به گزارش مشرق، استیون اسپیلبرگ در زمره ی تحسین بر انگیزترین فیلمسازان هالیوود به شمار میرود ؛ از نویسندگی و کارگردانی تا تهیه کنندگیِ بسیاری عناوین که هم فاتح گیشه ها بوده اند ،کارنامه ای عریض و طویل و پربار را برای آقای کارگردان رقم زده اند.
وقتی استیون واینتراب از "collider" ، اسپیلبرگ را با طرحِ این پرسش مواجه می کند که او مایل است تا مخاطبان آثارش، به کدام بُعد از فیلمسازی ورود کنند؛ کارگردانِ "ای تی" و "آرواره ها" بی درنگ در پاسخ از عدمِ تمایلش به کشف سازکارِ پشت دوربین، توسط مخاطب می گوید و تماشای یک فیلم را اتفاقی شگفت انگیز می داند که پی بردن به چگونگی فرآیند تولید آن می تواند حظِّ سمعی بصری اش را تمامن امحاء کند.
«امیدوارم [تماشاگران] هرگز چیزی از دانشِ فیلمسازی فرا نگیرند و به هویت افرادی که در پشت صحنه فعالیت می کنند پی نبرند، چنانچه رغبتی برای فیلمساز شدن و در نتیجه نگاهی به کسب درآمد از آن ندارند و صرفن می خواهند بدین وسیله، خود را سرگرم کنند یا گاهی از این طریق به سِیر در احوالات گوناگون بپردازند، بهتر است زیاد درباره اش ندانند ؛ چون میلی جهت فرو ریختن چهارمین دیوار معروف* ندارند و ترجیح می دهند در برابر هر گونه معلوماتِ مرتبط با فیلم ، به غیر از آنچه داستان خود در اختیارشان قرار می دهد ، مصون بمانند .»
به موازاتی که اسپیلبرگ در تمنایِ عدمِ اطلاع خلایق از رمز و راز فیلمسازی است ؛ نسلی جدید از راویان (تولید کنندگان محتوا ، بخصوص فیلم های کوتاه) را به دقت مورد توجه قرار داده که بواسطه ی گوشی های همراه شان می کوشند تا با مردم در سراسرِ دنیا ارتباط برقرار کنند:
«گروهی دیگر از افراد نیز هستند که خود در پیِ ایفای نقش یک راوی اند؛ قشری که روایاتشان را هم اینک از طریق ابزار دیجیتال ، بر بستر رسانه های اجتماعی چون instagram و twiter و tik tok و... با دیگران به اشتراک می گذارد،دسته ای از افراد که همواره آنها را تحت نظر داشته و معتقد ام کسانی اند که باید به دانشِ تحریر متن یک روایت اشراف پیدا کنند.»
و در نهایت پیشنهاد اسپیلبرگ به این گروه از راویان:
«توصیه ای که در این خصوص دارم این است که چندان ذهنتان را درگیرِ "تکنیک" نکنید؛ موقعیت دوربین یا نقاط نیازمندِ به نور نباید سبب نگرانیتان شود. تنها روی یک موضوع تمرکز کنید؛ اینکه چطور میشود یک داستان را به گونه ای پیش برد تا بیننده را جذب و او را تا به انتها با خود همراه کرد و مجالی برای زخمی رها کردن تماشای فیلم به وی نداد ، داستان را بایستی به نحوی تعریف کنید تا مخاطب ، خود را مغروقِ آنچه در کادرِ مقابل اَش رخ می دهد بیابد ؛ نه آنکه(دلزده) به عقب لم داده و توجه اش از جهان اثر به پیرامون منحرف شود.
ابتدا راهی گیرا بیابید تا توانایی تان را از طریق طرح قصه به نمایش بگذارید ؛ وقتی به این مهم رسیدید، بسیاری خواهند بود تا شما را در پیمودن مسیر یاری کنند.
فراگیری این نکته که چگونه یک حکایت را تعریف کنید مهمترین توصیه ایست که برای شما دارم.»
توضیح دربارهی اصطلاحِ: دیوار چهارم
"دیوار چهارم" که ریشه ای تئاتری دارد حایل ایست بین جهان قصه و دنیای واقعی؛ در اصل صحنه ی اجرا در تئاتر توسط سه دیوار ملموس و یک دیوار فرضی احاطه می شود ؛ دیوار چهارم در هنر هفتم را پرده یا شیشه ای گویند که در مقابل چشمان مخاطب قرار دارد و چون آینه ای عمل می کند که پرتوهای نور در دنیای آن سو را به دگر سو بازتاب می دهد و بیننده را در جریان رخدادهای ورای دیوار می گذارد؛ و چنانچه دیوار چهارم فرو ریزد توافقِ بین دو طرف(تعریفشان نسبت به هم)نیز از بین می رود و این یعنی "داستان" بودنِ "داستان" (یعنی: واقعی نبودنش) لو رفته است.
منبع: کافه سینما