روحمان با یادش شاد
**آن روزها وقتی می دید من از ناحیه چشم مشکل دارم از آنجایی که با قرآن انسی داشتیم ،اگر روزی صدای تلاوت قرآن را نمی شنیدم ، در عذاب بودم . آن زمان که به خاطر جراحت چشم نمی تو انستم کلمات مبارک قرآن را ببینم ، علی آقا چند آیه ای می خواند و من گوش می کردم .
روزی گفت : «جواد ، اگر کلمات بزرگ باشند، مثلاً با ماژیک درشت نوشته بشوند ،می توانی ببینی؟»
گفتم : « بله ! »
لبخندی زد و گفت : « خیلی خوب شد ، اگر از این عملیات زنده برگشتم ، یک قرآن با خط درشت برایت می نویسم.» که قسمت نشد . اما تا زمانی که افتخار داشتم در کنار ایشان باشم . مدام روزگارم متحول می شد.
راوي: حاج جواد روح اللهي؛همرزم شهيد
روزی گفت : «جواد ، اگر کلمات بزرگ باشند، مثلاً با ماژیک درشت نوشته بشوند ،می توانی ببینی؟»
گفتم : « بله ! »
لبخندی زد و گفت : « خیلی خوب شد ، اگر از این عملیات زنده برگشتم ، یک قرآن با خط درشت برایت می نویسم.» که قسمت نشد . اما تا زمانی که افتخار داشتم در کنار ایشان باشم . مدام روزگارم متحول می شد.
راوي: حاج جواد روح اللهي؛همرزم شهيد