصولی در انتخاب قربانیان خود داشته باشند؟
اصلا برای موجودات ماوراءالطبیعی، مسئله ثروت و فقر چه معنی میتواند داشته باشد و مهمتر اینکه سازنده هر قصدی که از انتخابهایش داشته، باید سر نخی برای مخاطبین باقی بگذارد که بتوانند با دنبال کردن آن، به جواب کمی از سؤالات خود برسند ولی در سریال اهل جهنم، هیچ کدام از این اتفاقات نمیافتد و تنها در قسمت آخر، راننده تاکسی به عنوان یک شخصیت بیهویت، با دیالوگی کوتاه، یک جمعبندی نهایی از اتفاقات میکند که: « من راجع به خدا چیز زیادی نمیدانم و برایم مهم هم نیست، ولی در مورد یک چیز مطمئنم و آن هم این است که، این دنیا متعلق به انسانهاست و خودمان باید به مسائلمان رسیدگی کنیم.»
این تنها قسمتی است که تا حدودی دیدگاه سازنده سریال را برای مخاطبینش مشخص میکند و به صورت گنگ کمی مخاطبین را برای نتیجهگیری شخصیشان، راهنمایی میکند.
طرز تهیه سریال پر مخاطب
در چند سال اخیر و به ویژه در کشوری مانند کره جنوبی، بازار ساخت سریالهایی که خشونت را مستقیم نشان بدهند و قشر متوسط و اشراف را مقابل هم قرار بدهند، به شدت داغ شده است. از آنجایی که تمام کشورهای مستعمره آمریکا، به نوعی مقلد بیچون و چرای سیاستهای این کشور هم هستند، در این چند سال اخیر، فیلمها و سریالهای بیسر و ته، با درون مایههای مثلا ضد سرمایهسالاری و پر از خشونت، در کره جنوبی زیاد شده است و این نوع سریالها به خاطر موضوع و سبک ساختشان، برای مخاطبین عصبانی و ناراضی از زندگیشان، مانند یک مُسَکن عمل میکند و آنها را پای روایات سردرگم خود میکشانند.
در این نوع ساختهها، مرگهای دلخراش و زنده شدنهای بیمنطق، فراوان پیدا میشود و داستان بر پایه تخیلات پر از نقص سازندگانش سوار است. شخصیتپردازیهای ضعیف و گرههای داستانی کور، از جمله نقاط مشترک بیشتر این ساختههاست ولی با توجه به تبلیغات فراوان، چنین ساختههایی، مخاطبین زیادی هم دارد و پولهای کلانی را به جیب سازندگانشان که ارزشی برای وقت و ذهن مخاطبین قائل نیستند، میریزد.