به گزارش مشرق، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران ادعای «اصلاحات ساختاری» از سوی اصلاحطلبان رادیکال را مصداق براندازی خواند. محمد عطریانفر در گفتگو با وبسایت «خبر فوری» میگوید که اشخاصی چون تاجزاده و حجاریان ب در یک کلونی بسته زندگی کرده و مردم صدای را نمیشنود!
چهل سال پس از پاکسازی تروریست ها و براندازان، نسل مدرن آن ها پس از چند کنش و واکنش سیاسی به صحنه آمده اند. سعید حجاریان تئوریسین اصلاحطلبان رادیکال در آخرین تز سیاسی بحث «براندازی حقوقی با مدد از اصلحات ساختاری» را ارائه داده است. برخی معتقدند گرفتن ژست رادیکال از سوی اصلاحطلبان در اواخر دولت روحانی و خاتمی قابلفهم است؛ بههرروی این جریان تمایل دارد در بافت قدرت باقی بماند، لذا با تند کردن فضا میتواند رگ حساس قشر خاکستری را تحریک کند. اما در دورانی که اصلاحطلبان نیاز به بازسازی درونی و تولید گفتنمان قانونی برای بازگشت به قدرت دارند، شاخوشانه کشیدن آنها در سنگربندی در برابر حاکمیت معنای دیگری دارد. آنها بهصراحت اعلام کردهاند منتظر رسیدن به ایستگاه «انتخابات» نخواهند شد. این گروه سرشکسته میداند که با برگزاری صدباره انتخابات بازهم به کف رأی نرسیده و فاجعهای در حد انتخابات شورای دوم یا ریاست جمهوری سیزدهم برای آنها تکرار میشود.
محمد عطریانفر در اینباره اصلاح طلبان تندخو و افراطی را مخاطب خود قرار داده و میگوید:اگر شما به تغییر ساختار قائلید، آیا میخواهید این تغییر ساختار را با یک تحول انقلابی رقم بزنید یا مبتنی بر یک فرآیند اصلاحطلبانه. اگر متکی بر رویکردی انقلابی باشید که عین براندازی است.
در ادامه بخش های مهم این گفتگو را می خوانید:
** در حزب کارگزاران هیچگاه قائل به تحریم نبودیم و هیچوقت باور هم نداریم. همواره تحلیلم این بوده که ما در امر انتخابات، تا زمانی که به نظام سیاسی معتقدیم و انراباور داریم دو راه بیشتر پیش روی مانیست. و اگر راه سوم شد، آن راه سوم؛ راهگشا نیست که درون نظام رخ بدهد. آن دو راه یا فعالیت است یا انفعال. اگر از این نقطه خروج کردید که نخواستید منفعل ویا فعال باشید میشوید برانداز.
** شما حتی اگر دنبال تغییر ساختارها هستید، زمانی برایتان میسر است که بروید مقدمات و مفردات نخستین آن را فراهم بکنید. اگر شما به تغییر ساختار قائلید، آیا میخواهید این تغییر ساختار را با یک تحول انقلابی رقم بزنید یا مبتنی بر یک فرآیند اصلاحطلبانه. اگر متکی بر رویکردی انقلابی باشید که عین براندازی است. شما میخواهید کانونهای قدرت حقوقی و نهادهای رسمی نظام را به رسمیت نشناسید و یک قیامی را هدایت کنید و انقلابی را رقم بزنید تا حکومت سرنگون بشود و بروید به سمت تغییر ساختار!؟ اینکه از نظر خود عزیزانی که این شعار را میدهند، مردود است. خب اگر این مردود است و انقلابیگری دردرون نظام به رسمیت شناخته نمیشود پس باید برویدبه سمت اینکه اهداف موردنظر که تغییر ساختار است را با تمهید مقدمات دنبال کنید. تمهید مقدمات چیست؟ برویم به لحاظ قانون ببینیم آیا قوانین موضوعه موجود کشور برای تغییر ساختارها وتحول در بنیانهای حقوقی نظام راهی را پیشبینی کرده؟ میبینیم کرده است. خب بروید زمینههایش را فراهم کنید و گفتگو و اثبات کنید و درست مشابه آنچه که در سال ۶۷ و ۶۸ اتفاق افتاد.
** ما یک قانون اساسی نه ساله داشتیم که به رای مردم هم گذاشته شد، اما رهبران وقت نظام که در راس آن امام قرار داشت و شخصیتهای موجه و معنونی که در تاسیس نظام نقش کلیدی در کنار امام داشتند، همچنین از ناحیه برخی از بدنه نخبگان جامعه و بخصوص کسانی که نقش موثر در هدایت و اداره کشور داشتند به این جمعبندی رسیدند که برخی از سرفصلهای قانون اساسی باید تغییر پیدا کند. نظام نیمه پارلمانی ـ نیمه ریاستی باید بشود نظام ریاستی. آمدند گفتگو کردند، اقناع نخبگانی حاصل وحکم اصلاح صادر شد نهاد قانونی شکل گرفت به عنوان نهاد قانونگذار خبرگان ملت و بعد تغییراتی اعمال کرد. وقتی ما این تجربه را در تاریخ ۱۰ ساله اول انقلاب داریم، آیا بعد از ۴۰ سال نمیتوان آن را مدیریت کرد؟ چرا میتوان ولی ما باید مقدمات را تمهید کنیم.
** شاید از معدوداحزابی که صراحت لهجه دارد کارگزاران است و هیچ ابایی ندارد از اینکه نسبت به اعضای خود نقدی را وارد بکند و یا اساسا خلاف آمد هایی را به نوعی بمحاکمه اجتماعی و درونحزبی بکشاند. هیچ محدودیتی در این زمینهها نداریم. اما واقعیت این است که اتفاقاتی نامانوس رخ میدهد. باید بررسی کنیم. متاسفانه زمانی فعالیت حزبی را به رسمیت میشناسیم که دستی بر قدرت نداریم و همین که به یک قدرتی دست پیدا میکنیم فکر میکنیم بنا بمصالحی ویا از باب دفع ضرر مقدری باید از حزب فاصله بگیریم. این از بیمارهای کار سیاسی درایران ماست.